💠 احمد بن علی (ابن نوح)
در کتاب نجاشی مراد از احمد بن علی، ابن نوح است، که استاد نجاشی و از بزرگان حدیث در بغداد است. فرد جلیل القدری است هم رجال بلد است و هم فهرست. نجاشی در کتابش گاهی به او می گوید: ابوالعباس، گاهی: صیرافی. مجموعه تحقیقات ایشان را نجاشی نقل کرده است که خیلی قوی است و زیاد از او نقل کرده است. یکی دیگر از موارد اختلاف نجاشی و شیخ طوسی در نقل از اوست. ابن نوح 409 وفاتش است و شیخ 408 آمده بغداد لکن در آن زمان ابن نوح ساکن بصره بوده است و شیخ از او نقل نمی کند. مواردی که نجاشی از او نقل کرده است بسیار متین است ولی با این وجود نجاشی برخی موارد احتیاط می کند می گوید: قال ابن نوح . ولی اگر گفت: اخبرنا ... یعنی قبول می کند.
#ابن_نوح
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
https://eitaa.com/rejal_shobeiri
https://t.me/rejal_shobeiri
Miras_Hadthi_Khorasan.mp3
28.05M
🎧 صوت نشست علمی
✳️ «مدرسه حدیثی خراسان»
🔺نشست اول:
🔸میراث حدیثی خراسان
🎙آیت الله محمدحسن ربانی بیرجندی
🎙حجتالاسلام دکتر حسن نقی زاده
🔺نشست دوم:
🔸گزارش های مشترک صدوق در عیون اخبار الرضا (ع) و حاکم نیشابوری در تاریخ نیشابور
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
https://eitaa.com/rejal_shobeiri
https://t.me/rejal_shobeiri
✅ «طرق تحمل حدیث راویان»
📍«اخذ حدیث» هشت طریق معروف دارد که به آن «رئوس ثمانیه» گفته میشود.
🖊تعریف اجمالی و مشترک دانشمندان از طرق تحمل حدیث به این قرار است:
🔸۱. سماع، شنیدن حدیث از استاد است، چه استاد حدیث را از حفظ بخواند چه آن را از روی کتاب به شاگرد القا یا املا کند.
🔸۲. قرائت، که اغلب به آن «عَرْض» گفتهاند، خواندن حدیث نزد شیخ است، چه شاگرد آن را بخواند چه دیگری بخواند و شاگرد بشنود و حدیث را فراگیرد.
🔸 ۳. اجازه، به این صورت است که استاد اجازة نقل از کتاب یا نقل روایت برای شاگرد صادر کند.
🔸 ۴. مناوله (از ریشه ن و ل) به معنای دادن کتاب از استاد به شاگرد است به صورت تملیک یا عاریه، با اجازه یا بدون اجازه، که قسم اخیر را «عَرْضُ المُناوَله» گویند.
🔸 ۵. کتابت یا مکاتبه، یعنی شیخ حدیث به درخواست طالب روایت، احادیثی به خط خود بنویسد و ارسال کند.
🔸 ۶. اعلام (آگاه کردن)، یعنی استاد اعلام کند که فلان کتاب متعلق به اوست یا فلان روایت، سماع او از فلان استاد است، و شاگرد مجاز به نقل از آن شود.
🔸۷. وصیت، یعنی شیخ حدیث از طریق وصیت، روایات خود را در اختیار کسی قرار دهد و او مجاز به نقل از آنها گردد.
🔸۸. وِجاده (مصدر جعلی به معنای یافتن)، یعنی آنکه راوی، حدیث یا کتابی به خط یکی از مشایخ پیدا کند و پس از اطمینان از انتساب آن به صاحبش، به نقل آن بپردازد.
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
https://eitaa.com/rejal_shobeiri
https://t.me/rejal_shobeiri
💢 اعتبارسنجی قاعده «کلما ازداد صحه ازداد وهنا» طبق مبانی حجیت خبر واحد»
✔️یکی از بحثهای اصولی مهم و پرکاربرد بحث از جبران ضعف روایت به وسیله عمل مشهور و در مقابل تضعیف روایت به وسیله اعراض مشهور است. اهمیت بحث در این است که با پذیرش این نظریه بعضی از روایات که دارای سندهای معتبر هستند از حجیت ساقط میشوند و در مقابل بعضی از روایات که دارای سندهای غیر معتبر هستند به برکت شهرت حجت میگردند. در حقیقت قاعده «کلما ازداد...» در توضیح این نظریه مطرح میشود و مفاد آن در بخش اول قاعده این است که هرگاه روایتی دارای سند و دلالت صحیحتر و واضحتری باشد تضعیف آن به وسیله اعراض اصحاب بیشتر است و در بخش دوم این است که هر مقدار روایت ضعیفتر و غیر معتبرتر باشد اثر عمل اصحاب به آن برای حجیتش بیشتر است.
