♨️ الفرق بین قولهم: "فلان کوفي" و قولهم: "فلان الكوفي" مثلاً
📚 الشيخ محمد تقي التستري، قاموس الرجال، الفصل الثاني من مقدمة، ج١، ص١٣
@rejal_shobeiri
خلل در طرق فهرست شیخ طوسی به حمید.mp3
7.54M
🔆 "خلل برخی طرق فهرست شیخ طوسی به حمید بن زیاد"
🎙 استاد سید محمدجواد شبیری زنجانی
#️⃣ #شیخ_طوسی #حمید_بن_زیاد #فهرست #رجال_کاربردی #سند #طرق
🌐 http://taraef.ir
🆔 @rejal_shobeiri
هدایت شده از مباحثه فقاهت
#استاد_سید_محمدجواد_شبیری
📚 مبانی موجود در حدیث لا ضرر به نقل مرحوم روحانی ؟؟!!!؟؟
مرحوم روحانی چهار مبنای اصلی در مورد حدیث لا ضرر را بیان نمودند :
1- حرمت اضرار به غیر
2-نفی ضرر غیر متدارک که لازمۀ آن لزوم تدارک و ضمان کسی است که ضرر می زند .
3-نفی حکمی منشأ ضرر است
4-نفی حکم به لسان نفی موضوع به این معنا که اگر موضوعی ضرری نفی شده و لکن مراد حکم این موضوع است .
📱 @mobahathah_ir
تفصیل این مطلب در تالار علمی مطرح شد، شما نیز ضمن ملاحظه آن در تالار، در این بحث علمی شرکت کنید.
👇👇👇👇👇👇👇
http://mobahathah.ir/showthread.php?tid=1802&pid=6902#pid6902
هدایت شده از گروه رجال و حدیث حوزه علمیه خراسان
فرا رسیدن ماه مبارک رجب،ماه بندگی و عبادت،ماه نزدیک شدن به خدای متعال را بر تمامی مسلمین و شیعیان تبریک و تهنیت عرض مینمایم
@rejalkh
🗓سالروزمغفول ولادت بابرکت
🏳رجالی متبحر، مرجع عالیقدر
🏳آیةالله سیدموسی شبیری زنجانی /۱
💠رهبر انقلاب
‼️از مسایل مهم در حوزه، نظام رفتاری و اخلاقی حوزههاست که باید ذیل همین برنامه تحولی حوزه انجام گیرد؛ نظام رفتاری و اخلاقی ما در حوزهها باید در جهت تکریم اساتید و عناصر فاضل بخصوص تکریم مراجع تقلید قرار گیرد. هر کسی آسان به حد مراجع معظم تقلید نمیرسد؛ صلاحیتهای زیادی لازم است. غالبا مراجع قلههای علمی حوزههای علمیه محسوب میشوند بنابراین احترام مراجع بایستی محفوظ باشد؛ باید تکریم شوند. ۸۹/۷/۲۹
‼️جوانان پرشور و انقلابی حوزه، نبادا حرکت انقلابی جوری باشد که بتوانند تهمت افراطی گری به او بزنند؛ از افراط و تفریط بایستی پرهیز کرد. اگر آن چیزی که گزارش شده است که به بعضی بزرگان و مراجع یک وقتی اهانتی شده باشد، بدانید این قطعا انحراف است. انقلابی باید بصیر باشد، باید پیچیدگیهای شرائط زمانه را درک کند. مسئله اینجور ساده نیست که یکی را رد کنیم، یکی را قبول کنیم؛ باید دقیق باشید، باید شور انقلابی را حفظ کنید، باید با مشکلات هم بسازید، باید از طعن و دق دیگران هم روگردان نشوید، باید خامی نکنید و مراقب باشید! ۸۹/۷/۲۹
#نشربامنبع
@Jahade_tabein
@rejal_shobeiri
🗓سالروزمغفول ولادت بابرکت
🏳رجالی متبحر، مرجع عالیقدر
🏳آیةالله سیدموسی شبیری زنجانی/۲
💠رهبر انقلاب:
‼️آقا موسی زنجانی خبرهی علم رجال است؛ اصلاً فن رجال و علم تراجم در دست اوست. آقای شبیری زنجانی واقعاً استاد بزرگ و یکی از محققان بنام حوزه است. حرفهای ایشان را بشنوید؛ نکاتی را که ایشان میداند و واقعاً هیچکس نمیداند؛ نکاتی هست که این آقای زنجانی در رجال میفهمد و آدم میتواند بگوید که لااقل در این زمان احدی غیر از او نمیداند و مخصوص خود ایشان است. ۷۰/۱۲/۱۳
💠آیةالله شبیری:
‼️آقای خامنهای خیلی اهل صله رحم بود. من احتمال میدهم همین اهتمام ایشان به صله رحم عامل نجات وی از ترور شد. چون صله رحم سبب طولانی شدن عمر میشود. وی در قم مشغول تحصیل و در درس جدّی بود. پدرش چشمش را عمل کرد و ایشان برای کمک و رسیدگی به پدر، قم را رها کرد و به مشهد رفت. با اینکه طبعاً برای کسی که به قصد تحصیل به قم آمدهاست، این کار سخت است. وی در مشهد در خدمت پدرش بود و روزی حدود دو ساعت برایش کتاب میخواند. بعید نیست همین خدمت به پدر سبب نجات ایشان از ترور باشد. (شب ششم محرم ۱۴۳۳) جرعهای از دریا ج۳ ص۶۳۹
#نشربامنبع
@Jahade_tabeini
@rejal_shobeiri
🗓سالروزمغفول ولادت بابرکت
🏳رجالی متبحر، مرجع عالیقدر
🏳آیةالله سیدموسی شبیری زنجانی/۳
💠آیة الله شبیری:
‼️آقای خامنهای از سادات صحیح النسب و بیت ایشان کاملاً معروف است و در سیادت ایشان هیچ تردیدی نیست. پدر ایشان مرحوم آقای حاج سید جواد از اجلّه علمای مشهد و از اوتاد بود. پدر آقای حاج سید جواد، مرحوم آقای حاج سید حسین خامنهای بود که از علمای درجه اول و مهمّ تبریز و مدرس سطح بالایی بود. ایشان از بنی اعمام (پسرعموهای) قائم مقام فراهانی است و سیادت قائم مقام مسلّم و قطعی است و شجره نامهاش هم موجود است.
آقای خامنهای گاهی که به منزل ما میآید، میگوید: وقتی قرار میشود که به منزل شما بیایم، از چند روز قبل شعفی در من به وجود می آید. البته صحبتها نوعاً علمی است نه سیاسی. ایشان خوشفهم و خوش حافظه است. زمانی که با آقای خامنهای دیدار دارم، به دستور ایشان دستگاه ضبط میگذارند که صحبتها ضبط شود. ایشان شاگرد حاج شیخ مرتضی حائری بود. آقای حاج شیخ مرتضی از استعداد وی تعریف میکرد. ایشان با اخوی ما، حاج آقا جعفر، هم بحث بود و از نظر سرعت انتقال و ذکاء، بر حاج آقا جعفر ترجیح داشت! (شب چهارم ماه محرم ۱۴۳۳) کتاب جرعهای از دریا ج۳ ص۶۴۰
#نشربامنبع
@Jahade_tabeini
@rejal_shobeiri
هدایت شده از سید محمد جواد سید شبیری
بسمه تعالی 🤲
به اطلاع عموم مومنین می رساند ابتلای استاد معظم حضرت آیت الله حاج شیخ مهدی #مروارید (دام ظله) به ویروس کرونا تایید شده، اما وضعیت جسمانی ایشان رضایت بخش و روند بیماری، رو به بهبودی است.
