#شرححالروزدهممحرم🖤
امام حسین (ع) بعد از نماز صبح، سپاه خود که متشکل از ۳۲ تن سواره و ۴۰ تن پیاده بود را به سه دسته تنظیم کرد و فرماندهی یک گروه را خود و دیگر گروهها را به (زهیر بن قین) و (حبیب بن مظاهر) واگذار کرد. همچنین پرچم سپاه را به حضرت ابوالفضل (ع) سپرد.
جنگ تن به تن
دشمن که نتیجهای از هجوم سپاه خود نگرفته بود، حاضر به جنگ تن به تن شد، چرا که در میان سپاه دشمن برخی از افراد برای جنگ با امام حسین (ع) اکراه داشتند و هدف عمربن سعد را برآورده نساخته بودند. از سوی دیگر نبرد انفرادی برای سپاه اندک امام حسین (ع) نیز بهتر بود، زیرا در این صورت هر یک نفر میتوانست با تعداد بیشتری از دشمنان مبارزه کند.همین کار موجب طولانیتر شدن زمان جنگ شد. یاران امام حسین (ع) یکی پس از دیگری با کسب اجازه از امام وارد میدان نبرد میشدند و در نهایت به شهادت میرسیدند. تا پیش از ظهر تعدادی از یاران امام با همین منوال به شهادت رسیدند.
نماز ظهر عاشورا
به هنگام ظهر، امام حسین (ع) که اهمیت ویژهای برای نماز قائل بود دستور توقف جنگ داد و همه به نماز ایستادند. دشمن این وقفه را نپذیرفت و به جنگ خود ادامه میداد. اما امام با یاران اندک خود نماز ظهر را به صورت نماز خوف (نماز ویژه زمان جنگ) به جای آورد و برخی از یاران مامور حفاظت از نمازگزاران شدند.سعید بن عبدالله حنفی، یکی از ماموران محافظ بود که هر تیری که به سوی امام پرتاپ میشد خود را سپر بلا میکرد. او آنقدر ایستادگی کرد تا نماز امام به پایان رسید، سپس به روی زمین افتاد و به شهادت رسید
شهادت امام حسین علیه السلام
امام حسین (ع) با شهادت یاران خود به سوی خیمه گاه بازگشت و امام سجاد (ع) را که در بستر بیماری بود را جانشین خود تعیین کرد، سپس از خانواده خود خداحافظی کرد و برای نبرد به سوی دشمن رفت. امام حسین (ع) به تنهایی مدت زیادی با دشمن جنگید و تعداد بسیاری را به هلاکت رسانید. در هر فرصتی به سوی خیمه گاه میآمد و کودکان و زنان بی پناه را تسلی میداد.در یکی از این بازگشتها فرزند شیرخوار خود را برای سیراب کردن به سوی دشمن آورد، اما دشمن سنگدل به آن طفل شیرخوار رحم نکرد و هدف تیر قرار داد. امام حسین (ع) پیکر بی جان حضرت علی اصغر (ع) را به خیمه بازگرداند و به مبارزه ادامه داد.امام بر اثر جراحتهای بسیار بر زمین افتاد و پس از تحمل نیزهها و شمشیرهای فراوان از سوی دشمن به شهادت رسید. شمر بن ذی الجوشن، به سوی بدن نیمه جان امام رفت و با قساوت تمام سر مبارکش را از قفا جدا کرد، سپس سر بریده را به خولی اصبحی تحویل داد تا به نزد عمر بن سعد منتقل کند.
#اسلامعلیکیااباعبدالله🖤🌿
هدایت شده از محصولات فرهنگی شهید هادی
ضمن تسلیت و تعزیت به مناسبت ایام عزای اهل بیت علیهم السلام
و آروزی قبولی عزاداریهای شما عزیزان ،
از امروز مجددا میتوانید برای ثبت سفارش به آیدی ادمین فروشگاه مراجعه بفرمایید.
