قرارگاه رسانه ای عهد
#قرارگاه_رسانه_ای_عهد #کتابخوانی📚 #رمان #بی_تو_هرگز 🔸قسمت هفتاد و چهارم: متاسفم حرفش که تموم شد …
#قرارگاه_رسانه_ای_عهد
#کتابخوانی📚
#رمان
#بی_تو_هرگز
🔸قسمت هفتاد و پنجم: عشق یا هوس
مغزم از کار افتاده بود و گیج می خوردم … حقیقت این بود که من هم توی اون مدت به دکتر دایسون علاقه مند شده بودم… اما فاصله ما … فاصله زمین و آسمان بود … و من در تصمیمم مصمم … و من هر بار، خیلی محکم و جدی … و بدون پشیمانی روی احساسم پا گذاشته بودم … اما حالا…
به زحمت ذهنم رو جمع کردم …
- بعد از حرف هایی که اون روز زدیم … فکر می کردم …
دیگه صدام در نیومد …
- نمی تونم بگم … حقیقتا چه روزها و لحظات سختی رو گذروندم … حرف های شما از یک طرف … و علاقه من از طرف دیگه … داشت از درون، ذهن و روحم رو می خورد … تمام عقل و افکارم رو بهم می ریخت … گاهی به شدت از شما متنفر می شدم … و به خاطر علاقه ای که به شما پیدا کرده بودم … خودم رو لعنت می کردم … اما اراده خدا به سمت دیگه ای بود … همون حرف ها و شخصیت شما … و گاهی این تنفر … باعث شد نسبت به همه چیز کنجکاو بشم … اسلام، مبنای تفکر و ایدئولوژی های فکریش … شخصیتی که در عین تنفری که ازش پیدا کرده بودم … نمی تونستم حتی یه لحظه بهش فکر نکنم …
دستش رو آورد بالا، توی صورتش … و مکث کرد …
- من در مورد خدا و اسلام تحقیق کردم … و این … نتیجه اون تحقیقات شد … من سعی کردم خودم رو با توجه به دستورات اسلام، تصحیح کنم … و امروز … پیشنهاد من، نه مثل گذشته … که به رسم اسلام … از شما خواستگاری می کنم …
هر چند روز اولی که توی حیاط به شما پیشنهاد دادم … حق با شما بود … و من با یک هوس و حس کنجکاوی نسبت به شخصیت شما، به سمت شما کشیده شده بودم … اما احساس امروز من، یک هوس سطحی و کنجکاوانه نیست… عشق، تفکر و احترام من نسبت به شما و شخصیت شما … من رو اینجا کشیده تا از شما خواستگاری کنم …
و یک عذرخواهی هم به شما بدهکارم … در کنار تمام اهانت هایی که به شما و تفکر شما کردم … و شما صبورانه برخورد کردید … من هرگز نباید به پدرتون اهانت می کردم …
ادامه دارد...
#دهه_فجر #دفاع_مقدس #انقلاب_اسلامی #شهدا #ازدواج_آسان
#جبهه_فرهنگی_اجتماعی_جنوبغرب_استان_تهران
➕به #رسانه_عهد بپیوندید:
@resane_ahd
قرارگاه رسانه ای عهد
#قرارگاه_رسانه_ای_عهد #کتابخوانی📚 #رمان #بی_تو_هرگز 🔸قسمت هفتاد و پنجم: عشق یا هوس مغزم از کار افت
#قرارگاه_رسانه_ای_عهد
#کتابخوانی📚
#رمان
#بی_تو_هرگز
🔸قسمت هفتاد و ششم: پاسخ یک نذر
اون، صادقانه و بی پروا، تمام حرف هاش رو زد … و من به تک تک اونها گوش کردم … و قرار شد روی پیشنهادش فکر کنم… وقتی از سر میز بلند شدم لبخند عمیقی صورتش رو پر کرد …
- هر چند نمی دونم پاسخ شما به من چیه … اما حقیقتا خوشحالم … بعد از چهار سال و نیم تلاش … بالاخره حاضر شدید به من فکر کنید …
از طرفی به شدت تحت تاثیر قرار گرفته بودم … ولی می ترسیدم که مناسب هم نباشیم … از یه طرف، اون یه تازه مسلمان از سرزمینی با روابط آزاد بود … و من یک دختر ایرانی از خانواده ای نجیب با عفت اخلاقی … و نمی دونستم خانواده و دیگران چه واکنشی نشون میدن …
برگشتم خونه … و بدون اینکه لباسم رو عوض کنم … بی حال و بی رمق … همون طوری ولا شدم روی تخت …