✅از خداوند متعال خواستاریم در سایه لطف و عنایت حضرت ولی عصر(عجل الله تعالی فرجه الشریف) تمامی شیعیان به ویژه ایشان را از گزند حوادث محفوظ بدارد.
۹۸.۱۲.۱۶
@rejalkh
هدایت شده از گروه رجال و حدیث حوزه علمیه خراسان
باسمه تعالی🤲
🔻یامن اسمه دواء و ذکره شفاء
📌متاسفانه با خبر شدیم این بیماری استاد گرانقدر حجت الاسلام محمدتقی سبحانی و استاد محترم دکتر سیدعلیرضا حسینی شیرازی و خانواده ایشون را هم درگیر کرده است.
✅پیش از به وجود آمدن شرایط فعلی از این دو استاد بزرگوار دعوت شده بود و قرار بود در 15 اسفند در نشست علمی گروه #رجال_پژوهی حوزه علمیه خراسان از آنان استفاده شود.
🤲از همه دوستان تقاضا می کنیم برای شفای تمام شیعیان به ویژه این اساتید عزیز و خانواده ایشان نذر و دعای ویژه بفرمایند.
خدا به حق حضرت امیرالمومنین (علیه السلام) در این ایام مبارک، شفای عاجل و کامل به اساتید عزیز مرحمت بفرمایند.
@rejalkh
2_5411552883361449458.pdf
716.2K
📒مقاله
📌 "روش نجاشی در نقد رجال"
🖋 شمشیری، رحیمه
🖋جلالی، مهدی
📝چکیده مقاله ⏫⏫⏫
✅ احمدبن علي نجاشي (م ۴۵۰ ق) از صاحب نامان دانش رجال و پديد آورنده يکي از نخستين و مهم ترين آثار رجالي شيعه، يعني فهرست اسما مصنفي الشيعه (رجال النجاشي) است. گرچه انگيزه مولف از تدوين کتاب خويش، بر شمردن آثار و مولفات شيعيان بوده، اما وي، به هنگام يادکرد آثار نويسندگان، اطلاعات فراوان و دقيقي درباره مولفان کتاب ها، طبقات آنان، نسب و نژاد آنان و در نهايت، وضعيت علمي و عملي (جرح و تعديل) اشخاص و اعتبار آثار آنان ارايه داده است.
اين نوشتار درصدد است تا ضمن مطالعه و ارزيابي روش نجاشي در جرح و تعديل مولفان (نقد رجال)، تخصص و تمرکز او در فن رجال و همچنين روشمندانه عمل کردن وي را با توجه به فهرست او مورد بررسي و ارزيابي قرار دهد.
#️⃣ #احمدبن_علي_نجاشي #فهرست #مولفان_شيعه #نقد_رجال #جرح_و_تعدیل #نجاشی #رجال_نجاشی #بنیاد_نجاشی
📚نشریه: علوم حدیث،تابستان ۱۳۸۵ - شماره ۴۰ علمی-پژوهشی، ص ۵۵ تا ۸۰
🆔 @rejal_shobeiri
هدایت شده از طرائف | علوم حدیث و اعتبارسنجی احادیث
♨️ طرائف الرجال
✳️ عیسی بن عبدالله القمی "منا اهل البیت"
〽️ ارتباط ویژه برخی اصحاب حوزه حدیثی قم با ائمه (علیهم السلام)
🔸 بعضی از افراد موجود در حوزه حدیثی قم دارای یک ارتباط ویژه با امام هستند. اگر درباره سلمان فارسی گفتهاند سلمان از ما اهلبیت است، در میان اشعریون هم شخصیتی مثل عیسی بن عبدالله اشعری چنین منزلتی در نزد ائمه دارد.
📌 یونس بن یعقوب میگوید در کوچههای مدینه بودم، امام جعفر(علیه السلام) را دیدم که حضرت فرمود: به منزل ما برو که یکی از ما اهلبیت پشت درب خانه منتظر است. وقتی به درب خانه حضرت آمدم، شخصی را در مقابل در دیدم و از او سؤال کردم: تو کیستی؟
گفت: من عیسی بن عبدالله هستم.
سؤال کردم: از کجا هستی؟
گفت: از قم آمدهام.
❗️بعد که حضرت رسیدند از یونس سؤال کردند که مثل اینکه باور نداری که فردی از قم از ما اهلبیت باشد.
📖 607 - مُحَمَّدُ بْنُ مَسْعُودٍ، قَالَ حَدَّثَنِي عَلِيُّ بْنُ مُحَمَّدٍ، قَالَ حَدَّثَنِي أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدٍ، عَنْ مُوسَى بْنِ طَلْحَةَ، عَنْ أَبِي مُحَمَّدٍ أَخِي يُونُسَ بْنِ يَعْقُوبَ، عَنْهُ،
🔺قالَ:، كُنْتُ بِالْمَدِينَةِ فَاسْتَقْبَلَ جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ (ع) فِي بَعْضِ أَزِقَّتِهَا، قَالَ: فَقَالَ اذْهَبْ يَا يُونُسَ، فَإِنَّ بِالْبَابِ رَجُلٌ مِنَّا أَهْلَ الْبَيْتِ، قَالَ فَجِئْتُ إِلَى الْبَابِ فَإِذَا عِيسَى بْنُ عَبْدِ اللَّهِ الْقُمِّيُّ جَالِسٌ، قَالَ، فَقُلْتُ لَهُ مَنْ أَنْتَ فَقَالَ لَهُ أَنَا رَجُلٌ مِنْ أَهْلِ قُمَّ،
🔺قالَ، فَلَمْ يَكُنْ بِأَسْرَعَ مِنْ أَنْ أَقْبَلَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ (ع)، [عَلَى حِمَارٍ] قَالَ، فَدَخَلَ عَلَى الْحِمَارِ الدَّارَ، ثُمَّ الْتَفَتَ إِلَيْنَا فَقَالَ ادْخُلَا! ثُمَّ قَالَ يَا يُونُسَ بْنَ يَعْقُوبَ أَحْسَبُكَ أَنْكَرْتَ قَوْلِي لَكَ إِنَّ عِيسَى بْنَ عَبْدِ اللَّهِ مِنَّا أَهْلَ الْبَيْتِ! قَالَ قُلْتُ إِي وَ اللَّهِ جُعِلْتُ فِدَاكَ لِأَنَّ عِيسَى بْنَ عَبْدِ اللَّهِ رَجُلٌ مِنْ أَهْلِ قُمَّ،
🔺فقَالَ يَا يُونُسُ عِيسَى بْنُ عَبْدِ اللَّهِ هُوَ مِنَّا حَيٌّ وَ هُوَ مِنَّا مَيِّتٌ.
