eitaa logo
رفیق شهیدم ابراهیم هادی
31.2هزار دنبال‌کننده
10.7هزار عکس
3.1هزار ویدیو
376 فایل
راهِ شَهادَت بَسـته نیست، هَنـوز هَم می شود شهید شد اَمـّا هَنوز شَرطِ شَهیـد شُـدَن شَهـیدانه زیستن است تبادل و تبلیغات: @tablijhat13 عنایات و.: @emamrezaii_8 روضه نیابتی: @Mahdi1326 کانال فروشگاهمون: https://eitaa.com/joinchat/172425437Ca032079577
مشاهده در ایتا
دانلود
رفیق شهیدم ابراهیم هادی
سید مصطفی الحسینی» در روز پنجم بهار سال 1333 در همدان متولد شد و تحت تربیت پدربزرگی قرار گرفت که بزر
سید در مقابل ظلم سر خم نکرد لذا به مقابله با ساواک و عمال جنایتکار شاه پرداخت. مقابله با کانون‌هایی که در همدان تاسیس شده بود و تشکیل تجمعات از دیگر فعالیت‌های این نوجوان 17 ساله است. مدتی بعد به مدرسه حقانی در قم رفت. فشارهای ساواک باعث شد به زندگی مخفی روی آورد و در بیشتر شهرهای ایران زندگی کند. در این زمان نام عبدالله کلامی را برای خود برگزید. ساواک برای او حکم اعدام صادر کرد. لذا به ناچار ایران را ترک نموده، ابتدا به کویت رفت. بعد راهی الجزایر شد. بعد لیبی، مصر، که در آنجا فنون نظامی را فرا گرفت. در لبنان با دکتر چمران و امام موسی صدر آشنا گشت. چندی بعد به عنوان مربی رزمندگان لبنانی و فلسطینی با صهیونست‌ها مبارزه نمود. در کوبا انجمن اسلامی و در پاکستان و هند جلسات قرآن راه انداخت. مصطفی در افغانستان همراه مجاهدان با دشمن جهاد کرد سپس به سریلانکا رفته، در این مدت چهار زبان زنده دنیا را فرا گرفت. با پیروزی انقلاب به ایران برگشت. شورای انقلاب او و چند تن از دوستانش را مسئول تشکیل سپاه همدان کرد. در ماه‌های اول انقلاب چند عنوان کتاب برای کودکان و نوجوان تألیف کرد. پنج ماه بعد دوباره راهی خارج از ایران شد. در بازگشت به همدان، شبانه تصمیم گرفت به قم و تهران سفر کند تا اسناد مهمی را به مسئولان برساند. 12 دی ‌سال 1358 گروهی از منافقین در یک سانحه تصادف ساختگی در 25 سالگی او را به شهادت رساندند. البته مادر شهید گفته اندکه نحوه شهادت ایشان بااصابت گلوله به بدنشان بوده است. پیکر پاکش را در باغ بهشت همدان به خاک سپردند. در كتابی به نام «سفیر بیداری» خانواده و دوستان سید مصطفی به بیان خاطراتی از وی می‌پردازند كه مطالعه آن به علاقه‌مندانی كه دوست دارند با زندگی این شهید بیشتر آشنا شوند توصیه می‌شود. در این كتاب نحوه شهادت شهید الحسینی یك تصادف مشكوک عنوان شده است. مادر شهید در این رابطه گفت؛ من این را قبول ندارم. پسر من در تصادف كشته نشد و او را با گلوله شهید كردند. درست است كه من صحنه شهادت او را ندیدم، اما جای گلوله‌ها را در پاهای او دیدم.