- کجایی بابا؟ … حالا چه کار کنم؟ … چه جوابی بدم؟ … با کی حرف بزنم و مشورت کنم؟ … الان بیشتر از هر لحظه ای توی زندگیم بهت احتیاج دارم … بیای و دستم رو بگیری و یه عنوان یه مرد، راهنماییم کنی …
بی اختیار گریه می کردم و با پدرم حرف می زدم …
چهل روز نذر کردم … اول به خدا و بعد به پدرم توسل کردم … گفتم هر چه بادا باد … امرم رو به خدا می سپارم …
اما هر چه می گذشت … محبت یان دایسون، بیشتر از قبل توی قلبم شکل می گرفت … تا جایی که ترسیدم …
- خدایا! حالا اگر نظر شما و پدرم خلاف دلم باشه چی؟ …
روز چهلم از راه رسید … تلفن رو برداشتم تا زنگ بزنم قم … و بخوام برام استخاره کنن … قبل از فشار دادن دکمه ها … نشستم روی مبل و چشم هام رو بستم …
- خدایا! … اگر نظر شما و پدرم خلاف دل منه … فقط از درگاهت قدرت و توانایی می خوام … من، مطیع امر توئم …
و دکمه روی تلفن رو فشار دادم …
” همان گونه که بر پیامبران پیشین وحی فرستادیم … بر تو نیز روحی را به فرمان خود، وحی کردیم … تو پیش از این نمی دانستی کتاب و ایمان چیست … ولی ما آن را نوری قرا دادیم که به وسیله آن … هر کسی از بندگان خویش را بخواهیم هدایت می کنیم … و تو مسلما به سوی راه راست هدایت می کنی “
سوره شوری … آیه ۵۲
و این … پاسخ نذر ۴۰ روزه من بود …
ادامه دارد...
#دهه_فجر #دفاع_مقدس #انقلاب_اسلامی #شهدا #ازدواج_آسان
#جبهه_فرهنگی_اجتماعی_جنوبغرب_استان_تهران
➕به #رسانه_عهد بپیوندید:
@resane_ahd
قرارگاه رسانه ای عهد
#قرارگاه_رسانه_ای_عهد #کتابخوانی📚 #رمان #بی_تو_هرگز 🔸قسمت هفتاد و ششم: پاسخ یک نذر اون، صادقانه و
#قرارگاه_رسانه_ای_عهد
#کتابخوانی📚
#رمان
#بی_تو_هرگز
🔸قسمت آخر: مبارکه ان شاء الله
تلفن رو قطع کردم … و از شدت شادی رفتم سجده … خیلی خوشحال بودم که در محبتم اشتباه نکردم و خدا، انتخابم رو تایید می کنه …
اما در اوج شادی … یهو دلم گرفت …
گوشی توی دستم بود و می خواستم زنگ بزنم ایران … ولی بغض، راه گلوم رو سد کرد … و اشک بی اختیار از چشم هام پایین اومد …
وقتی مریم عروس شد … و با چشم های پر اشک گفت … با اجازه پدرم … بله …
هیچ صدای جواب و اجازه ای از طرف پدر نیومد … هر دومون گریه کردیم … از داغ سکوت پدر …
از اون به بعد … هر وقت شهید گمنام می آوردن و ما می رفتیم بالای سر تابوت ها … روی تک تک شون دست می کشیدم و می گفتم …
- بابا کی برمی گردی؟ … توی عروسی، این پدره که دست دخترش رو توی دست داماد می گذاره … تو که نیستی تا دستم رو بگیری … تو که نیستی تا من جواب تایید رو از زیونت بشنوم … حداقل قبل عروسیم برگرد … حتی یه تیکه استخون یا یه تیکه پلاک … هیچی نمی خوام … فقط برگرد…
گوشی توی دستم … ساعت ها، فقط گریه می کردم …
بالاخره زنگ زدم … بعد از سلام و احوال پرسی … ماجرای خواستگاری یان دایسون رو مطرح کردم … اما سکوت عمیقی، پشت تلفن رو فرا گرفت … اول فکر کردم، تماس قطع شده اما وقتی بیشتر دقت کردم … حس کردم مادر داره خیلی آروم گریه می کنه …
بالاخره سکوت رو شکست …
- زمانی که علی شهید شد و تو … تب سنگینی کردی … من سپردمت به علی … همه چیزت رو … تو هم سر قولت موندی و به عهدت وفا کردی …
بغض دوباره راه گلوش رو بست …
- حدود 10 شب پیش … علی اومد توی خوابم و همه چیز رو تعریف کرد … گفت به زینبم بگو … من، تو رو بردم و دستتون رو توی دست هم میزارم … توکل بر خدا … مبارکه ..