📚رجال الكشي - اختيار معرفة الرجال (مع تعليقات مير داماد الأسترآبادي)، ج2، ص: 624
🌐 صفحه در یادداشتها
📍 برشی از جلسات "ویژگیهای حوزه حدیثی قم"
🖊 علی اکبر رضوی
#️⃣ #عیسی_بن_عبدالله_القمی #قم #راوی #راویان_قم #انتقال_حدیث #حوزه_حدیث #حوزه_حدیثی #حسینی_شیرازی #طرائف #طرائف_الرجال #منا_اهل_البیت
🌐 http://taraef.ir
🆔 @taraef_ir
#استاد_سید_محمدجواد_شبیری_زنجانی
📚 اثبات صحت نسخه به وسیله ی شهادت شیخ طوسی!!!!؟؟
استاد شبیری در تبیین راه صحیح برای اثبات صحت نسخه فرمودند: صحت نسخه را شهادت شیخ طوسی تضمین می کند و البته باید شهادت اساتید شیخ طوسی به صلاحیت شیخ طوسی که نسخه شناس است و می تواند روایات صحیح را تشخیص دهد، هم در نظر گرفت.آن چه مصحح صحت انتساب کتاب به مولف است، شهادت شیخ طوسی می باشد... البته صلاحیت شیخ طوسی از طرق دیگر هم برای ما ثابت شده است.
در نتیجه این طرق در اثبات اعتبار نسخه ای از مصادر که در اختیار افرادی مثل شیخ طوسی بوده، هیچ اعتباری ندارد و فرقی هم بین کتب مشهوره و کتب غیر مشهوره نیست.
📱 @mobahathah_ir
تفصیل این مطلب در تالار علمی مطرح شد، شما نیز ضمن ملاحظه آن در تالار، در این بحث علمی شرکت کنید.
👇👇👇👇👇👇👇
http://mobahathah.ir/showthread.php?tid=1726
@rejal_shobeiri
هدایت شده از سید محمد جواد سید شبیری
🏴🏴🏴 اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ أَهْلِ بَيْتِهِ وَ صَلِّ عَلَى مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ وَصِيِّ الْأَبْرَارِ وَ إِمَامِ الْأَخْيَارِ وَ عَيْبَةِ الْأَنْوَارِ وَ وَارِثِ السَّكِينَةِ وَ الْوَقَارِ وَ الْحِكَمِ وَ الْآثَارِ ...
🏴سالروز شهادت مظلومانه باب الحوائج حضرت أباالحسن موسی بن جعفر الکاظم علیهالسلام را محضر حضرت ولیعصر «عجل الله فرجه الشریف» و همه موالیان و دلدادگان حریمش تسلیت میگوییم.
▪️از کلمات نورانی آن حضرت:
«هرکس به رأى و سلیقه خود تکیه کند (و در مسائل دین به آن عمل نماید) هلاک مىشود، و هرکه اهلبیت پیامبر "صلىاللهعلیه و آله" را رها کند، گمراه مىگردد.»
کافی، ج1، ص56،ح10
@shobeiri
📌 #ابوالقاسم_علی_بن_احمد_الکوفی
💠 ابوالقاسم کوفی یکی از رواتی است که به #غلو معروف است و توثیق شده نیست. بنابر گزارش #نجاشی، شیخ #طوسی، وی ابتدا از غلات نبوده است ولی بعد از آن غالی شده است و بسیاری از کتابهایش را بر اساس غلو تألیف کرده است.[1] #ابن_غضائری نیز او را #غالی شمرده است.[2] البته حاجی #نوری اصرار دارد که وی را توثیق کند.[3]
——
[1] . رجال نجاشی ص : ۲۶۶: علی بن أحمد أبو القاسم الکوفی رجل من أهل الکوفة کان یقول: إنه من آل أبی طالب و غلا فی آخر أمره و فسد مذهبه و صنف کتبا کثیرة أکثرها علی الفساد ... توفی فی جمادی الأولی سنة اثنتین و خمسین و ثلاثمائة. فهرستالطوسی ص : ۲۷۱؛ علی بن أحمد الکوفی یکنی أبا القاسم کان إمامیا مستقیم الطریقة و صنف کتبا کثیرة سدیدة منها: کتاب الأوصیاء و کتاب فی الفقه علی ترتیب کتاب المزنی. ثم خلط و أظهر مذهب المخمسة و صنف کتبا فی الغلو و التخلیط و له مقالة تنسب إلیه.
[2] . ابن الغضائری ج : ۱ ص : ۸۳؛ علی بن أحمد أبو القاسم الکوفی المدعی العلویة. کذاب غال صاحب بدعة و مقالة. رأیت له کتبا کثیرة لا یلتفت إلیه.
[3] . خاتمة المستدرک، ج۱، ص: ۱۶۳.
——
این مقاله را اینجا بخوانید:
👉https://bit.ly/2yBqkeW
@rejal_shobeiri
💠 قال الصدوق فی باب الوصی یمنع الوارث 《 ما وجدت هذا الحدیث الا فی کتاب محمد بن یعقوب رضی الله عنه. و ما رویته الا من طریقه 》
📃یتوهم من هذه العباره شک منه فی روایات الکافی .
👤 قال شیخ علی النمازی شاهرودی رحمه الله فی ص۱۷۰ کتاب الاعلام الهادیه الرفیعه:
《فلا یدل علی شک منه فی روایات الکافی.
فانه اولا یمکن ان یکون مراده غیر الکافی من کتب الکلینی. فان الکلینی فی آخر کتاب الوصایا نقل هذه الروایه بغیر سند الصدوق فی الفقیه.
و ثانیا ظاهره العمل بهذه الروایه، لانه لم یذکر لعنوان الباب غیر هذه الروایه. بل نقله لعنوان الباب هذه الروایه فقط ، شاهد صدق علی حکمه بصحته و قبوله لها.
فانه لا وجه للصدوق مع مبناه و لا فائده فیه ان یعنون بابا و یذکر روایه لا یقبلها.》
@rejal_shobeiri
💠 من هو #زاذان؟
📖 علامه نمازی شاهرودی در مستدرک بحارالانوار:
ماده زذن:
📌 زاذان أبو عمرو: من خواص #أصحاب_أمير_المؤمنين (عليه السلام).
خدم #سلمان وروى عنه.
جملة من رواياته الشريفة في الفضائل الدالة على حسنه وكماله.
روايته فوت سلمان وتغسيل أمير المؤمنين (عليه السلام) له.
تكلم أمير المؤمنين (عليه السلام) في اذنه بالاسم الأعظم، فحفظ القرآن كله بذلك.
شهد زاذان مع أمير المؤمنين (عليه السلام) في #صفين.
شهادته بأيدي جماعة من #الخوارج في محبة أمير المؤمنين (عليه السلام) وقول الإمام
في حقه: إنه #البر_المسلم.