👈 این گزارش را بخوانید: http://ijtihadnet.ir/?p=69128
🆔http://eitaa.com/joinchat/3272605701C0771af71b5
حضرت امیرالمومنین (علیه السلام):
بِمَنِ العَزاءُ یا بِنتَ مُحمَد؟ کُنتُ بِک أتَعزی؛ فَفیمَ العَزاء مِن بَعدِکِ؟
با چه کسی آرامش یابم ای دختر محمد؟ من به وسیله تو تسکین مییافتم؛ بعد از تو با چه کسی آرامش یابم؟
🥀شهادت حضرت صدیقه طاهره فاطمه زهرا سلام الله علیها تسلیت باد.
📲 ثواب انتشار این پیام با شما📿
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
https://eitaa.com/rejal_shobeiri
https://t.me/rejal_shobeiri
https://eitaa.com/shobeiri
🔸ابن شهرآشوب وخطا در گزارش
🔹محمدباقر ملکیان
ابن شهرآشوب از علمای نامدار قرن ششم است، و در بسياری از جهات کم نظير و بلکه بی نظير است، از کثرت مشايخ گرفته، تا رشته هايی که او در آنها صاحب نظر است، و نيز سفرهايی که برای علم آوزی رفته، و تا کتابخانه غنی و گسترده اش. و اگر از او چيزی جز کتاب مناقب آل أبي طالب او نبود، همين برای ارج نهادن به او در حوزه های شيعی کافی بود.
با اين حال گاه آنچه در نقل های او ديده میشود خالی از سهو و خطا نيست؛ والعصمة لأهلها.
سزاوار نيست عيب اعلام و اجلای شيعه را به شماره بنشينيم، اما از آنجا که گاه تفرّدات او مورد توجه قرار میگيرد، مناسب است تا چندی از خطاهای مکتوبات او را (که چه بسا خطای نسخه برداران است نه خطای مؤلّف) گوشزد کنيم.
دنباله نوشته را در کاتبان بخوانید:
https://malekian.kateban.com/post/5268
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
https://eitaa.com/rejal_shobeiri
https://t.me/rejal_shobeiri
بین علماء اهل سنت ابن حجر عسقلانی نه ابن حجر قسقلانی و نه ابن حجر هیثمی، از علمائی است که منابع فراوان از شیعه و اهل سنت دست او بوده بعض محققان کتاب الاصابه ایشان را میگویند بیش از 900 منبع را در آن اشاره کرده.
در لسان المیزان که به نوعی ناظر به میزان الاعتدال ذهبی است، از تعدادی کتب رجالی و تاریخی شیعه نام برده که امروز دست ما نیست و گزارشگری های مهمی دارد. از جمله این کتب کتاب الحاوی فی رجال الشیعة الامامیه از ابن ابی طیّ است. کتاب مهمی است از این جهت که بررسی تشیع در شامات مهم است. این کتاب مفقود شده اما ابن حجر در لسان المیزان گزارشهای نابی از این کتاب دارد. کتاب تاریخ الری از منتجب الدین رازی، رجال ابن عقده هم ظاهرا دست او بوده، رجال علی بن فضال و از جمله کتبی که فراوان در مجلدات اول لسان المیزان به این کتاب استشهاد میشود رجال علی بن حکم است.
بحث ما در علی بن حکم انباری نخعی است و ابن حجر موارد لابأس بهی از روات شیعه به رجال علی بن حکم استشهاد میکند مثلا بعض موارد چنین است: حسن بن عباس بن جرير العامري الحريشي الرازی روى عن أبي جعفر الباقر ... و قال علي بن الحكم ضعيف لا يوثق بحديثه وقيل إنه كان يضع الحديث.[2]
جارود ابن عمرو الطائی الکوفی ذکره الطوسی فی رجال الشیعه و قال علی بن حکم کان ورعا ثقه له احادیث جیده روی عنه صفوان بن یحیی.[3]
جعفر بن مالک روی عنه محمد بن یحیی العطار ذکره علی بن حکم فی رجال الشیعه و اثنی علیه خیرا.[4]
البته موارد متعددی هم هست که نقل او مطابق با کلمات رجال طوسی و دیگران هست.