@hadistore1
التماس دعا
یا علی
#سلامبرابراهیم📚
آن شــب قبل از خواب ابراهيم عصباني بود وگفت: من مهم نيستم، اينها
مجلس حضرت را شوخي گرفتند. براي همين ديگر مداحي نميكنم! هــر چه ميگفتم: حرف بچه ها را به دل نگير، آقا ابراهيم تو كار خودت را بكن، اما فايدهاي نداشت.آخر شب برگشتيم مقر، دوباره قسم خورد كه: ديگر مداحي نميكنم!
ساعت يك نيمه شب بود. خسته و كوفتهخوابيدم.
قبل از اذان صبح احساس كردم كسي دستم را تكان ميدهد. چشمانم را به سختي باز كردم. چهره نوراني ابراهيم بالای سرم بود. من را صدا زد و گفت: پاشو،الانموقع اذانه.من بلند شدم. با خودم گفتم: اين بابا انگار نميدونه خستگي يعني چي!؟ البته ميدانســتم كه او هر ساعتي بخوابد، قبل از اذان بيدار ميشود و مشغول نماز.ابراهيم ديگر بچه ها را هم صدا زد. بعد هم اذان گفت و نماز جماعت صبح را برپا كرد
#اینحکایتادامهدارد...
1_12578692501.mp3
12.18M
#رزقِشبٰانِھ ☁️🌱
• مداحی محرم •
•.˹@refigh_shahidam˼ |ོ
#باهم_بہ_نیت_ظھور...🌿
إِلٰهِی عَظُمَ الْبَلاءُ، وَبَرِحَ الْخَفاءُ، وَانْکَشَفَ الْغِطاءُ، وَانْقَطَعَ الرَّجاءُ، وَضاقَتِ الْأَرْضُ، وَمُنِعَتِ السَّماءُ، وَأَنْتَ الْمُسْتَعانُ، وَ إِلَیْکَ الْمُشْتَکیٰ، وَعَلَیْکَ الْمُعَوَّلُ فِی الشِّدَّةِ وَالرَّخاءِ. اللّٰهُمَّ صَلِّ عَلیٰ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ أُولِی الْأَمْرِ الَّذِینَ فَرَضْتَ عَلَیْنا طاعَتَهُمْ، وَعَرَّفْتَنا بِذَلِکَ مَنْزِلَتَهُمْ، فَفَرِّجْ عَنّا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلاً قَرِیباً کَلَمْحِ الْبَصَرِ أَوْ هُوَ أَقْرَبُ. یَا مُحَمَّدُ یَا عَلِیُّ، یَا عَلِیُّ یَا مُحَمَّدُ اکْفِیانِی فَإِنَّکُما کافِیانِ، وَانْصُرانِی فَإِنَّکُما ناصِرانِ. یَا مَوْلانا یَا صاحِبَ الزَّمانِ، الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ، أَدْرِکْنِی أَدْرِکْنِی أَدْرِکْنِی، السَّاعَةَ السَّاعَةَ السّاعَةَ، الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ، یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَآلِهِ الطَّاهِرِینَ.
#اللّٰهُمَّعَجِّللِوَلیِّڪالفَرَج 🍃
.
•.˹@refigh_shahidam˼
. 🕊 تلاوت آیات قرآن ڪریم ؛
۩ بــِہ نـیّـت
برادرشھیدابراهیمهادے 🌿'
#صف۵۷۷فحه 📚
•﴿رفیقشھیدمابراهیمهادے﴾•
به یک نگاهِ خدایی شهید خواهی شد
شهید اگر بشوی، روسپید خواهی شد🕊
#شهیدابراهیم_هادی🥀
#برای سلامتی وظهورحضرت مهدی(عج)
🔺👇 در ثواب 14000 ذکر «اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ» شرکت کنید:
https://digipoll.ir/e07f837b9?eitaafly
﴿#زیآرتعٰاشۅرٰا 📿﴾
السلامعلیڪیااباٰعبدِالله🖤
روزدوازدهم قرائت زیارت عاشورآ
• بھ نیّت...
#شھیدابـــــــراهــــــیـــــمهــــــــادی
.
•.˹@refigh_shahidam˼ |ོ
@sticker_mazhhabi.mp3
6.38M
#چلہ_نوڪرے✨🌱
﴿ زیارت عاشورا ﴾
.
