#سبک_زندگی_شهـدا
شهید ابراهیم هادی مدتی در جنوبِ
شهـر معلـم بود؛ مدیـر مدرسه اش
میگفت آقا ابراهیم از جیبخودش
پول میداد به یکی از شاگـردها تا
هر روز زنگ اول برای کلاس نانو
پنیر بگیرد! آقاهادی نظرش این بود
که اینها بچــه های منطقـه محـروم
هستند. اکثراً سر کلاس گـرسنـه
هستنــد. بچـه گـرسنـه هـم درس
نمیفهمد. ابـراهیـم هادی نـه تنهـا
معلــم ورزش، بلکه معلمـی بــرای
اخـلاق و رفتار بچـه ها بود. دانش
آموزان هـم که از پهلـوانـیها و
قهرمانیهای معلم خودشان شنیده
بودند شیفتـه او بودند.
#سبک_زندگی_شهـدا
شهید ابراهیم هادی مدتی در جنوبِ
شهـر معلـم بود؛ مدیـر مدرسه اش
میگفت آقا ابراهیم از جیبخودش
پول میداد به یکی از شاگـردها تا
هر روز زنگ اول برای کلاس نانو
پنیر بگیرد! آقاهادی نظرش این بود
که اینها بچــه های منطقـه محـروم
هستند. اکثراً سر کلاس گـرسنـه
هستنــد. بچـه گـرسنـه هـم درس
نمیفهمد. ابـراهیـم هادی نـه تنهـا
معلــم ورزش، بلکه معلمـی بــرای
اخـلاق و رفتار بچـه ها بود. دانش
آموزان هـم که از پهلـوانـیها و
قهرمانیهای معلم خودشان شنیده
بودند شیفتـه او بودند.
#سبک_زندگی_شهدا
[ شهید عباس دانشگر در قسمتی از
دستنوشته خود میگوید :
میخواهم عوض بشوم ؛
همه ی زندگی ام را عوض بکنم . .
میخواهم آن کسی باشم که دوست دارم
نه آن چیزی که یک ذهن ِمریض از من
ساخته است .
هرگز از تاخیر و دیر شدن به آرزوهایم
نا امید نمیشوم
زیرا بخشش ِالهی به اندازه نیت است.]