رفیق شهیدم ابراهیم هادی
🌱 ابراهیم هر وقت اسم مادر سادات به زبان می آورد بلافاصله میگفت: سلام الله علیها.
یکبار در زورخانه مرشد بخاطر ایام فاطمیه شروع به خواندن اشعاری در مصیبت حضرت زهرا کرد.
ابراهیم همینطور که شنا میرفت باصدای بلند گریه می کرد و آنقدر گریه کرد که مرشد مجبور شد شعرش را تغییر دهد. روزی که از بیمارستان مرخص شد حدود ۸ نفر از رفقایش حضور داشتند ابراهیم گفت وسط اتاق پرده بزنید تا خانم ها نیز بتوانند بیایید می خواهم روضه حضرت زهرا بخوانم.
#شهید_ابراهیم_هادی❤️
#عــلــمــدار_ڪــمــیــلــ
در حریم حضرت معصومه(س)
دعاگوی شما دوستداران شهید هادی🌱 هستم
#ڂــــــــــــــــــــٵدݦنۅݜٺ✍🏻
همراه با آسمانيان شويم با خواندن نماز اول وقت
گوش كن !
صدايمان ميزنند كه بشتابيم !
باشد كه ،چون آنان آسمانى شود دلمان، در تطهير عطر سجاده اشان !🙏🏻
Motiei.Doa.Tavassol.1396.12.29_YasDL.com.mp3
42.98M
🗣دعای توسل بخوانیم!
به نیت تعجیلدرفرج🌱 و نابودیویروسکرونا💥 و شفایبیماران😷 و حاجت روایی همگی ان شاءالله
•[ #خدای_خوب_ابراهیم ]•
🌹~شکست و پیروزی~🌹
بعد از آزادی خرمشهر، عملیات رمضان و چند حمله دیگر رزمندگان با ناکامی همراه بود. برخی دوستان ابراهیم که ایمان ضعیف تری داشتند جبهه را رها کردند! میگفتند: اگر ما بر حق هستیم چرا پیروز نشدیم. ما که نیت خوبی داریم و میخواهیم مردم عراق را نجات دهیم. چرا خداوند ما را یاری نکرد؟
ابراهیم در جواب آنها گفت: در زمان پیامبر هم جنگ هایی بود که با موفقیت مسلمین همراه نشد. در ثانی خداوند میگوید شکست و پیروزی، علت های متفاوتی دارد. اگر به ما شکستی رسیده، به دشمن ما هم رسیده. خدا به این وسیله ایمان ما را کامل میکند و دشمن ما را نابود میسازد.
«اگر به شما (در جنگ) آسیبی رسیده آن قوم (دشمن شما) را نیز آسیبی نظیر آن رسید و ما این روزها (ی شکست و پیروزی) را میان مردم میگردانیم تا خداوند کسانی را که ایمان آورده اند معلوم بدارد و از میان شما شاهدانی بگیرد و خداوند ستمکاران را دوست نمیدارد/ و تا خدا کسانی را که ایمان آورده اند (به تدریج) خالص گرداند و کافران را نابود سازد.»
[نسا،141و140]
رفیق شهیدم ابراهیم هادی
مرشد ؛
فدای دستت
بنواز ساز خود را
ضربی بزن كه زنگ از
دلهای ما بگيرد . . .
#شهید_ابراهیم_هادی
#علمدار_ڪمیل
#ارسالی از آقای محمد معراج🌱
شرکت کننده:شماره5⃣
به نام خدا
محمد معراج صداقتی هستم ۱۴ ساله از تهران
نحوه دوستی و حاجت گرفن من از شهید هادی (همون داش ابرام )
یک روز داخل محل یک مسجد درحال ساخت بود و برای افتتاح ،یدونه مراسم گرفتن .
من و رفیقام هرچی می گفتن انجام میدادیم باند بیارید ، صندلی بچینید و ...
بعد از مراسم یکی از بزرگ های محل که املاکی داشت؛ گفت: کارتون تموم شد یه سر بیایید املاکی من !؟
وقتی کارمون تو مسجد تموم شد رفتیم ببینیم چه کار داره ؟
وقتی رسیدیم گفت براتون یه هدیه دارم .
بهترین هدیه .!🤩
همه خوش حال شدیم . رفت در گاوصندوق مغازه رو باز کرد و چند تا پاکت در آورد و بهمون داد .
کتاب بود .قیافه همه 😐اینجوری بود .
اخه کتاب داخل گاو صندوق؟
رفتیم خونه کتاب رو برداشتم نوشته بود (سلام بر ابراهیم ۱) من هم کتاب های شهدایی رو دوست داشتم برای همین گفتم که می خونمش.
