#قرارگاه_رسانه_ای_عهد
#عکس_نوشت
🔸نشستهام؛
و خاک را نگاه میکنم
شاید تو را خاک به من بدهد ...
#مادرانه
#منطقه_طلاییه
#یاد_شهدا_باصلوات
#جبهه_فرهنگی_اجتماعی_جنوبغرب_استان_تهران
➕به #رسانه_عهد بپیوندید:
@resane_ahd
هدایت شده از قرارگاه رسانه ای عهد
#قرارگاه_رسانه_ای_عهد
#پوستر
🔸یادواره شهدای شهرستان
و سالگرد تدفین شهید هرمز شریفیان
🔺به نفس حاج منصور ارضی
▫️چهارشنبه ۲۹ بهمن بعد از نماز مغرب و عشا
▫️واوان مسجد جامع خاتم الانبیا (ص)
#جبهه_فرهنگی_اجتماعی_جنوبغرب_استان_تهران
➕به #رسانه_عهد بپیوندید:
@resane_ahd
قرارگاه رسانه ای عهد
#قرارگاه_رسانه_ای_عهد #کتابخوانی📚 #رمان #بی_تو_هرگز 🔸قسمت هفتاد و پنجم: عشق یا هوس مغزم از کار افت
#قرارگاه_رسانه_ای_عهد
#کتابخوانی📚
#رمان
#بی_تو_هرگز
🔸قسمت هفتاد و ششم: پاسخ یک نذر
اون، صادقانه و بی پروا، تمام حرف هاش رو زد … و من به تک تک اونها گوش کردم … و قرار شد روی پیشنهادش فکر کنم… وقتی از سر میز بلند شدم لبخند عمیقی صورتش رو پر کرد …
- هر چند نمی دونم پاسخ شما به من چیه … اما حقیقتا خوشحالم … بعد از چهار سال و نیم تلاش … بالاخره حاضر شدید به من فکر کنید …
از طرفی به شدت تحت تاثیر قرار گرفته بودم … ولی می ترسیدم که مناسب هم نباشیم … از یه طرف، اون یه تازه مسلمان از سرزمینی با روابط آزاد بود … و من یک دختر ایرانی از خانواده ای نجیب با عفت اخلاقی … و نمی دونستم خانواده و دیگران چه واکنشی نشون میدن …
برگشتم خونه … و بدون اینکه لباسم رو عوض کنم … بی حال و بی رمق … همون طوری ولا شدم روی تخت …
- کجایی بابا؟ … حالا چه کار کنم؟ … چه جوابی بدم؟ … با کی حرف بزنم و مشورت کنم؟ … الان بیشتر از هر لحظه ای توی زندگیم بهت احتیاج دارم … بیای و دستم رو بگیری و یه عنوان یه مرد، راهنماییم کنی …
بی اختیار گریه می کردم و با پدرم حرف می زدم …
چهل روز نذر کردم … اول به خدا و بعد به پدرم توسل کردم … گفتم هر چه بادا باد … امرم رو به خدا می سپارم …
اما هر چه می گذشت … محبت یان دایسون، بیشتر از قبل توی قلبم شکل می گرفت … تا جایی که ترسیدم …
- خدایا! حالا اگر نظر شما و پدرم خلاف دلم باشه چی؟ …
روز چهلم از راه رسید … تلفن رو برداشتم تا زنگ بزنم قم … و بخوام برام استخاره کنن … قبل از فشار دادن دکمه ها … نشستم روی مبل و چشم هام رو بستم …
- خدایا! … اگر نظر شما و پدرم خلاف دل منه … فقط از درگاهت قدرت و توانایی می خوام … من، مطیع امر توئم …
و دکمه روی تلفن رو فشار دادم …
” همان گونه که بر پیامبران پیشین وحی فرستادیم … بر تو نیز روحی را به فرمان خود، وحی کردیم … تو پیش از این نمی دانستی کتاب و ایمان چیست … ولی ما آن را نوری قرا دادیم که به وسیله آن … هر کسی از بندگان خویش را بخواهیم هدایت می کنیم … و تو مسلما به سوی راه راست هدایت می کنی “
سوره شوری … آیه ۵۲
و این … پاسخ نذر ۴۰ روزه من بود …
ادامه دارد...