وروده مع #قنبر على أمير المؤمنين (عليه السلام).
📚 مستدرك سفينة النجاة ، ج ٤ ، ص ٢٨٤
📝 و اما روايته التي أشار إليها الشيخ النمازي الشاهرودي من فوت سلمان و تغسيل أميرالمومنين عليه السلام له ذكرها العلامة المجلسي في بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار عليهم السلام ( ج٢٢ ص ٣٨٤ ح ٢١ )
من مشارق الأنوار :
📌 عَنْ زَاذَانَ خَادِمِ سَلْمَانَ قَالَ: لَمَّا جَاءَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ لِیُغَسِّلَ سَلْمَانَ وَجَدَهُ قَدْ مَاتَ فَرَفَعَ الشَّمْلَةَ عَنْ وَجْهِهِ فَتَبَسَّمَ وَ هَمَّ أَنْ یَقْعُدَ فَقَالَ لَهُ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ (صلوات الله علیه) عُدْ إِلَی مَوْتِکَ فَعَادَ.
🔸زاذان خدمتگزار سلمان فارسی نقل می کند هنگامی که امیرالمؤمنین (صلوات الله علیه) برای غسل دادن سلمان تشریف آورد؛ سلمان را دید که از دنیا رفته است ؛ پارچه را از صورت او کنار زد ، سلمان تبسمی کرد و خواست بنشیند ؛ امیرالمومنین (صلوات الله علیه) به او فرمود : به همان حالت مرگ برگرد و او برگشت.
📝 و اما روايته التي أشار إليها الشيخ النمازي الشاهرودي من تكلم أمير المؤمنين (عليه السلام) في أذنه بالاسم الأعظم فحفظ القرآن كله بذلك،
ذكرها العلامة المجلسي في بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار عليهم السلام ( ج ۴۱ ص ۱۹۵ ح ۲ ) :
📌 الخرائج: روي عن سعد الخفاف عن زاذان أبي عمرو قلت له: يا زاذان إنک لتقرأ القرآن فتحسن قراءته فعلى من قرأت؟ قال: فتبسم ثم قال: إن أمير المؤمنين مر بي وأنا أنشد الشعر، وكان لي خلق حسن فأعجبه صوتي، فقال: يا زاذان فهلا بالقرآن قلت: يا أمير المؤمنين وكيف لي بالقرآن فوالله ما أقرأ منه إلا بقدر ما أصلي به، قال: فادن مني، فدنوت منه فتكلم في أذني بكلام ما عرفته ولا علمت ما يقول، ثم قال: افتح فاك، فتفل في في، فوالله ما زالت قدمي من عنده حتى حفظت القرآن بإعرابه وهمزه، وما احتجت أن أسأل عنه أحدا بعد موقفي ذلك
قال سعد: فقصصت قصة زاذان على أبي جعفر عليه السلام قال: صدق زاذان إن أمير المؤمنين
عليه السلام دعا لزاذان بالاسم الأعظم الذي لا يرد.
🔹 در کتاب خرائج آمده است : روایت شده از سعد خفاف که به زاذان ابی عمرو گفت : تو #قرآن را خیلی خوب میخوانی از چه کسی آموختی؟
زادان لبخندی زد و گفت : امیرالمومنین از من میگذشت و من درحال شعر خواندت بودم و صوت من نظرشان را جلب کرد سپس فرمود : ای زاذان بر تو باد به قرآن. گفتم ای امیرالمومنین چگونه من و قرآن! والله از قرآن نمی خوانم مگر به اندازه آن چه که در نماز می خوانم. فرمود : به من نزدیک شو. نزدیک شدم سپس در گوش من چیزی تکلم کرد که من نمیفهمیدم و نمیدونستم آن چرا که میگفت. سپس فرمود : دهانت را باز کن، پس آب دهانش را در دهانم انداخت. والله از او دور نشده بودم که قرآن را از حفظ با اعرابش میخواندم و دیگر نیازی نداشتم از کسی سوالی از قرآن بپرسم.
سعد میگوید : داستان زاذان را برای امام باقر علیه السلام نقل کردم و فرمودند : راست است. امیرالمومنین علیه السلام برای زاذان از اسم اعظمی خواند که ردخور ندارد.
@rejal_shobeiri
📚 #نشاط_علمی اصحاب ائمه (علیهم السلام) و اهتمام آنان به #کتابت_حدیث:
🔸... فقال أبوالحسن الوضاح فحدثني أبي قال: كان جماعة من خاصة أبي الحسن (عليه السلام) من أهل بيته و شيعته يحضرون مجلسه و معهم في أكمامهم ألواح آبنوس لطاف و أميال، فإذا نطق أبوالحسن (عليه السلام) بكلمة أو أفتی فی نازلة أثبت القوم ما سمعوا منه في ذلك.
✅ مهج الدعوات، ص۲۱۹-۲۲۰
🔹 ابوالوضاح راوی گوید که پدرم برایم نقل کرد: جماعتی از خواص و اهل بیت و شیعیان امام کاظم (علیه السلام) در خدمت آن حضرت بودند که در مجلس ایشان حاضر می شدند و در آستین های این ها الواحی از آبنوس بسیار نازک و لطیف و میل هایی بود. پس هر وقت که آن حضرت به کلمه ای تکلم می نمودند یا آنکه در واقعه ای فتوا می دادند، آن جماعت آن چه را که از حضرت شنیده بودند را می نوشتند
t.me/joinchat/AAAAAEMiQ7jv_Mv4p4KIpw
@rejal_shobeiri
✅ #ابو_جعفر_مردعه
در کتب حدیثی ما، عنوان ابو جعفر مردعة تنها در یک سند به چشم میخورد و آن سند روایتی است که در «من لایحضره الفقیه» آمده است: «رَوَی صَفْوَانُ بْنُ یَحْیَی عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ مِرْدَعَة قَالَ: قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ...».
🔹ضبط عنوان راوی
مرحوم مجلسی اول در «روضة المتقین» طبق نسخه دیگری «بمردعه» هم نقل کرده است و میگوید این عنوان تصحیف شده است.
این احتمال هم وجود دارد که اصل تعبیر، «ببزرعه» باشد؛ بزرعه شهر مهمی بوده است و معنا این میشود که صفوان از ابی جعفر در بزرعه روایت را شنیده است؛ اما چون بزرعه از بلاد آذربایجان است، بعید است که صفوان به آنجا رفته باشد و چنین چیزی در شرح حال او نقل نشده است.
🔸در عدهای از کتب مانند «وافی» ، «وسائل الشیعة» ، «کفایه» سبزواری ، «حدائق» و «جواهر» اصلاً تعبیر «مردعه» یا «بمردعة» وجود ندارد و در بعضی هم خود مؤلف ابی جعفر را به احول که مومن طاق است، تفسیر نموده است.
✳️وثاقت راوی
با توجه به اینکه، راوی ابو جعفر مردعة، صفوان بن یحیی است، حتی اگر نتوانیم او را بشناسیم، بنابر مختار در مورد مشایخ ثلاث، چون صفوان از او نقل حدیث نموده است، حکم به اعتبارش میشود.