جناح بن زربی ذکره الطوسی فی رجال الشیعه و قال علی بن حکم کان عارفا بالتفسیر صحب جعفر الصادق و روی عنه کان صالحا واسع الفضل ثقه.[5]
جای این سؤال هست که علی بن حکم که رجال شیعه داشته و توثیق و تضعیف میکرده و گزارش گریهای فراوانی ابن حجر از او داشته است این علی بن حکم کیست؟
صاحب الذریعه رحمة الله علیه مرحوم آقا بزرگ تهرانی میگوید رجال علی بن حکم و هو علی بن حکم بن زبیر النخعی الانباری تلمیذ ابن ابی عمیر ... ینقل عنه کثیرا فی لسان المیزان.[6] پس برداشت صاحب الذریعه این است که علی بن حکم، علی بن حکم نخعی انباری و شاگرد ابن ابی عمیر است. اگر او باشد فوق العاده مهم است شخصی که بزرگان علماء رجالی او را توثیق میکنند و شاگرد ابن ابی عمیر است کتاب رجالی داشته که دست ما نیست و ابن حجر گزارش میدهد در انبوه موارد در جلد اول لسان المیزان.
عرض میکنیم: این علی بن حکم که کتاب رجال داشته ابن حجر هم از او گزارش میدهد نمیتواند علی بن حکم انباری نخعی باشد.
یک شاهد این است که ابن حجر از شخصی گزارش گری میکند به نام حسین بن ابراهیم بن احمد المؤدّب .... و قال علی بن حکم فی مشایخ الشیعه (که همین کتاب رجال مقصود است) و کان مقیما بقم و له کتاب الفرائض اجاد فیه و أخذ عنه ابوجعفر محمد بن علی بن بابویه و کان یعظّمه.[7] ابن ابی عمیر متوفای سال 271 هجری است شاگرد او نمیتواند از شیخ صدوق (متوفای 381) گزارشگری کند و بگوید شیخ صدوق استادی داشته به نام حسین بن ابراهیم بن احمد المؤدّب و شیخ صدوق کان یعظّمه.
معلوم میشود این علی بن حکم، همان علی بن حکم انباری نخعی که صاحب الذریعه میگوید نیست. اینجا امر متوجه محققین است و تا الآن نمیدانیم این علی بن حکم کیست که گزارشهای دقیق از رجال شیعه دارد و در چه سالی بوده و سؤال مهم تر این است که چرا افرادی مانند نجاشی و شیخ طوسی هیچ گزارشی از علی بن حکم رجالی ندارند بله رجال برقی یکی دو مورد میگوید قال علی بن حکم ✍🏼بخشی از درس خارج آیت الله شیخ جواد مروی 👆
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
https://eitaa.com/rejal_shobeiri
https://t.me/rejal_shobeiri
🔰آیت الله #وحید_خراسانی ( حفظه الله )
🌀قاعده ای در عدم رد روایات
🔸ان عدم رد الروایات اصل مهم تعرضت له النصوص و ان طرحها نتیجة لعدم الفهم و ان الفقیه المتبحر فی الدین لا یقوم بذلک
🔹و هذا الاصل الاساسی علی طبق : ( حدیثنا صعب مستصعب لا یحتمله الا ملک مقرب او نبی مرسل او مومن امتحنه الله قلبه للایمان ) فالوظیفة هی السکوت لا الطرح
📚المغنی فی الاصول ج۳ ص۱۲۳
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
https://eitaa.com/rejal_shobeiri
https://t.me/rejal_shobeiri
💠 توثيق سهل بن زیاد و مناقشه در اشکالات استاد شهیدی
👤 #استاد_سیدمحمدجواد_شبیری
#سهل_بن_زیاد هم قرائن توثيق دارد و هم قرائن تضعیف.
امارات #توثيق او عبارتند از: کلام فضل بن شاذان که مهمترین قرینه بر وثاقت اوست، کثرت نقل کلینی از او و توثيق شیخ طوسی در رجالش. از طرفی شیخ طوسی در فهرست و نجاشی او را تضعیف کرده اند.