گریه امان هر دومون رو برید …
- زینبم … نیازی به بحث و خواستگاری مجدد نیست … جواب همونه که پدرت گفت … مبارکه ان شاء الله …
دیگه نتونستم تلفن رو نگهدارم و بدون خداحافظی قطع کردم… اشک مثل سیل از چشمم پایین می اومد … تمام پهنای صورتم اشک بود …
همون شب با یان تماس گرفتم و همه چیز رو براش تعریف کردم … فکر کنم … من اولین دختری بودم که موقع دادن جواب مثبت … عروس و داماد … هر دو گریه می کردن …
توی اولین فرصت، اومدیم ایران … پدر و مادرش حاضر نشدن توی عروسی ما شرکت کنن … مراسم ساده ای که ماه عسلش … سفر 10 روزه مشهد … و یک هفته ای جنوب بود ..
هیچ وقت به کسی نگفته بودم … اما همیشه دلم می خواست با مردی ازدواج کنم که از جنس پدرم باشه … توی فکه … تازه فهمیدم … چقدر زیبا … داشت ندیده … رنگ پدرم رو به خودش می گرفت …
پایان.
#دهه_فجر #دفاع_مقدس #انقلاب_اسلامی #شهدا #ازدواج_آسان
#جبهه_فرهنگی_اجتماعی_جنوبغرب_استان_تهران
➕به #رسانه_عهد بپیوندید:
@resane_ahd
شاخص سازی بیانات رهبری درباره امیدآفرینی.pdf
حجم:
1.2M
#قرارگاه_رسانه_ای_عهد
#کتاب
🔸جزوه شاخصسازی بیانات رهبر معظم انقلاب درباره امید و امیدآفرینی
🔺ویژه فعالین و مجموعههایفرهنگی
➕این جزوه شامل مهمترین شاخص های دیدگاه های رهبر معظم انقلاب درباره امید و امیدآفرینی است؛ بیانات معظم له درباره "امید و امیدآفرینی"، "مؤلفه های کانونی"، "شاخص های محوری"، "پرسش ها و شبهه ها" و مصادیق مربوط استخراج و به استناد عین عبارات آورده شده است. در بخش دیگر، بیانات ایشان از زاویه تحلیل موضوعی و آینده نگری بررسی شده است.
#بیانات_امام_خامنه_ای #امام_خامنه_ای #امید #امیدآفرینی #انقلاب_اسلامی #شاخص
#جبهه_فرهنگی_اجتماعی_جنوبغرب_استان_تهران
➕به #رسانه_عهد بپیوندید:
@resane_ahd
#قرارگاه_رسانه_ای_عهد
#عکس
🔶 راه بیداری محرومان و مسلمانان و مبارزه با استکبار جهانی، آرمانهای مجزّا، شیوههای مجزّا و مسیر حرکت دیگری را اقتضا دارد و بنابراین اگر روزی خدای ناکرده خود را دقیقاً منطبق با معیارهایی یافتیم که در جهان امروز شایع است، بدانیم که به اشتباه رفتهایم.
#مسلمانان
#آرمان
#جهان
#انقلاب_اسلامی
#حکمت_آوینی
#جبهه_فرهنگی_اجتماعی_جنوبغرب_استان_تهران
➕به #رسانه_عهد بپیوندید:
@resane_ahd
❗هر قطره خون من صدوقیها خواهد شد
♦️شهید صدوقی، مجلس شهدای تبریز را در دهم فروردین ۵۷، در مسجد روضه محمدیه یزد برگزار کرد که طی آن، سرکردگان دژخیمان شاه، مردم را به خاک و خون کشیدند. آیتالله صدوقی در عکسالعمل به این موضوع، با شجاعت تمام به سخنرانی پرداخت و گفت:
🔚«از شهربانی تلفن زده و به من گفتند: ( این صحبتها را نکنید.)، مرا تهدید کردهاند که چهها میکنیم! بفرمایید! اما چهار راه بیشتر ندارید: یا مرا تبعید میکنید که هر جا بروم همینم! یا در خانهام محاصرهام میکنید یا به زندانم میبرید یا مرا میکشید و اگر میکشید، بدانید که هر قطره خون من، صدوقیها خواهد شد.