🔅متن کامل این مقاله را اینجا بخوانید:
👉https://bit.ly/2RMVJS8
@rejal_shobeiri
📗 انتشار کتاب سه جلدی «رجال الشیخ الأنصاری»
✔️ به منظور از سرگیری احیای میراث خطی که پیوسته در مخازن و طبقات کتابخانهها حبس شده و یا در معرض آسیب هستند، مرکز «تراث کربلاء» به زودی کتابی سه جلدی «رجال الشیخ الأنصاری» را منتشر خواهد کرد.
🔹 اهمیت این کتاب از آن جهت است که اهتمام و توجه ویژه شیخ انصاری را به علم رجال نشان میدهد تا آنجا که دست به تألیف آن میزند. همچنین این کتاب آرای رجالیه او را نمایان میکند و نیز دیدگاه او درباره نیاز فقهاء به علم رجال را آشکار میسازد.
@rejal_shobeiri
📌وثاقت ابو خدیجه سالم بن مکرم جمّال
نویسنده: «سید مرتضی ابطحی»
🔅سالم بن مکرم، معروف به ابو خدیجه از یاران امام صادق(ع) و امام کاظم(ع) و واسطه نقل روایاتی از ایشان است. از سخنانی که ابو خدیجه واسطه نقل آن بوده است، روایتی است که در آن شیعیان از ارجاع تخاصم به حکّام جور منع میشوند.
🔹تضعیف در برابر توثیق
نکتهای که ابو خدیجه را به یکی از راویان بحث بر انگیز تبدیل کرده است آن است که از یک سو نجاشی ایشان را توثیق و حتی تعبیر «ثقة ثقة» را برای او به کار میبرد؛ اما در مقابل شیخ طوسی در فهرست، وی را تضعیف میکند. اما برداشت کلّی رجالیون توثیق ابو خدیجه است. دست کم سه راه برای توثیق ابوخدیجه و توجیه کلام شیخ مطرح شده است که در ادامه به بررسی این سه راه میپردازیم.
1⃣تشابه اسمی
مرحوم آقای خوئی ضمن توثیق ابوخدیجه این نکته را مطرح میکند که دو نفر با نام سالم بن ابو سلمه در بین روات حضور دارند؛ که یکی از آنها «سالم بن ابی سلمه کندی سجستانی» است و نه تنها توثیق نشده است، بلکه بعضی او را تضعیف نمودهاند. اما دیگری «سالم ابو سلمه بن مکرم اسدی» است که کنیه اول وی «ابو خدیجه» بود و امام صادق علیهالسلام دستور داد که وی کنیهاش را «ابو سلمه» بگذارد. با توجه به این نکته دلیل تضعیف شیخ، این بوده است که ایشان این دو راوی را یکی تخیّل کردهاند.
2⃣عضویت در فرقه خطّابیه
وجه دیگری که ممکن است باعث تضعیف ایشان در کلام شیخ شده باشد آن است که سالم بن مکرم در بخشی از حیات خود از اصحاب ابی الخطّاب بوده است. ابی الخطاب سر سلسله فرقه غالی خطّابیه بود. در تجمّعی که طرفداران وی در مسجدکوفه داشتند، مأموران حکومتی به آنها یورش برده و همگی را قتل عام نمودند. تنها شخصی که در این جمع زنده ماند ابو خدیجه بود. وی به سختی خود را از این معرکه نجات داد و سپس توبه نمود و توفیق شتر داری حضرت امام صادق(ع) را در سفر حج داشت. در همین سفر بود که حضرت به وی دستور داد کنیه خود را از ابوخدیجه به ابو سلمه تغییر دهد. ممکن است بگوییم این تغییر رویه ابوخدیجه از منظر شیخ پنهان مانده است و ایشان وی را جزء فرقه غالی خطّابیه تصور نمودهاند و از همین رو حکم به تضعیف وی نمودهاند.
3⃣تعارض در کلام شیخ
نکته قابل تأمل آنکه شیخ طوسی علیرغم تضعیف این راوی در فهرست خود، اما آنگونه که علامه حلّی در خلاصة الاقوال نقل میکند، ایشان در جای دیگر قائل به توثیق ابو خدیجه شدهاند. صاحب قاموس الرجال با تکیه بر همین نکته که کلام شیخ درباره این راوی به دو شکل متضاد مطرح شده است، بر این باور است که وجود دو قول متضاد از شیخ درباره این راوی باعث میشود که ما بتوانیم در این زمینه بدون هیچ مناقشهای به کلام نجاشی رجوع کنیم.
مرحوم آقای خوئی در نقد این کلام با تنظیر این اقوال به بحث درباره خبر واحد به این نتیجه میرسد که در اینجا در حقیقت با دو دسته اخبار واحد متعارض روبرو هستیم که باعث تساقط هر دو دسته میشود.
اما آیتالله شبیری با نقد کلام محقق خوئی معتقد است در این مسأله کلام شیخ به دلیل آنکه به صورت متهافت در مورد یک راوی سخن گفته است قابل استناد نیست و عقلا در این مسأله به سراغ کلام کسی میروند که یکنواخت سخن گفته باشد. از همین رو کلام شیخ قابل اعتماد نبوده و در وثاقت این راوی باید به سراغ توثیق نجاشی رفت.
👈متن کامل این مقاله و نتیجه بحث را اینجا بخوانید:
👉http://bit.ly/mfeqhi158
@rejal_shobeiri
🗒 توجه به عناوین ابواب کتب حدیثی در فهم معنای روایات
✅ چرا شارحین صفوی کتب روایی، برای این حدیث سخن از حد و تعزیر به میان کشیده اند؟ آیا از جیب گذاشته اند؟ یا مبنایی هست؟
حدیث این است: «سألته عن الدلک؟ قال: ناکح نفسه لا شيء علیه» (الکافی ج۱۱ ص ۲۴۱ ).
فیض در ذیل حدیث می نویسد: أي: لا حدّ عليه ولا تعزير و .... (الوافي ج١٥ ص ٣٥٢)
مجلسی دوم در ذیل حدیث می گوید: «قوله علیه السلام:"لا شيء علیه" أي: من الحد فلا ينافي الإثم والتعزير» . (مرآة العقول ج٢٠ ص ٣٨٦).
جواب :
از جیب نگذاشته اند، اما یک نکته ای وجود دارد، که بسیاری از آن غفلت کرده اند.
و آن اینکه گاه از عنوان یک باب، مطلبی فهمیده می شود.
مثلا در روایات استمنا، شیخ طوسی و صدوق، هر دو این روایات را در بحث حدود و تعزیرات آورده اند نه در باب نکاح، بنابراین وقتی گفته میشه: «لا شی علیه» یعنی حد بر او نیست.
یک مثال دیگر عرض کنم.
روایتی است که در آن سوال شده با طنابی که از موی خوک است از چاه آب برمی دارند. امام علیه السلام می فرمایند: آب پاک است.
بعضی از فقها به تکاپو افتاده اند که قطرات آب از طناب موی خوک، در سطل آب می چکد، پس چگونه آب پاک است؟ و احتمالات مختلف و بعضا عجیب مطرح کرده اند، مثل این که سطل آب بزرگ است و حجمی بیش از یک کر آب در خود جای می دهد!
