eitaa logo
رفیق شهیدم ابراهیم هادی
31.1هزار دنبال‌کننده
9.3هزار عکس
2.4هزار ویدیو
362 فایل
راهِ شَهادَت بَسـته نیست، هَنـوز هَم می شود شهید شد اَمـّا هَنوز شَرطِ شَهیـد شُـدَن شَهـیدانه زیستن است تبادل و تبلیغات: @Eamahdiadrkni1 عنایات و.: @aboebrahiim روضه نیابتی: @Mahdi1326 کانال فروشگاهمون: https://eitaa.com/joinchat/172425437Ca032079577
مشاهده در ایتا
دانلود
رفیق شهیدم ابراهیم هادی
#خـداےخـوبِ_ابراهـیم 🌿' وقتی کاری را قبول می کرد ، آن را به خوبی انجام می‌داد. وقتی بازار بود ، بی
🌿' "از ظاهرش پیدا بود که برای دنیا هیج اهمیتی قائل نیست . نه اینکه نا مرتب باشد، برعکس همیشه تمیز و آراسته بود. اما بند دنیا نبود. به راحتی از زیباترین مواهب دنیا می گذشت. برای همین انفاق و بخشش مال برایش سخت نبود. چون اینجا را مانند مسافرخانه می دانست. او دنیا را به اهلش بخشیده بود. هیچکدام از ظواهر دنیا نتوانست فریبش دهد. تیپ سده و بی آلایش قهرمانی مثل ابراهیم برای همه تعجب آور بود. با شلوار کردی و لباس بلند مشغول فعالیت نظامی یا مشغول کمک به مردم بود. او به این کلام خدای خوبش ایمان داشت : وَمَا هَٰذِهِ الْحَيَاةُ الدُّنْيَا إِلَّا لَهْوٌ وَلَعِبٌ ۚ وَإِنَّ الدَّارَ الْآخِرَةَ لَهِيَ الْحَيَوَانُ ۚ لَوْ كَانُوا يَعْلَمُونَ و این زندگی دنیا چیزی جز بازی و سرگرمی نیست و به راستی زندگی در سرای آخرت زندگی حقیقی است، اگر می دانستند. (عنکبوت/٤٦۝)"
▫️تاکید ویژه‌ای به نمازشب داشت و اگر نماز شبش قضا می‌شد می‌گفت: شاید در روز گناهی مرتکب شده‌ام که برای نماز شب بیدار نشدم. 🥀 •.˹@refigh_shahidam˼ |ོ
۩﴿دعاےحدیث‌کساء﴾۩ بہ نیت •قرائت روزِ نوزدهم۹۱۝ •.˹@refigh_shahidam˼ |ོ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
(سلام‌الله‌علیها) نام برندگان به آیدی زیر برای دریافت جایزه پیام دهید🌷 🆔@Y0hosin313 ان شاءالله بازهم مسابقه خواهیم داشت با ما همراه باشید🌾
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❤️ قࢪائت دعاے فرج ... به‌نیّٺ برادࢪشهیدمان‌مےخوانیم 🌱 💐💚
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. 🕊 تلاوت آیات‌ قرآن ڪریم ؛ ۩ بــِہ نـیّـت‌ برادرشھیدابراهیم‌هادے 🌿' ۷٥٥۝فحه 📚 •﴿رفیق‌شھیدم‌ابراهیم‌هادے‌‌﴾•
⚠️اطــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــلاعیه⚠️ امشب راس ساعت 21 محفل با موضوعیت "سیاسی اعتقادی" توسط مدیر توانمند ڪانال سربازان دهه هشتادی(@Shohaadaae_80) در ڪانال شهید ابڔاهیم هادۍبرگزار خواهد شد.. •.˹@refigh_shahidam˼ |ོ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‏هر کہ را صبح شهادتـ نیستـ شامـ مرگ هستـ بے شهادت مرگ با خسران ـ چہ فرقے میکند؟! •.˹@refigh_shahidam˼ |ོ
رفیق شهیدم ابراهیم هادی
#خـداےخـوبِ_ابراهـیم 🌿' "از ظاهرش پیدا بود که برای دنیا هیج اهمیتی قائل نیست . نه اینکه نا مرتب باش
🌿' " آنها را خوب می شناختم.از رزمندگان دفاع مقدس و از دوستان خوب ابراهیم هادی بودند.تا کمر در آب بودند و می خواستند از یک باتلاق عبور کنند. هر کدام به سمتی رفتند.هر لحظه نزدیک بود که غرق شوند.یکبار ابراهیم را دیدم که با چهره ای نورانی بالای تپه بود و به آنها نهیب می زد: فَأَیْنَ تَذْهَبُونَ پس شما ای کافران از خدا به کجا می روید؟ (تڪویر/٦۲۝) با ترس از خواب پریدم ایام عاشورا و فتنه ۸۸ بود.وقتی پیگیری کردم، فهمیدم که این سه نفر مشغول حمایت از سران فتنه هستند!"