#دهه_فجر #دفاع_مقدس #انقلاب_اسلامی #شهدا #ازدواج_آسان
#جبهه_فرهنگی_اجتماعی_جنوبغرب_استان_تهران
➕به #رسانه_عهد بپیوندید:
@resane_ahd
#قرارگاه_رسانه_ای_عهد
#اطلاعیه
#ویژه_طلاب
🔸دوره مقدماتی اصول و مهارتهای مشاوره خانواده
🔺مدرس حجت الاسلام دوست محمدی
➕زمان برگزاری جلسه توجیهی: روز یکشنبه 3 اسفند ساعت 16
➕دوره 5 روزه می باشد، هر روز ۲ ساعت
▫️روزها و ساعات برگزاری طبق نظرسنجی در جلسه توجیهی تنظیم خواهد شد.
#مرکز_آموزشی_پژوهشی_راقی
#جبهه_فرهنگی_اجتماعی_جنوبغرب_استان_تهران
➕به #رسانه_عهد بپیوندید:
@resane_ahd
#قرارگاه_رسانه_ای_عهد
#آموزش
#ویژه_فعالان_فرهنگی_تربیتی
🔸دوره مقدماتی مهارت های عملیات رسانه ای
🔺مدرس : مهندس شاهرخ ابراهیمی
▫️دوره 4 روزه می باشد:
6، 13، 20، 27 اسفند از ساعت 16:30 الی 18
#مرکز_آموزشی_پژوهشی_راقی
#جبهه_فرهنگی_اجتماعی_جنوبغرب_استان_تهران
➕به #رسانه_عهد بپیوندید:
@resane_ahd
#قرارگاه_رسانه_ای_عهد
#شهیدانه
🔸کلام شهید حسن باقری؛
اگر بین بسیجی ها حرفی می شد، می گفت:
برای این حرف ها بهم دیگر تهمت نزنید.
این تهمت ها فردا باعث تهمت های بزرگتری می شه.
اگه از دست هم ناراحت شدید، دو رکعت نماز بخوانید و بگویید: خدایا این بنده تو حواسش نبود، من گذشتم، تو هم ازش بگذر.
این طوری مهر و محبت زیاد می شه.
اون وقت با این نیروها میشه عملیات کرد.
#جبهه_فرهنگی_اجتماعی_جنوبغرب_استان_تهران
➕به #رسانه_عهد بپیوندید:
@resane_ahd
قرارگاه رسانه ای عهد
#قرارگاه_رسانه_ای_عهد #کتابخوانی📚 #رمان #بی_تو_هرگز 🔸قسمت هفتاد و ششم: پاسخ یک نذر اون، صادقانه و
#قرارگاه_رسانه_ای_عهد
#کتابخوانی📚
#رمان
#بی_تو_هرگز
🔸قسمت آخر: مبارکه ان شاء الله
تلفن رو قطع کردم … و از شدت شادی رفتم سجده … خیلی خوشحال بودم که در محبتم اشتباه نکردم و خدا، انتخابم رو تایید می کنه …
اما در اوج شادی … یهو دلم گرفت …
گوشی توی دستم بود و می خواستم زنگ بزنم ایران … ولی بغض، راه گلوم رو سد کرد … و اشک بی اختیار از چشم هام پایین اومد …
وقتی مریم عروس شد … و با چشم های پر اشک گفت … با اجازه پدرم … بله …
هیچ صدای جواب و اجازه ای از طرف پدر نیومد … هر دومون گریه کردیم … از داغ سکوت پدر …
از اون به بعد … هر وقت شهید گمنام می آوردن و ما می رفتیم بالای سر تابوت ها … روی تک تک شون دست می کشیدم و می گفتم …
- بابا کی برمی گردی؟ … توی عروسی، این پدره که دست دخترش رو توی دست داماد می گذاره … تو که نیستی تا دستم رو بگیری … تو که نیستی تا من جواب تایید رو از زیونت بشنوم … حداقل قبل عروسیم برگرد … حتی یه تیکه استخون یا یه تیکه پلاک … هیچی نمی خوام … فقط برگرد…
گوشی توی دستم … ساعت ها، فقط گریه می کردم …
بالاخره زنگ زدم … بعد از سلام و احوال پرسی … ماجرای خواستگاری یان دایسون رو مطرح کردم … اما سکوت عمیقی، پشت تلفن رو فرا گرفت … اول فکر کردم، تماس قطع شده اما وقتی بیشتر دقت کردم … حس کردم مادر داره خیلی آروم گریه می کنه …
بالاخره سکوت رو شکست …
- زمانی که علی شهید شد و تو … تب سنگینی کردی … من سپردمت به علی … همه چیزت رو … تو هم سر قولت موندی و به عهدت وفا کردی …
بغض دوباره راه گلوش رو بست …
- حدود 10 شب پیش … علی اومد توی خوابم و همه چیز رو تعریف کرد … گفت به زینبم بگو … من، تو رو بردم و دستتون رو توی دست هم میزارم … توکل بر خدا … مبارکه ..
