رفیق شهیدم ابراهیم هادی
#سلامبرابراهیم۱🍃 پارت ۲۶ •قهرمان مسابقات قهرمانی ۷۴ کیلو باشگاه ها بود. #ابراهیم همه حریفان را یک
#سلامبرابراهیم۱🍃
پارت۲۷
•قهرمان
ولی من ، در کمال نامردی یه خاک ازش گرفتم و خوشحال از این پیروزی به فینال رفتم.
#ابراهیم با اینکه راحت نی تونست من رو شکست بده و قهرمان بشه ، ولی این کار رو نکرد.
بعد ادامه داد: البته فکر میکنم او از قصد کاری کرد که من برنده بشم!
از شکست خودش هم ناراحت نبود. چون قهرمانی برای او تعریف دیگه ایی داشت.
ولی من خوشحال بودم. خوشحالی من بیشتر از این بود که حریف فینال ، بچه محل خودمون بود.
فکرمیکردم همه ، مرام و معرفت داش#ابرام رو دارن. اما توی فینال با اینکه قبل از مسابقه به دوستم گفته بودم که پایم آسیب دیده ، اما دقیقا با اولین حرکت همان پای آسیب دیده من را گرفت .
آه از نهاد من بلند شد . بعد هم من را انداخت روی زمین و بالاخره من ضربه شدم.
آن سال من دوم شدم و #ابراهیم سوم .
اما شک نداشتم حق #ابراهیم قهرمانی بود.
از آن روز تاحالا با او رفیقم . چیزهای عجیبی هم از او دیده ام . خدا را هم شکر میکنم که چنین رفیقی نصیبم کرده.
صحبت هایش که تمام شد خداحافظی کرد و رفت.
من هم برگشتم . در راه فقط به صحبت هایش فکر میکردم.
یادم افتاد در مقر #سپاه گیلان غرب روی یکی از دیوار ها برای هرکدام از رزمنده ها جمله ایی نوشته شده بود.
در مورد #ابراهیم نوشته بودند:
《#ابراهیمهادی رزمنده ایی با خصائص پوریای ولی》
ادامه دارد...