﷽ داستانی کوتاه ولی پر معنا و زیبا از کتاب استاد مطهری {داستان راستان} قرق حمام‏ راه و روش جبارانه خلفای اموی و بعد از آنها خلفای عباسی در سایر طبقات مردم اثر کرده بود. مردم تدریجا راه و رسمی که اسلام برای زندگی و معاشرت معین کرده بود از یاد می‌بردند، سیرت و رفتار ساده و برادرانه رسول اکرم و علی مرتضی و نیکان صحابه از خاطرها محو می‌شد. مردم آنچنان به راه و روش جبارانه خلفا خو گرفته بودند که کم کم احساس زشتی هم نسبت به آن نمی‌کردند. امام صادق علیه السلام روزی خواست به حمام برود. صاحب حمام طبق سنت و عادت معمول که در مورد محترمین و شخصیتها رایج شده بود عرض کرد: «اجازه بده حمام را برایت قرق کنم.». نه، لازم نیست. چرا؟!. «مؤمن سبکبارتر از این حرفها است.»[1] #داستان_راستان_شهید_مطهری

عععع

علیکم السلام احسنت🌹🌹🙂

اگر قرارباش خانما بشین توی خونه بچه داری کنندوبه کارای خونه رسیدگی کنند پس چرامیرن درس🤔🤔🤔 میخونند

خب نرن🙂 مجبورشون نکردن که

خب اگرنرن دکتر زن ازکجا

درسی که برای تربیت فرزند و شوهر داری و ...هست باید یاد گرفت اونم تو مدرسه ها نمیگن خلاصه باید دین رو شناخت و عمل کرد

نرن درس خونند بی سوادباربیان بعدشوهراشون چهارتاچهارتازن بگیرن

همه که قرار نیس دکتر بشن ...

بگیرن 😂 مگه چهار تا چهارتا اشکال داره

اره

من رفتم برای نمازیاعلی

حدیث رو دقت کنید میفرماید نزدیک ترین حالت زن به خدا اونه که توی خونه باشه حالا بیرون هم رفتن و فعالیت اجتماعی داشتن مشکلی ندارع با رعایت شئونات امااا اونی که در خونه مشغوله به خدا نزدیکتره ...