شیخ انصاری این روایت و کلمات فقها در ذیل این روایت را در مکاسب محرمه (بحث انتفاع به اعیان نجس) مطرح کرده است.
اما یک توجه کوچک به بابی که این روایت در آن ذکر شده نشان می دهد همه این احتمالات، بی وجه است.
شیخ طوسی این روایت را در تهذیب در باب مرتبط با منزوحات بئر آورده است، یعنی سؤال اساسا از آبی که از طناب (ساخته شده با موی خوک) در سطل می چکد نیست، بلکه سوال از آبی است که از این طناب در چاه می چکد، که امام علیه السلام می فرمایند پاک است.
✳️ یک پیشنهاد
خوب است در تالیف و تصحیح متون فقهی، هنگام تخریج روایات، علاوه بر ذکر شماره جلد و صفحه مصدر روایات، عنوان ابواب نیز ذکر شود. البته نه همه کتب حدیثی، بلکه کتبی که عناوین ابواب آنها بازگو کننده یک مطلب است، و الا در تخریج احادیث از امالی صدوق مثلا، اشاره به این که این روایت در مجلس هشتم است، فائده فقهی ای ندارد.
#محمدباقر_ملکیان
@rejal_shobeiri
2_5411552883361449458.pdf
716.2K
📒مقاله
📌 "روش نجاشی در نقد رجال"
🖋 شمشیری، رحیمه
🖋جلالی، مهدی
📝چکیده مقاله ⏫⏫⏫
✅ احمدبن علي نجاشي (م ۴۵۰ ق) از صاحب نامان دانش رجال و پديد آورنده يکي از نخستين و مهم ترين آثار رجالي شيعه، يعني فهرست اسما مصنفي الشيعه (رجال النجاشي) است. گرچه انگيزه مولف از تدوين کتاب خويش، بر شمردن آثار و مولفات شيعيان بوده، اما وي، به هنگام يادکرد آثار نويسندگان، اطلاعات فراوان و دقيقي درباره مولفان کتاب ها، طبقات آنان، نسب و نژاد آنان و در نهايت، وضعيت علمي و عملي (جرح و تعديل) اشخاص و اعتبار آثار آنان ارايه داده است.
اين نوشتار درصدد است تا ضمن مطالعه و ارزيابي روش نجاشي در جرح و تعديل مولفان (نقد رجال)، تخصص و تمرکز او در فن رجال و همچنين روشمندانه عمل کردن وي را با توجه به فهرست او مورد بررسي و ارزيابي قرار دهد.
#️⃣ #احمدبن_علي_نجاشي #فهرست #مولفان_شيعه #نقد_رجال #جرح_و_تعدیل #نجاشی #رجال_نجاشی #بنیاد_نجاشی
📚نشریه: علوم حدیث،تابستان ۱۳۸۵ - شماره ۴۰ علمی-پژوهشی، ص ۵۵ تا ۸۰
🆔 @rejal_shobeiri
✅ آیتالله #شبیری_زنجانی:
🔸 حاجی نوری در #مستدرک درباره #فقه_الرضا (علیه السلام) نوشته است: «لنا إلیه طریق آخر لایکون حجّة لغیرنا». مرحوم حاج آقا رضا زنجانی میگفت: من زیرش نوشتم: «و لا لنا»!
🔹 من از حاج آقا رضا شنیدم و او هم از مرحوم حاج شیخ عبدالکریم حائری نقل میکرد که #حاجی_نوری از شخص جفّاری (اهل علم #جفر) درباره فقه الرضا علیه السلام سؤال کرده بود و او گفته بود که املاء حضرت و به خطّ احمد بن اسحاق قمی است.
@rejal_shobeiri
✅ابراهیم بن محمد الهمدانی
ابراهیم بن محمد الهمدانی جدّ عیسی بن عبداللَّه قمی و از معاشرین علی بن مهزیار است.
در مورد ضبط «الهمدانی» باید توجه کرد که در اینجا «الهَمَدانی» به فتح میم صحیح است چرا که ابراهیم بن محمد اهل همدان از شهرهای ایران است و «الهَمْدانی» به سکون میم، مربوط به قبیله معروفی از قبائل یمنی است که بسیاری از محدثان کوفه از این قبیله بوده اند. شهید ثانی در نسخه ای که تصحیح نموده و با نسخه شیخ مقابله کرده است نیز بر روی میم فتحه گذاشته است. علاوه بر این، در نسخه های قدیم، «الهمدانی» را با «ذال» معجمة نوشته اند که این نیز قرینه بر مفتوح بودن میم است چرا که بر اساس قانون فرس قدیم، در صورتی «دال» در کتابت یا نوشتار تبدیل به «ذال» می شود که ما قبل آن، حرف علّه یا حرف متحرک باشد.
🔸بررسی وثاقت ابراهیم بن محمد الهمدانی
در مورد ابراهیم بن محمد، توثیقی در کتب رجالی وجود ندارد، جز روایتی که کشی نقل می کند که بر اساس آن ابراهیم بن محمد الهمدانی ثقه دانسته شده است: «محمد بن مسعود قال حدثنی علی بن محمد قال حدثنی محمد بن أحمد عن محمد بن عیسی عن أبی محمد الرازی قال کنت أنا و أحمد بن أبی عبد الله البرقی بالعسکر فورد علینا رسول من الرجل فقال لنا الغائب العلیل ثقة و أیوب بن نوح وإبراهیم بن محمد الهمدانی و أحمد بن حمزة و أحمد بن إسحاق ثقات جمیعا».
اما این نقل قابل اعتماد نیست چرا که سند این روایت ضعیف است و علی بن محمد بن فیروزان القمی شناخته شده نیست؛ بنابراین برای اثبات وثاقت ابراهیم بن محمد الهمدانی باید مسیرهای دیگری را پی گرفت که در ادامه به آنها پرداخته ایم:
🔹۱ و ۲. اکثار اجلاء و کثرت نقل اجلاء
اجلای زیادی از ابراهیم بن محمد الهمدانی نقل حدیث کرده اند که همگی از بزرگان و از شخصیت های مهم حدیثی هستند؛ از قبیل احمد بن محمد بن عیسی، علی بن مهزیار، محمد بن عیسی العبیدی و یعقوب بن یزید که نه تنها از ابراهیم بن محمد اخذ حدیث کرده اند بلکه این کار را در دفعات متعدد انجام داده اند. این کثرت از ناحیه تعداد روات و تعداد نقل ها علامت اعتماد اجلاء به وی بوده و نشان دهنده وثاقت ابراهیم بن محمد است.
🔸۳. وکالت ناحیة مقدسة
مطلب دیگری که وثاقت ابراهیم بن محمد را به دنبال می آورد، وکالت او از ائمه: است چه اینکه او وکیل حضرت هادی(علیه السلام) در همدان بوده است.