با توجه به اینکه در مورد سهل بن زیاد #غلو مطرح شده است، عرف در جمع بین توثیقات و تضعیفاتی که در مورد او وجود دارد، تضعیفات را ناشی از #متن_شناسی دانسته و با توجه به حدسی بودن تضعیفات، توثیقات را مقدم می کند.
نجاشی هم گر چه از قمیین نیست اما قرائن زیادی مبنی بر تضعیفات مبتنی بر متن شناسی در مورد او وجود دارد...
📚 راهنمای فقه، ۳ بهمن ۱۴۰۱
✅ ادامه این مطلب و مباحثه علمی در این موضوع را در لینک زیر دنبال کنید.
🌐http://mobahathah.ir/showthread.php?tid=2793
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
https://eitaa.com/rejal_shobeiri
https://t.me/rejal_shobeiri
💠 عدم وثاقت سهل بن زیاد
👤 #استاد_شهیدی
استاد شهیدی پس از ذکر کلام آیت الله شبیری زنجانی به این صورت اشکال کرده اند:
کثرت نقل از جانب #کلینی در کافی کاشف از آن است که ایشان #سهل_بن_زیاد را قبول داشته است؛ لکن توثیق عملی کلینی با تضعیف #نجاشی و شیخ #طوسی تعارض می کند. از طرفی قرینهای بر اینکه تعبیر «کذب» در عبارت «یشهد علیه بالغلو و الکذب» از جانب نجاشی، کذب ناشی از اتهام #غلو بوده است، وجود ندارد؛ خصوصا که نجاشی از قمیین نبوده ...
📚 درس خارج فقه(۶ بهمن ۱۳۹۸، جلسه ۶۴)
✅ ادامه این مطلب و مباحثه علمی در این موضوع را در لینک زیر دنبال کنید👇
http://mobahathah.ir/showthread.php?tid=1788
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
https://eitaa.com/rejal_shobeiri
https://t.me/rejal_shobeiri
💢رجال و روش فهرستی
💠 احمد بن زیاد بن جعفر الهمدانی
مرحوم صدوق گاهی از «احمد بن زیاد بن جعفر الهمدانی» (الهمدانی بفتح میم. همدان به سکون میم عشیره ایست از یمن که خیلی هم محب امیر المؤمنین علیه السلام بوده اند و این قصه یا حار همدان من یمت یرنی هم از همین عشیره است.) نقل می کند. او از مشایخ مرحوم صدوق است که ایشان در طریق حج در همدان با او برخورد کرده اند و ما به هیچ وجه ایشان را نمی شناسیم. مرحوم صدوق در همدان ایران خودمان از ایشان عده ای از مصادر شیعه را نقل کرده اند. تنها راهی که داریم به ایشان اولا این است که مرحوم صدوق با ترضی از ایشان نقل کرده اند، یعنی رضی الله عنه فرموده اند. و دوم اینکه مرحوم صدوق یک جا دارند که: «لم أسمع هذا الحديث إلا من أحمد بن زياد بن جعفر الهمداني رضي الله عنه بهمدان عند منصرفي من حج بيت الله الحرام و كان رجلا ثقة دينا فاضلا رحمة الله عليه و رضوانه» (كمال الدين و تمام النعمة، ج2، ص: 369) الآن شخصیت علمی و حدیث شناسی ایشان را نداریم اما همین جمله مرحوم صدوق منشأ توثیق شده است.
مطلب دوم که توجه نشده است اینکه ممکن است به لحاظ رجالی با توثیق مرحوم صدوق ایشان را قبول کرد ولی به لحاظ فهرستی مشکل دارد؛ معظم روایات ایشان از علی بن ابراهیم است بلکه شاید همه روایاتش از علی بن ابراهیم باشد و آنچه ایشان نقل می کند از منفردات خودش که هیچ بلکه از منفردات مرحوم صدوق هم هست. این مقداری کار را مشکل می کند؛ این سؤال پیش می آید که مرحوم صدوق که خودشان قمی است و پدرشان همین طور و پدرشان از ابراهیم بن هاشم نقل می کنند و ... چه طور می شود مرحوم صدوق کتابهای علی بن ابراهیم را ندارند و می روند همدان از او نقل می کنند که انفراد هم دارد! اگر این روایات واقعاً در کتاب مرحوم علی بن ابراهیم بود خیلی بهتر بود مرحوم کلینی از علی بن ابراهیم نقل می کردند نه با این سند عجیب و غریب! این چه میراث علی بن ابراهیم بوده است که در قم نبوده است و رفته اند در همدان!
