رفیق شهیدم ابراهیم هادی
#سلامبرابراهیم۱ 📚 زیارت یڪ شــب با هم از حرم بيرون آمديم. من چون عجله داشــتم با موتور يكي از
#سلامبرابراهیم۱📚
زیارت
اواخر هــر هفته با هــم ميرفتيم زيارت، نيمههاي شــب هم بهشــت زهرا(س) ،سر قبر شهدا. بعد، ابراهيم براي ما روضه ميخواند.
بعضي شــبها داخل قبر ميرفت. در همان حال دعاي كميل را با ســوز و حال عجيبي ميخواند وگريه ميكرد.
…………………………………………
ماتورادوستداریم
پاییز سال ۱۳٦۱ بود. بار ديگر به همراه ابراهيم عازم مناطق عملياتي شديم.
اينبار نَقل همه مجالس توســلهاي ابراهيم به حضرت زهرا(س)بود. هر جا ميرفتيم حرف از او بود!
خيلي از بچهها داستانها و حماســه آفرينيهاي او را در عملياتها تعريف ميكردند. همه آنها با توسل به حضرت صديقه طاهره(س) انجام شده بود.
به منطقه سومار رفتيم. به هر سنگري سر ميزديم از ابراهيم ميخواستند كه براي آنها مداحي كند و از حضرت زهرا(س)بخواند.
رفیق شهیدم ابراهیم هادی
#شهیدانھ 🌱
مشکل ڪارهاے ما اینه برای رضاۍ همه کار میکنیم
الاّ رضاے خدا !
رفیق ! مثلاً اگہبراۍخدادرسبخونۍتڪتڪ
لحظاتدرسخوندنت جھاد نوشتہ میشھ ...
🍃|@refigh_shahidam
#نمازاولوقت_الٺمآسدعآ 📿🌱
برکسانی که ایمان آورده وکارهای شایسته کرده اند ،گناهی در آنچه که قبلا خورده اند نیست درصورتی که تقوا پیشه کنند وایمان بیاورندوکارهای شایسته کنند واحسان نمایند،وخدا نیکوکاران را دوست می دارد.
۹۳/ماعده
#قرارِعاشقۍ❤️
قࢪائت دعاے فرج ...
بهنیّٺ برادࢪشهیدمانمےخوانیم 🌱
#اللّٰهُمَّعَجِّللِوَلیِّڪالفَرَج 💐💚
🕊 تلاوت آیات قرآن ڪریم ؛
بــہ نـیّـت
برادرشهیدمان مےخوانیم 🌹
#صــ۲۱۳فحه 📚
🍃| رفیقشھیدمابراهیمهادے| 🍃
#سلامٌعَلےاِبراهیم 🌱
یادت باشھ ! 🦋
ڪه شهــداهمیشہدستتومیگیـرن
بہشرطاینڪه صداشـون ڪنی ...
🍃|@refigh_shahidam
رفیق شهیدم ابراهیم هادی
#سلامبرابراهیم۱📚 زیارت اواخر هــر هفته با هــم ميرفتيم زيارت، نيمههاي شــب هم بهشــت زهرا(س) ،س
#سلامبرابراهیم۱📚
ماتورادوستداریم
شب بود. ابراهيم در جمع بچههاي يكي ازگردانها شروع به مداحي كرد.
صداي ابراهيم به خاطر خستگي و طولانی شدن مجالس گرفته بود!
بعد از تمام شــدن مراســم، يكي دو نفر از رفقا با ابراهيم شــوخيكردند و صدايش را تقليدكردند. بعد هم چيزهائي گفتند كه او خيلي ناراحت شد.
آن شــب قبل از خواب ابراهيم عصباني بود وگفت: من مهم نيستم، اينها مجلس حضرت را شوخي گرفتند. براي همين ديگر مداحي نميكنم!
هــر چه ميگفتم: حرف بچهها را به دل نگير، آقا ابراهيم تو كار خودت را بكن، اما فايده اي نداشت .
#الٺمآسدعآ 📿🌱
«وَإِن يُرِدْکَ بِخَيْرٍۢ فَلَا رَآدَّ لِفَضْلِ»
اگر خدا خیری برای تو بخواهد هیچکس
نمیتواند لطف خدا رو از تو برگرداند.
˹ @refigh_shahidam ˼
#قرارِعاشقۍ❤️
قࢪائت دعاے فرج ...
بهنیّٺ برادࢪشهیدمانمےخوانیم 🌱
#اللّٰهُمَّعَجِّللِوَلیِّڪالفَرَج 💐💚
🕊 تلاوت آیات قرآن ڪریم ؛
بــہ نـیّـت
برادرشهیدمان مےخوانیم 🌹
#صــ۲۱۴فحه 📚
🍃| رفیقشھیدمابراهیمهادے| 🍃
🥀دلتنگی؛
واژه ای بی معناست
وقتی تو
در لحظه هايم نفس می كشی
و از دور
به من نزديكی
هيچ كس مثل من
تو را
با خود ندارد..✨🍃
#شهید ابراهیم
رفیق شهیدم ابراهیم هادی
#سلامبرابراهیم۱📚 ماتورادوستداریم شب بود. ابراهيم در جمع بچههاي يكي ازگردانها شروع به مداح
#سلامبرابراهیم۱📚
ماتورادوستداریم
اخر شب برگشتيم مقر ، دوباره قسم خورد كه: ديگر مداحي نميكنم!
ساعت يك نيمه شب بود. خسته و كوفته خوابيدم.
قبل از اذان صبح احساس كردم كسي دستم را تكان ميدهد. چشمانم را به سختي باز كردم. چهره نوراني ابراهيم بالای سرم بود. من را صدا زد و گفت:
پاشو، الان موقع اذانه.
من بلند شدم. با خودم گفتم: اين بابا انگار نميدونه خستگي يعني چي!؟ البته ميدانســتم كه او هر ساعتي بخوابد، قبل از اذان بيدار ميشود و مشغول نماز.
ابراهيم ديگر بچهها را هم صدا زد. بعد هم اذان گفت و نماز جماعت صبح را برپا كرد.
بعد از نماز و تسبيحات، ابراهيم شروع به خواندن دعا کرد. بعد هم مداحي حضرت زهرا(س)!!
رفیق شهیدم ابراهیم هادی
من یقین دارم که آنها نمُردهاند
فقط با حریر نازکی از جنسِ نور،
از ما جدا شدهاند ...
#شھیدگمنام ♥️•
🍃|@refigh_shahidam
اِلهیإِنْكانَقلَّزاديفِيالمَسيرِ
إليْکَفَلَقَدْحَسُنَظنیّبِالتّوكُّلِعليکَ
خدایا! هرچند در آمدن به سویت توشه ام اندک است ولی گمانم بر توکّل به تو همواره نیکو است☘
˹ @refigh_shahidam ˼
#قرارِعاشقۍ❤️
قࢪائت دعاے فرج ...
بهنیّٺ برادࢪشهیدمانمےخوانیم 🌱
#اللّٰهُمَّعَجِّللِوَلیِّڪالفَرَج 💐💚
🕊 تلاوت آیات قرآن ڪریم ؛
بــہ نـیّـت
برادرشهیدمان مےخوانیم 🌹
#صــ۲۱٥فحه 📚
🍃| رفیقشھیدمابراهیمهادے| 🍃
#پیامےازدوست 🌱
شھدا هوامون رو دارن اگر
ما سر قول هامون باشیم !♥️
🍃|@refigh_shahidam