شب که خواستم بخوابم نزدیک۳۰ صفحه خونده بودم .غرق شخصیت این شهید شده بودم . اصلا مگه میشه کسی با اذان گفتن دشمنو تسلیم کنه!
خلاصه دوست و رفیق شدیم آخر کتاب وقتی فهمیدم یک شهید گمنام رو به اسم ایشون تو بهشت زهرا نام گذاری کردن خیلی خوش حال شدم . کتاب ۲ هم گرفتم و خوندم به به
من یه مشکلی داشتم برای ثبت نام در یه مدرسه نمونه دولتی به بن بست خورده بودم .از شهید درخواست کمک کردم و نزر کردم .
حاجت بر آورده شد . رفتم بهشت زهرا رفیق چقدر مزارت شلوغه مثل اینکه خیلی دوستا مثل من داری .
تا حالا چند بار سر مزار ایشون رفتم
حتی وقتی کتاب رو به خالم معرفی کردم اون هم غرق شخصیت شد .
انشالله هرکسی که دفیق داش ابرام ما هست و راهش دوره قسمت بشه بیاد بهشت زهرا با شهید خلوت کنه ❤
ببخشید سرتون رو درد آوردم .
رفیق شهیدم ابراهیم هادی
آن که با پای اختیار ..
قدم در طریق کربلا
نهاده است ...
می داند که اسرار
جز بر سرهای بریده فاش نخواهد شد..
#فکه
#راهیان_نور
🌷نماز🌷
ابراهیم هادی محور همه فعالیت هایش «نماز» بود.
💢 در سختترین شرایط ، نمازش را اوّل وقت می خواند ، بیشتر هم به «جماعت » و در «مسجد ». دیگران را هم به نماز دعوت می کرد.
✳️یکبار باهم مسجد موسی ابن جعفر رفتیم. نگاه کردم به نماز خواندن ابراهیم، در نماز چشمهایش را می بست‼️
بعد از نماز گفتم: چرا چشمت رو تو نماز می بندی. مکروهه.
✅گفت: اگر توی نماز با بستن چشم، توجهت به خدا بیشتر باشد اشکالی ندارد.
بعدها همین مطلب را در رساله احکام خواندم.
↻➣https://eitaa.com/joinchat/2778071092C66efe549e6
خوشا آنان که دائم یاد مهدی،
در این دنیا شدند دلدار مهدی،
خوشا به حال ابراهیم هادی،
بدو گفتند که باشد یار مهدی،
#شهید_ابراهیم_هادی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
درپایان شب دست بر سینه
گذاشته و به زیـــــارت آقا
امام حسین{؏}می رویم 📿✋
🌹اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا اَباعَبْدِاللَّهِ 🌹
وَ عَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِناَّئِك
عَلَيْكَ مِنّى سَلامُ اللَّهِ اَبَداً ما بَقيتُ
وَ بَقِىَ اللَّيْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ
اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِيارَتِكُـــــم
اَلسَّـــــلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ🤲
وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَيْنِ🌺
وَ عَـــــلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ 🌴
وعَلى اَصْحابِ الْحُسَيْن🌻
آقاجان عرض سلام در بین الحرمین
رو قسمت هممون قرار بده 🙏🏻
#اللهمـ_عجلـ_لولیکـ_الفرجـ🌷🦋
j๑ïท ➺ https://eitaa.com/joinchat/2778071092C66efe549e6
خوشا آنان که دائم یاد مهدی،در این دنیا شدند دلدار مهدی،خوشا به حال ابراهیم هادی،بدو گفتند که باشد یار مهدی،
#شهید_ابراهیم_هادی
•[ #خدای_خوب_ابراهیم ]•
🌹~مشورت، سپس توکل~🌹
زمانی که در جبهه مسئولیت داشت و یا حتی زمانی که در تهران مشغول بود، یک ویژگی مهم داشت: ابراهیم همیشه در کارهایش مشورت میکرد تا بهترین راه را انتخاب کند. وقتی هم تصمیم نهایی را میگرفت، با توکل بر خدا پیش میرفت. یکی از دوستانش گرفتار منافقین شده بود. ابراهیم ساعتها با دیگر دوستانش مشورت کرد که چگونه او را هدایت کند. وقتی به جمع بندی نهایی رسید، با توکل بر خدا کار را با قدرت انجام داد و الحمدلله دوستش هدایت شد.
«...پس از آنان درگذر و برایشان آمرزش بخواه و در کار[ها] با آنان مشورت کن و چون تصمیم گرفتی بر خدا توکل کن زیرا خداوند توکل کنندگان را دوست میدارد.»
[آل عمران،159]