📙کیهانفرهنگی،شماره۴، صفحات ۳۲_۳۵
#شماره_26و27
#انقلاب_اسلامی
#دیوارنگاره | عمود این خیمهایم
◽️پیامت ای امام «استقلال، آزادی» نقشِ جانِ ماست.
▫️محصول خانهی طراحان انقلاب اسلامی
▫️تصویرساز: علیرضا باقری
▫️طراح نوشتار: مجتبی حسنزاده
▫️ایدهپردازی: موسسه فرهنگی آب و آینه
⬇️دریافت نسخهی باکیفیت | ۷۷مگابایت
yun.ir/4kwl28
#دهه_فجر | #انقلاب_اسلامی | #ایران
🔹خانهی طراحان انقلاب اسلامی
@KHATTMEDIA
5.99M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#موشن_پوستر | عمود این خیمهایم
◽در روح و جان من، میمانی ای وطن
به زیر پافِتَدان دلی، که بهر تو نلرزد
شرح این عاشقی، ننشیند در سخن
که بهر عشق والای تو، همه جهان نیرزد
▫️طراح موشن گرافیک: مصطفی محمدی
🎦مشاهده و دریافت نسخهی با کیفیت
aparat.com/v/0hY8i
#دهه_فجر | #انقلاب_اسلامی | #ایران
🔹خانهی طراحان انقلاب اسلامی
@KHATTMEDIA
24.33M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🇮🇷✌️
چه محشری بود امسال
شعارهای جالبی هم سر داده شد:
براندازی شعار بود/ خیلی تاثیرگذار بود
سلبریتی سفارتی/ تو مایهی حقارتی
عدس پلو با سویا/ براندازی تو رویا
اینترنشنال سعودی/ دیدی هیچی نبودی؟
برانداز کاسهلیس/ محصولی از انگلیس
😄
#۲۲بهمن #۲۲_بهمن
#من_انقلابی_ام #انقلاب_اسلامی
#لبیک_یا_حسین #لبیک_یا_مهدی
#لبیک_یا_خامنه_ای
🆔️ @yaminpour
11.48M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⭕️ فرمانده گردان لوطیها ،
به یاران شهیدش پیوست؛
⚘ سید ابوالفضل کاظمی ،
بچه جنوب شهر تهران با نسیم #انقلاب_اسلامی و دم مسیحایی #امام_خمینی(رحمه الله علیه)،
حیات دیگری مییابد؛
🔸 از کوههای کردستان و درگیری با گروهکهای تجزیه طلب در سال ۵۸،
تا جبهههای جنوب و دهلاویه و سوسنگرد و... همراه مرادش
#مصطفی_چمران به دل معرکههای خطر میرود.
🔹 مرامش قبول نمیکند رفقایش را رها کند. تعدادی از داش مشتیها و لوطیهای تهران را از جنوب و شمال شهر جمع میکند؛
و با جمعی دیگر گردان میثم در لشکر ۲۷ محمد رسول الله(صلی الله علیه وآله وسلم) را تشکیل میدهند.
🔸 سید ابوالفضل کاظمی ،
فرمانده گمنام گردان میثم ،
که از کردستان تا مرصاد بارها تا مرز شهادت رفته بود؛
بعد از دفاع مقدس نه خانهاش عوض شد؛
نه پست و مقامی گرفت؛
و نه شهرتی برای خودش دست و پا کرد!
🔹 او که با کسانی مثل
#چمران و
#متوسلیان و
#بروجردی هم نفس بوده
در این ویدیو از سیاسی کاریها و جناح بازیها ، حرص و ولع برای پست و مقام ،
و جابجایی کاسبی و عاشقی گلایه میکند...!
🔸 همنشین اهل بیت (علیه السلام)،
و رفقای شهیدش در بهشت باشد.