•.˹@refigh_shahidam˼ |ོ
در شـام عـزایت، زهـرا شده گریـان🕯
عالـم شده امشب، در سوگ تـو نـالان🥀
باشـد کہ روم من، در شـام عـزایت🕊
مرثیـہ بخوانـم، جانـم بہ فـدایت💔
شهادت #امام_سجاد{علیہالسلام}
رفیق شهیدم ابراهیم هادی
با سلام و عرض ادب خدمت متقاضیان روضه نیابتی مجموعه رفیق شهیدم🍁 هر روضه ای که نیت دارید می توانید در
سلام و رحمت
شما هم میتوانیدبانی روضه های نیابتی!
درایامدههدوممحرمو امروزروزشهادتامامسجادعلیهالسلامباشید
@Mahdi1326
جهت هماهنگی روضه های خود
هدیه روضه هم هر چقدر در توانتون باشه
#بسـماللهالـࢪَّحـمٰـنالـࢪَّحِـیـمْ 🌱
*ختم کل قرآن کریم*
نیتتعجیلدرفرجصاحبزمان(عجالله)
و برای شادی روح همه مرحومین
وتازهگذشتهازبستگانمجموعه🖤
🕊برایشادیروحشهداوشهدایگمنام
و همه اموات🕊
🔸مهلت قرائت تا فرداشب🔸
🖤🌿🖤🌿🖤🌿🖤🌿🖤🌿
جزء ۱.✅
جزء ۲.✅
جزء ۳.✅
جزء ۴.✅
جزء ۵.✅
جزء ۶.✅
جزء ۷.✅
جزء ۸.✅
جزء ۹.✅
جزء ۱۰.✅
جزء ۱۱.✅
جزء ۱۲.✅
جزء ۱۳.✅
جزء ۱۴.✅
جزء ۱۵.✅
جزء ۱۶.✅
جزء ۱۷.✅
جزء ۱۸.✅
جزء ۱۹.✅
جزء ۲۰.✅
جزء ۲۱.✅
جزء ۲۲.✅
جزء ۲۳.✅
جزء ۲۴.✅
جزء ۲۵.✅
جزء ۲۶.✅
جزء ۲۷.✅
جزء ۲۸.✅
جزء ۲۹.✅
جزء ۳۰.✅
🖤🌿🖤🌿🖤🌿🖤🌿🖤🌿
🔸لطفا جزء مورد نظر را اعلام بفرمایید.🔸
↯↯↯
🆔@Y0hosin313
اجرکمعندالله💫
#سلامبرابراهیم📚
ابراهيم ديگر بچه ها را هم صدا زد. بعد هم اذان گفت و نماز جماعت صبح را برپا كرد.
بعد از نماز و تسبيحات، ابراهيم شروع به خواندن دعا کرد. بعد هم مداحي حضرت زهراسلاماللهعلیها!!
اشعار زيباي ابراهيم اشك چشمان همه بچهها را جاري كرد. من هم كه ديشب قسم خوردن ابراهيم را ديده بودم از همه بيشتر تعجب كردم! ولي چيزي نگفتم.بعد از خوردن صبحانه به همراه بچهها به سمت سومار برگشتيم. بين راه دائم
در فكر كارهاي عجيب او بودم.ابراهيم نگاه معنيداري به من كرد و گفت: ميخواهي بپرسي با اينكه قسم خوردم، چرا روضه خواندم؟!
ُ گفتم: خب آره، شــما ديشب قســم خوردي كه... پريد تو حرفم و گفت: چيزي كه ميگويم تا زندهام جايي نقل نكن.بعــد كمي مكث كرد و ادامه داد: ديشــب خواب به چشــمم نمي آمد، اما
نيمه هاي شــب كمي خوابم برد. يكدفعه ديدم وجود مقدسحضرتصديقهطاهرهسلاماللهعلیهاتشريف آوردند و گفتند:
نگو نميخوانم، ما تو را دوست داريم. هر كس گفت بخوان تو هم بخوان
ديگر گريه امان صحبت كــردن به او نميداد. ابراهيم بعد از آن به مداحي كردن ادامه داد.
#اینحکایتادامهدارد...