ما قبول می کنیم ایشان مرد خوب و عدل و مرضی ولی ظاهرا نسخه شان شاذ باشد. عجیب اینکه مرحوم صدوق روایاتی را که توسط این مرد بزرگوار همدانی نقل می کنند، از هیچ جای دیگر ندارند. شاید شفاهی بوده است یا ... خود مرحوم صدوق توضیحی نداده اند. چرا اینها منفرد است؟ ایشان بالاخره می آیند در قم نسخه شناسی می کنند. این توضیح را ایشان اگر هم انجام داده اند به دست ما نرسیده است.
شاید علی بن ابراهیم کتابی در فقه نوشته اند و در آن کتاب مثلاً 2000 روایت دارند و مثلاً ده سال بعد روایات دیگری را دیده است و مقابله کرده است و بعض روایات قبلی را قبول نداشته اند و در نسخه دوم 2000 روایت را حذف کرده اند. احمد بن زیاد نسخه اول را از علی بن ابراهیم گرفته و به همدان رفته است درحالیکه این نسخه دوم در قم مشهور می شود. به قولی او شاگرد دوره اول علی بن ابراهیم بوده است. مثلا فرض بفرمایید مسند احمد را پسرش عبدالله نقل می کنند. مسند احمد به حسب صحابه است. مسند مثلا علی بن ابی طالب علیهما السلام یا مسند فاطمه سلام الله علیها که البته یکی دو صفحه است. همین طور مسند دارد. مسند که تمام می شود پسر که عبدالله است زیادات - به قول خودشان و به قول ما «مستدرک»- بر کتاب پدر دارند. آنها را هم که می بینیم ، دارد که: «قال عبدالله حدثنی ابی»؛ کسی وارد نباشد می بیند که کل کتاب این طور است؛ یعنی کل کتاب «حدثنی ابی» است و معلوم می شود که پدر اینها را هم دیده بوده است ولی قبول نداشته است. یعنی احمد بن حنبل که از ائمه اهل سنت است ممکن است تحدیث بکند ولی قبول نکند. مرحوم علی بن ابراهیم هم ممکن است تحدیث کرده باشند ولی قبول نکرده باشند. مثلا همین جمع بین فاطمیتین را مرحوم صدوق در علل دارند ولی در فقیه ندارند. یعنی در مقام فقاهت قبول ندارند ولی در مقام روایت دارند.
ای کاش مرحوم صدوق توضیح می دادند که روایات احمد بن زیاد چرا اینگونه است. پس ما حدیث ایشان را از منظر رجالی قبول می کنیم ولی از منظر فهرستی محل تأمل است.
#احمد_بن_زیاد_جعفر_الهمدانی
🔸فهرست اسامی
📚درس خارج فقه؛ سال88-1387 ؛ جلسه 84 و 85
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
https://eitaa.com/rejal_shobeiri
https://t.me/rejal_shobeiri
💠 توثیق سهل بن زیاد
👤 #آیت_الله_العظمی_شبیری_زنجانی مد ظله العالی
#سهل_بن_زیاد در سند ۱۸۳۳ روایت از کافی واقع شده است، در نتیجه توثيق یا #تضعیف او ثمره زیادی دارد.
«#نجاشی» و «شیخ طوسی در فهرست» او را تضعیف کرده اند. شیخ طوسی در رجالش او را توثيق کرده است.
آیت الله شبیری زنجانی می فرماید: به نظر ما او از ثقات است؛ چرا كه مرحوم كلينى در «كافى» روايات فراوانى را از «عدة من اصحابنا عن سهل بن زياد» روايت نموده است و اين نشانه اعتماد #كلينى بر اوست. و اينكه بعضى او را تضعيف كردهاند به جهت نقل روايات #غلو آميز توسط او بوده است، در حالى كه...
📚 درس خارج فقه، پاییز ۱۳۸۴(کتاب نکاح، ج۲۱، ص ۶۸۳۵)
✅ ادامه این مطلب و مباحثه علمی در این موضوع را در لینک زیر دنبال کنید 👇👇
http://mobahathah.ir/showthread.php?tid=2777
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
https://eitaa.com/rejal_shobeiri
https://t.me/rejal_shobeiri