🤲 انشاءالله.🤲
╭━━⊰❀🔻🔸🔻❀⊱━━╮
ما ملت امام حسینیم
╰━━⊰❀🔸🔸🔸❀⊱━━╯
هدایت شده از قرارگاه رسانه ای عهد
با سلام و عرض ادب.
گروه رویشها متشکل از شما فعالان فرهنگی اجتماعی جنوبغرب استان تهران با هدف انسجام و رصد فعالیت های #فرهنگی و نیز #شبکه سازی نیرو ها و #ظرفیت های #انقلاب_اسلامی شروع به فعالیت خواهد کرد.
امید است که با رعایت قوانین گروه، حقوق طرفین در استفاده های لازم از این ظرفیت مهم و اثر گذار محترم و مغتنم باشد.
🔗لینک گروه
https://eitaa.com/joinchat/3101098352C1812d41284
بیانیه قرارگاه نصر | طلاب اسلامشهر
درمورد حملات آمریکا و رژیم صهیونی
و اعلام آمادگی درصورت هرگونه تعدی
مجدد به ایران اسلامی عزیز
بِسم الرّحمن الرّحمن الرّحیم
و مَا ٱلنَّصرُ إِلَّا مِن عِندِ ٱللَّهِ ٱلعَزِيزِ ٱلحَكِيمِ
آل عمران ۱۲۶
باردیگر آمریکا و رژیم غاصب صهیونی
ازچهره ی پلیدِ خود پرده برکشید؛آنچه
از کودک کشی این دیو صفتانِ روزگار
در غزه و لبنان از قاب #رسانــــــــــه ها
دیده بودیم را درسرزمین مادری خود
با دو چشـــــم،مشاهده کردیم.
مردم و ارتش غیور و سپاهیان غیرتمند
با عنایات حق و توکل برخدای متعال،از همان لحظه ی اول پاسخ ِدندان شکن
به دشمن داده و اِن شاءالله تا نقطه ی
بیچارگی آنها را خواهند بردند.
دراین میان،ما #طــــلاب که ســــربازان
کفن پوش #انقلاب_اسلامـی هستیم
مانند علمای فرهیــخته سَلَف و پدران معنــوی امت که بیشترین #شهــید را
درمیان صنـــــــوف و اقشار مختلــف در
دفاع مقدس دارند؛ اعـــــــلام میداریم:
ای سربازان وطن و
ای بسیجیان ولایی!
آماده ایم همچون ۱۲ روز گذشته
با جان و مال ازین مرز و بوم و دین
و آیین خود دفاع جانانه کنیم.
ما با تمام وجـــــــود و کفـــــــن پوش
حمایـــــــت خـــــــود را از ولی فقیه و
سربازان ولایـــــــی او اعلام میکنیم؛
و آماده ایم دراین کارزارِ زمینـــه سازِ
چه در عرصه جنگ نرم و چه در جنگ سخت تا#ظهورِ بقیة الله الاعــــــظم سربـــازی کنیم؛ و درجانفشانـی بــــرای #ایران عزیز و وطن خود سر از پا نشناسیم.
آمـــــــاده ایم تا #پیشــران هر اتفاقـی در
هرنقطه ازکشور و#شهرستان_اسلامشهر
باشیم.
آماده ایم تا خونِ در رگهای خود را با
خون ریختـــــه شده از شهدای ایران و #شهرستان_اسلامشهر آمیخته کنیم.
آماده ایم مشت پر صلابتمان را با
قدم های مستحکمِ ارتش مردان و
سپاهیان سلحشور همراه نموده و
و #خدمت_رسانی شجاعانه کنیم.
آماده ایم تا بافشــردن دندان بهم
(اَشِدّا علی الکُفّار) باشـــــیم و بـــــه
هــــر متجاوز خارجـــــــی و منافق و
وطـــــن فروشان داخلی پاسخـــــــی
#رشادت_مندانه دهیم.
و در آخر بگوییم:
ما سربازانِ در میدانیم،
سربازان گوش به فرمان ولی،
سربازان ملت حیدری ایرانیم.
~قرارگاه نصر طلاب اسلامشهر~
۲۸ ذی الحجه۱۴۴۶
۳ تیر ماه ۱۴۰۴
https://eitaa.com/nasr_tollab_110
#جبهه_فرهنگی_اجتماعی_غرب_وجنوبغرب_استان_تهران
➕به #رسانه_عهد بپیوندید:
@resane_ahd