. خدایا! از بد کردن آدمهایت؛ شکایت داشتم به درگاهت؛ اما شکایتم را پس می‌گیرم … من نفهمیدم! فراموش کرده بودم که بدی را خلق کردی تا هر زمان که دلم گرفت از آدمهایت، نگاهم به تو باشد … گاهی فراموش می‌کنم؛ که وقتی کسی کنار من نیست، معنایش این نیست که تنهایم ….. معنایش این است که همه را کنار زدی تا خودم باشم و خودت ….. با تو تنهایی معنا ندارد! (مانده ام تو را نداشتم چه می‌کردم …!) دوستت دارم، خدای خوب من … #شهید_مصطفی_چمران •.˹@refigh_shahidam˼ |ོ
۩﴿دعاےحدیث‌کساء﴾۩ بہ نیت •قرائت روزِ بیستم۰۲۝ •.˹@refigh_shahidam˼ |ོ
♥️͜͡💚 ور هـیچ نباشد چو تو هستۍ همہ هست... ☁️🌱 شادے روحشان صلوات🥀 ــــ|💙✨|ــــــــــــــــــــــــــــ •.˹@refigh_shahidam˼ |ོ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
﷽ سلام به همه عاشقان بردار شهیدم شهید ابراهیم هادی شاید کسی باور نکند ولی اين شهید همه زندگی من هست تو همه لحظه لحظه های زندگیم بوده من دیگه وابسته این شهیدم حتی یک ثانیه هم بدون فکر کردن به اون زندگی نمیکنم داش ابرام شده همه وجودم وقتی دلم میگیره انگار یه حسی بهم دست میده که الان داش ابرام کنارمه سرمو میزارم رو شونه داداشم برام مداحی میخونه گریه میکنم غصه هامو بهش میگم بعدش انگاری دلداریم میده آروم میشم اینا همشون حس هستن حس میکنم کنارم نزاشته راه کج برم من امسال که اربعین نیت کردم برم کربلا عکس برادر شهیدم رو رو کیفم بزنم بعد از کلی سختی و دلشوره و استرس بالاخره رفتم عکس داش ابرام رو هم زدم رو کوله ام از وقتی موکب ها شروع شد نیت کردم تو دلم گفتم من به نیابت از برادرم میرم ولی نمیدونم اون اصلا منو دوست داره یا نه که یه جا رسیدم نگاه کردم دیدم نوشته موکب شهید ابراهیم هادی با ذوق رفتم داخلش کلی از کولم عکس گرفتن یه سربند لبیک یا خامنه ای هم دادن که روش نوشته بود موکب شهید ابراهیم هادی حتی عکس این رو براتون فرستادم بعد انقدر خوشحال بودم کل راه رو میگفتم برادرم برادرم تا رسیدیم کربلا من کیف کمری هم زده بودم عکس داش ابرام روش بود رفتیم زیارت روبه روی ضریح امان حسین که تو صف بودیم ازدحام بود نمیشد تکون خورد یه دفعه یه سنجاق رفت تو پام یه سوزن مانند محکم جیغ زدم وای پام سرمو بردم پایین یه خانومه زود منو کشید بالا گفت خفه میشی گفتم بزار ببینم این چیه رفته تو پام از پام به زور کشیدم دیدم پیکسل ابراهیم هادی که داره نگام میکنه اشک از چشمام اومد نمیتونم بمونم فقط ناله میکردم اومده بود روبه روی ضریح امام حسین ثابت کنه که اون منو آورد کربلا ..... °•🌱|@refigh_shahidam