بنا بر تحقیق، وکالت اماره بر وثاقت است و اگر کسی در نقل قول مورد اعتماد نباشد، به حسب متعارف در کارهای مالی متعدد و مختلف مورد اعتماد قرار نمی گیرد؛ این مطلب خیلی بعید است که شخصی استثناءاً در باب امور مالی وثاقت قول داشته باشد و در امور دیگر وثاقت نداشته باشد؛ بنابراین، با توجه به وکالت محمد بن ابراهیم از حضرت هادی(علیه السلام)، می توان به وثاقت وی حکم نمود.
🔹۴. فتوای الزامی شیخ صدوق
بنا بر تحقیق، در صورتی که شیخ صدوق یا شیخ کلینی با استناد به یک روایت، به حکمی الزامی فتوا دهند، می توان اعتماد آنها به سند روایت و در نتیجه، وثاقت رواة را نتیجه گرفت.
در مورد ابراهیم بن محمد الهمدانی نیز مکاتبه ای وجود دارد که متضمن حکمی الزامی است و شیخ صدوق آن را در فقیه نقل کرده است؛ بنا بر فرمایش خود صدوق، در کتاب فقیه، تنها روایاتی نقل شده است که مورد فتوای ایشان است، بنابراین، از آنجا که در این مسأله روایتی با مضمون مشابه نقل نشده که مستمسک فتوای صدوق باشد، می توان اعتماد صدوق به این روایت و به تبع آن اعتبار سند را نتیجه گرفت.
بر این اساس، وثاقت ابراهیم بن محمد الهمدانی نیز ثابت می گردد.
🔸۵. تشرف مکرر به حج
یکی از مواردی که می تواند مؤید وثاقت ابراهیم بن محمد الهمدانی باشد، تشرف مکرر او به حج است؛ چه اینکه طبق نقل، وی چهل مرتبه حج به جا آورده است.
با توجه به مشکلاتی که به جا آوردن حج در زمان گذشته داشته، تا جایی که شخص از جانش می گذشته و به حج می رفته است، می توان نتیجه گرفت که تشرف مکرر ابراهیم بن محمد به حج با آن شرائط خاص، نشان گر تقوی و عشق و علاقه ی خاصی بوده که او را به این سفر می کشانده است و این می تواند اشعار به وثاقت وی داشته باشد.
🔅متن کامل این مقاله را اینجا بخوانید:
👉https://bit.ly/2tVwPY4
@rejal_shobeiri
✅جلالت فضل بن شاذان
#فضل_بن_شاذان معقولاً و منقولاً، سنةً و شیعةً در علوم اسلامی، بلکه علوم انسانی فوق العاده است. وفات ایشان قبل از امام عسکری (علیه السلام) است.
گفته شده که وی کتاب نسبتاً مفصلی از حضرت رضا علیه السلام نقل کرده است که گفتیم ایشان حضرت هادی علیه السلام و حضرت عسکری علیه السلام را درک کرده و شاید هم در نوجوانی یا کودکیاش امام رضا ع یا حضرت جواد علیه السلام را هم درک کرده باشد اما ایشان از هیچ امامی روایت نقل نمیکند.
از امام عسکری ع نقل شده است که فرمود: «إنی اغبط اهل خراسان بمکان الفضل بن شاذان»[1]، من به اهل خراسان به خاطر جایگاه فضل بن شاذان [و بودنش در میانشان]، غبطه میخورم. اگر این نقل درست باشد خیلی عجیب است که امام به حال شخص غبطه بخورد، مقامی است که قاعدتاً تصورات ما به آن نمیرسد، اما ایشان از امام عسکری ع هم حدیث ندارد، شاید شرایط تقیه بوده یا ملاقات با امام مشکل بوده است.
پدرش هم معلوم نیست که از امام رضا ع نقل کرده باشد؛ چون نجاشی دربارة پدرش شاذان دارد که قیل روی عن الرضا ع[2].
رسالهای است به نام علل الشرایع که از ایشان از حضرت رضا ع نقل کردهاند که پانزده شانزده صفحه است. شواهد کاملاً کافی است که این مطلب جعلی است؛ به این معنا که این کتاب انشای خود فضل است نه انشای امام رضا ع.
این کتاب را فضل روی تفکراتی شبیه تفکرات اعتزال نوشته است عقلیگرا است.
آقایی که ظاهراً در نیشابور بوده است (شیخ صدوق که شأنش اجل از این است) این کتاب را برداشته است و آخرش گفته است: سمعت عن الرضا ع مرة بعد مرة، اصلاً معلوم نیست ایشان حضرت رضا ع را در سن بلوغ درک کرده باشد، به احتمال قوی شاید در زمان وفات امام رضا ع پنج ساله بوده است چون تاریخ تولدش روشن نیست اما قصهای را با پدرش نقل میکند که پدرش به او میگوید: «ما أقل عقلک من غلام»[3]، و این قصه در حدود سالهای 218-220 است.
این که او در سال 202 این کتاب مفصل را از حضرت رضا ع نقل کرده باشد ظاهراً مقطوع البطلان است.
بههرحال به ذهن ما میآید که همان عبد الواحد بن عبدوس نیشابوری عطار! سندی برای آن رساله به اسم امام رضا ع درست کرده است.
روایات را باید در آن سابقهاش نگاه کرد. ایشان علل الشرایع یا به اصطلاح امروزی فلسفه احکام را خودش استخراج کرده است یا به اصطلاح ما تعلیلش عقلی است، خوب این یک خطی هم در قم بود که این عقلیها را قبول میکردند تعبدی میکردند. یک سندی هم برایش درست کردند که بگویند: این تعلیلش تعبدی است و از حضرت رضا ع شنیدهاند.
خود صدوق هم علل الشرایع دارد علل الشرایع یعنی تعلیل تعبدی.
بحث فضل خیلی طولانی است چون بعضی از روایات هم در ذم ایشان است که شأن ایشان اجل از آن است که بخواهیم این بحثها را دربارة او بکنیم.
📌فضل شخصیتی است که زمان دو امام معصوم ع را قطعاً درک کرده و یک شخصیت علمی و حدیثشناس بزرگ است که حتی کتابهایی در علوم انسانی دارد کتابی در حقیقت علم و عقل دارد، در علومی که مربوط به اشاعره و معتزله است کتاب دارد.
به ذهن ما فضل در زمان خودش به مراتب ـ نه به یک مرتبه ـ از شیخ طوسی در زمان خودش جلوتر است. خیلی بر افکار و حدیث اهل سنت مسلط است. وفاتش چهار سال بعد از بخاری است بخاری 256 وفاتش است و ایشان 260 است با بخاری بزرگترین محدث اهل سنت، استاد مشترک هم دارد و در بعضی جاها در حدیث اهل سنت بخاری حدیثی را آورده است که فضل روی مبانی خود اهل سنت به حدیث بخاری اشکال میکند و دو سه قرن بعد از بخاری در فتح الباری همین اشکال فضل را میآورد، اسم فضل را هم نیاوردهاند خودشان به بخاری اشکال کردهاند که این حدیث اشکال دارد.
و این مقام غریبی است که فضل در شناخت حدیث اهل سنت با مثل بخاری همشاخ میکند و بعد هم سنیها همان اشکال را قبول کنند.