گریه امان هر دومون رو برید …
- زینبم … نیازی به بحث و خواستگاری مجدد نیست … جواب همونه که پدرت گفت … مبارکه ان شاء الله …
دیگه نتونستم تلفن رو نگهدارم و بدون خداحافظی قطع کردم… اشک مثل سیل از چشمم پایین می اومد … تمام پهنای صورتم اشک بود …
همون شب با یان تماس گرفتم و همه چیز رو براش تعریف کردم … فکر کنم … من اولین دختری بودم که موقع دادن جواب مثبت … عروس و داماد … هر دو گریه می کردن …
توی اولین فرصت، اومدیم ایران … پدر و مادرش حاضر نشدن توی عروسی ما شرکت کنن … مراسم ساده ای که ماه عسلش … سفر 10 روزه مشهد … و یک هفته ای جنوب بود ..
هیچ وقت به کسی نگفته بودم … اما همیشه دلم می خواست با مردی ازدواج کنم که از جنس پدرم باشه … توی فکه … تازه فهمیدم … چقدر زیبا … داشت ندیده … رنگ پدرم رو به خودش می گرفت …
پایان.
#دهه_فجر #دفاع_مقدس #انقلاب_اسلامی #شهدا #ازدواج_آسان
#جبهه_فرهنگی_اجتماعی_جنوبغرب_استان_تهران
➕به #رسانه_عهد بپیوندید:
@resane_ahd
قرارگاه رسانه ای عهد
#قرارگاه_رسانه_ای_عهد #کتاب📚 #رمان 🔸بی تو هرگز رمانی ۷۷ قسمتی از زبان همسر و فرزند طلبه شهید سیدعلی
#قرارگاه_رسانه_ای_عهد
#کتاب📚
#رمان
🔸بی تو هرگز
رمانی ۷۷ قسمتی از زبان همسر و فرزند طلبه شهید سیدعلی حسینی به پایان رسید..
امیدواریم برای عزیزانی که این داستان رو دنبال میکردن قابل استفاده و مفید واقع شده باشه...
🔺لطفا این رمان جذاب و آموزنده را دنبال کنید. برای دنبال کردن قسمت های رمان هشتک #بی_تو_هرگز را کلید کنید.
▫️لطفا نظرات و پیشنهادات خودتون رو به ایدی ادمین که در بیو کانال درج شده ارسال کنید و منتظر داستان بعدی هم باشید...
#جبهه_فرهنگی_اجتماعی_جنوبغرب_استان_تهران
➕به #رسانه_عهد بپیوندید:
@resane_ahd
7.54M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#قرارگاه_رسانه_ای_عهد
#قطعه_تصویری🎥
🔸تعمیرات اساسی منزل #دومین سوژه مربوط به یکی از خانواده های نیازمند محله علی آباد
➕پویش مهر و امید در نظر دارد تعمیرات ۱۴ منزل مسکونی نیازمندان در سطح شهرستان اسلامشهر را تا پایان سال۱۳۹۹ انجام دهد.
▫️گروه جهادی مهر هیات یامهدی (عج) شهرستان اسلامشهر
#جبهه_فرهنگی_اجتماعی_جنوبغرب_استان_تهران
➕به #رسانه_عهد بپیوندید:
@resane_ahd
11.33M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#قرارگاه_رسانه_ای_عهد
#قطعه_تصویری🎞
🔸به مناسبت هشتمین سالگرد برپایی نمازجمعه واوان؛
➕امام جمعه واوان و دبیر جبهه جنوبغرب استان تهران:
شکل گیری نهاد نماز جمعهی واوان باعث شد بسیاری از مشکلات مردم با مطرح شدن در نماز جمعه برطرف و مرتفع بشه.
#جبهه_فرهنگی_اجتماعی_جنوبغرب_استان_تهران
➕به #رسانه_عهد بپیوندید:
@resane_ahd
#قرارگاه_رسانه_ای_عهد
#استوری
🔸یادواره شهدای شهرستان
و سالگرد تدفین شهید هرمز شریفیان
🔺به نفس حاج منصور ارضی
▫️چهارشنبه ۲۹ بهمن بعد از نماز مغرب و عشا
▫️واوان مسجد جامع خاتم الانبیا (ص)
#جبهه_فرهنگی_اجتماعی_جنوبغرب_استان_تهران
➕به #رسانه_عهد بپیوندید:
@resane_ahd