داستان در مورد دختری مسیحی است به نام مهسو که باباش بزرگترین لابراتور دارویی در ایرانوداره پلیس متوجه میشه که یه سری افراد با علائم خاصی از یه بیماری میمیرن رد داروها را میزنن تابه لابراتور پدر مهسو(مهندس امیدیان) میرسن بعد معلوم میشه که مهنس بیگناهه ولی مهندس از طرف خرابکارا تهدید میشه که یا باهاشون همکاری کنه یا دخترشو به قتل میرسونن در این میان یاسر سرگرد ارتش قبول میکنه برای حفاظت از دختر مهندس با او ازدواج کنه و....
👇🏻👇🏻👇🏻
http://eitaa.com/joinchat/1928331276C0b0ef4cbc1
#پایان_خوش