اشکال فضل در این مسأله در جلد نهم تهذیب کتاب ارث است. همین رسالهای هم که در باب عده نوشته است و کلینی در کتاب طلاق کافی آورده بسیار زیبا است...
[1]. رجال الکشی، ص542
[2]. رجال النجاشی، ص306.
[3]. رجال الکشی، ص516.
@rejal_shobeiri
✳️ عبیدالله بن علی حلبی
🔸 به سبب سفارشات حضرت صادق (عليه السلام) مبني بر تدوين حديث ، اولين کتابی که در آن زمان تألیف شد ، کتاب عبیدالله بن علی #حلبی بود که وقتي بر حضرت (عليه السلام) عرضه شد ، فرمود:
«أتری لهؤلاء مثل هذا؟».
🔹 آيت الله #مددی (حفظه الله) اين جمله بدین معناست که : عامه کتابی مدوّن مانند کتاب تو ندارند، نه این که هیچ کتابتی نزد آنان نیست .
🔸به تعبیر ایشان : " الموطّأ مالک که بنابر مشهور نخستین کتاب #اهل_سنت به شمار میرود، نخستین کتاب مدوّن در سنن پیامبر(صلی الله علیه و آله) تلقی میشود ، وگرنه اصلِ کتابت پیش از آن هم بوده است ".
🔹 به تصریح #نجاشی ، سبب شهرت عبیداللّه بن علی به #حلبی ، رفت و آمد او و برادر و پدرش به شهر حلب ، برای کارهای تجاری ، بوده است وگرنه اصالتا اهل حلب نیستند .
📚 رجال نجاشی ص۲۳۰
@rejal_shobeiri
مشایخ مرحوم صدوق
مرحوم #صدوق مشایخی دارد مثل #علی_بن_شاه بمروروذ. اصلا او را نمیشناسیم و اسمش را ندیدهایم، نه در کتب شیعه و نه اهل سنت. گاهی سندی میآورد [که در آن سند، ما] فقط صدوق و امام صادق (ع) را در اول و آخر حدیث میشناسیم.
با این کار میخواستند این احادیث حفظ شود [نظیر روایتی که دربارۀ صوم ایام البیض دارد که: حدّثنا أبو الحسن عليّ بن عبد الله بن أحمد الأسواريّ الفقيه، قال: حدّثنا مكّيّ بن سعدويه البرذعيّ، قال: حدّثنا أبو محمّد نوح بن الحسن، قال: حدّثنا أبو سعيد جميل بن سعد، قال: أخبرنا أحمد بن عبد الواحد بن سليمان العسقلانيّ، قال: حدّثنا القاسم بن حميد، قال: حدّثنا حمّاد بن سلمة، عن عاصم بن أبي النجود، عن زرّ بن حبيش، قال: سألت ابن مسعود عن أيّام البيض: ما سببها، وكيف سمعت؟ قال: سمعت النبيّ (ص) يقول: ...، که سندش کاملا به هم پاشیده است، ولی بعدش بلافاصله دارد: هذا الخبر صحیح (علل الشرائع 2: 379 ـ 380/ 1)؛ چون میگوید: مضمونش صحیح است و امر مستحبی هم هست، ولو سندش به هم پاشیده است].
این حرف که بگوییم: از باب تسامح در ادلۀ سنن است هم حرف صحیحی نیست؛ چون مرحوم بحرانی بحث دیگری هم دارد و ـ چون مرحوم صدوق حدیث «من بلغ» را دارد ـ میفرماید: اینکه میگویند: صدوق برخی احادیث ضعیف را بهخاطر احادیث «من بلغ» آورده صحیح نیست ـ و حق هم با ایشان است ـ، میفرماید: چون روایتی را در «من لا یحضر» در بحث صلاة لیلة الغدیر میآورد و بعد میگوید: این روایت را من قبول نمیکنم چون استادم ابنالولید عمل نکرده است [وروى المفضّل بن عمر عن أبي عبد الله (ع)، قال: صوم يوم غدير خمّ كفّارة ستّين سنة. وأمّا خبر صلاة يوم غدير خمّ والثواب المذكور فيه لمن صامه فإنّ شيخنا محمّد بن الحسن (رض) كان لا يصحّحه ويقول: إنّه من طريق محمّد بن موسى الهمدانيّ، وكان كذّابا غير ثقة، وكلّ ما لم يصحّحه ذلك الشيخ - قدّس الله روحه - ولم يحكم بصحّته من الأخبار فهو عندنا متروك غير صحيح. من لا يحضره الفقيه 2: 90/ 1817].
معلوم میشود اگر بداند حدیث ضعیف است، در مستحب به آن عمل نمیکند. این استظهار مرحوم بحرانی به نظر ما صحیح است. ( آیت الله مددی، خارج فقه، 19. 7. 96)
@rejal_shobeiri
ابو جعفر محمد بن على بن حسين بن موسى بن بابويه قمى(م 381) معروف به#شيخ_صدوق و #ابن_بابويه، ازمحدّثان و فقهاى بزرگ طائفه اماميه و مؤلف كتاب من لايحضره الفقيه، از كتب اربعه حديثى شيعه مىباشد.
وى پس از مرگ #محمد_بن_عثمان عمرى (م 304 يا 305) - قدس الله روحه - نايب دوم امام عصر عجل اللّه فرجه در اثر دعاى حضرت از كنيزى ديلمى زاده شد، از قرائنى همچون ظاهر گزارش فوق و روايت بسيار زياد وى از پدرش چنين بر مىآيد كه وى در اوائل زمان نيابت #حسين_بن_روح - قدس اللّه روحه - و در حدود سال 306 متولّد شده است.
وى حافظ احاديث و چيره دست در #علم_رجال و نقّادى اخبار بوده است.
در ميان قميّان چون او در حافظه و وفور دانش ديده نشده و ابن شهرآشوب، او را مبارز القميين خوانده است.
در دعاى امام عصر براى ولادت وى، از وى به عنوان "ولد مبارك ينفع اللّه به" ، و از وى و برادرش ابو عبد اللّه حسين به عنوان "فقيهين" يا "خيّرين" ياد شده است.
ابن طاوس وى را با وصف "الشيخ المجمع على عدالته" يا "الشيخ المتفق على علمه و عدالته" مىستايد و وثاقتش را مورد اتفاق مى داند. (فرح المهموم، ص 129، فلاح السائل، ص 10، 158).
مرجعيت علمى وى، شهرهاى شرق و غرب دنياى اسلام را درنورديده است به گونه اى كه درخراسان مرجعيت طائفه اماميه را بر عهده داشته و از شهرهاى واسط،قزوين،مصر،بصره،كوفه،مدائن،نيشابور پرسشهايى به نزد وى آوردهاند و ايشان پاسخ آنها را نگاشته است.
رسالهاى به ابى محمد فارسى و رساله ديگرى به اهل بغداد و رساله سومى در موضوع غيبت به اهل رى نمونه هايى از اين پاسخ هاست.
#بزرگداشت_شیخ_صدوق
#پانزدهم_اردیبهشت @rejal_shobeiri