هرکس حق دارد نظر خودش را داشته باشد
در نگاه اول درست به نظر میرسد که هر کسی حق دارد نظر خودش را داشته باشد.
اما این عبارت نیازمند افزودن قیودی ست. هیچ قدرتی حق ندارد ما را مجبور کند که عقیده ی خاصی داشته باشیم.
اما این بدان معنی نیست که تمام این نظرات به یک اندازه هوشمندانه ، عملی و انسانی هستند.
برخی نظرات به قدری بد ، احمقانه و خطرناک هستند که واقعن براحتی نمیشود گفت که فرد حق دارد به آنها معتقد باشد .
آیا اگر کسی فکر کند که می شود به محض خنده چشم سگ را از حدقه درآورد؟
عبارت «هر کسی حق دارد از نظر خودش را داشته باشد» البته نوعی متوقف کننده مباحثه و راهی برای گفتن این است که من دیگر نمی خواهم در این باره بحث کنم.
و بسیاری اوقات بحث بیشتر واقعن بیفایده هم هست.
اما این بدان معنا نیست که هر نظری خوب است و به یک اندازه سزاوار پذیرش است.
قائل شدن ارزش یکسان برای افراد با یکسان بودن نظرات آنها نخواهد بود.
#تفکرنقاد
بروک نوئل مور
ریچاردپارکر
💠سوگیریهای شناختی💠
۱۲ سوگیری اول
با کلیک روی نام هر #سوگیری_شناختی توضیحات بیشتر و مثال مربوط ، همراه با لینک مغالطات مربوط به (و ناشی از ) این سوء گیری ها را مشاهده خواهید کرد.
1⃣- لنگر انداختن
#لنگرانداختن نوعی #سوگیری_شناختی است که طی آن ذهن در فرایند تصمیمگیری به نخستین اطلاعاتی که به دست میآورد تکیه میکند. ذهن روی اطلاعات اولیه یا قسمتی از آن گیر میافتد و زحمت جستجوی بیشتر را به خود نمیدهد.
2⃣-راه حل دم دست
#راه_حل_دم_دست (Availability heuristic) نوعی #سوگیری_شناختی است که طی آن فرد احتمال وقوع یا تکرار هر رویداد را بر اساس تعداد دفعاتی که میتواند آن احتمال را به یاد آورد میسنجد.
3⃣-اثر چشم و همچشمی
اثر چشم و همچشمی (bandwagon effect) نوعی #سوگیری_شناختی ست که طی آن، فرد عملی را فقط به این دلیل انجام میدهد که دیگران نیز دارند همان کار را میکنند.
در این حالت فرد به باورهای خود توجه چندانی ندارد و پس از اینکه عملی را انجام داد به باورهای خویش رجوع میکند.
اگر عمل با باورهایش مطابقت داشت ارزش زیادی برای باور خود قائل میشود، اگر با باورش تناقض داشت، باورش را نادیده میگیرد.
4⃣ -اعتقادگرایی
اعتقادگرایی (Belief Bias) ، تمایلی است ذهنی که در آن فرد هر استدلال را با توجه به باورپذیری نتایجش قضاوت میکند به جای اینکه قدرت استدلال را بررسی کند.
به بیان دیگر اعتقادگرایی باعث میشود فرد در ارزیابی استدلالهای مختلف فقط به این نکته توجه کند که نتایج هر استدلال چقدر با باورها و اعتقادات شخصی وی همخوانی دارد.
5⃣- نقطه کور تعصب
نقطه کور تعصب (Bias blind spot) یک سوگیری شناختی است که
❌فرد تعصب را در قضاوتهای دیگران تشخیص میدهد اما در قضاوتهای خودش نه.❌
6⃣-پشتيبانی از انتخاب
پشتیبانی از انتخاب (Choice-supportive bias) ، نوعی سوگیری شناختی است که
ذهن تمایل دارد به گزینهای که انتخاب کرده ویژگیهای مثبتی نسبت دهد.
7⃣-خوشهانگاری
خوشهانگاری (clustering illusion) نوعی #سوگیری_شناختی است که ذهن تمایل دارد رد و نشان یک ارتباط را در میان اجزای یک مجموعه پیدا کند در حالی که آن اجزا تصادفی گرد هم آمدهاند.
8⃣-محافظهکاری
محافظهکاری (Conservatism) نوعی سوگیری شناختی است که
ذهن اطلاعات و شواهد قدیمی را بر اطلاعاتی که تازه به دست آورده ترجیح میدهد.
محافظهکاری به عنوان یک سوگیری شناختی ربطی به محافظهکاری در عالم سیاست ندارد.
هر کسی در هر طیف سیاسی ممکن است در بند این خطای معرفتی گرفتار شود
9⃣- فروپاشی انگاری
فروپاشیانگاری (ِDeclinism) نوعی سوگیری شناختی است که ذهن گرایش به گذشتهنگری مثبت و آیندهنگری منفی دارد و بر این باور است که یک جامعه یا نهاد رو به زوال است.
در نتیجه این #سوگیری شناختی فرد به غلط تصور میکند که قدیم شرایط گل و بلبل حاکم بوده و در نتیجه نگاهی فراقزده به گذشته در او شکل میگیرد.
در این فرایند ذهنی لحظات سخت و خاطرات بد گذشته در ذهن کمرنگ و دشواریهای زمان حال پر رنگ میشوند.
0⃣1⃣- قالببندی
افراد به هر انتخاب واکنشهای مختلف دارند. اینکه هر انتخاب در چه قالبی به آنان ارائه میشود در واکنش آنان مؤثر است.
تاثیر قالببندی (Framing effect) بر تصمیمگیری، ذهن را دچار سوگیری میکند.
در قالببندی ویژگیهای اساسی یک مسئله تغییر نمیکند و افراد همچنان با گزینهها و نتایج یکسانی روبرو هستند، آنچه تغییر میکند چگونگی تفکر درباره آن مسئله است که منجر میشود به انتخابهای مختلف.
1⃣1⃣- انگ بیدرنگ
انگ بیدرنگ (fundamental attribution error) نوعی سوگیری شناختی است که:
فرد در توضیح و قضاوت رفتار دیگران بر شخصیت و ویژگیهای ذاتی بیش از اندازه تاکید میکند و عوامل محیطی و شرایطی را که آن فرد در آن قرار دارد نادیده میگیرد.
❌انگ بیدرنگ گرایشیست به این باور که :
اعمال انسانها شخصیتشان را بازتاب میدهد.
از کوزه همان برون تراود که در اوست.
(درحالیکه الزامن اینگونه نیست)
2⃣1⃣- پَس نگری
پَسنگری (Hindsight bias) نوعی سوگیری شناختی است که ذهن پس از این که چیزی اتفاق میافتد گمان میکند از اول از آن خبر داشته است.
فردی که با پسنگری قضاوت میکند پس از این که رویدادی اتفاق میافتد با گفتن جملاتی شبیه "ته ذهنم از اول مطمئن بودم" یا "الان که فکر میکنم از اول میدانستم چنین خواهد شد" القا میکند که آن رویداد قابل پیشبینی بوده در حالی که در واقعیت شواهد اندکی برای پیشبینی وجود داشته است.
#علوم_شناختی
#تفکرنقاد
#روانشناسی
۱۲سوگیری دوم
💠سوگیریهای شناختی💠
۱۲ سوگیری دوم
با کلیک روی نام هر #سوگیری_شناختی توضیحات بیشتر و مثال مربوط ، همراه با لینک مغالطات مربوط به (و ناشی از ) این سوء گیری ها را مشاهده خواهید کرد.
3⃣1⃣- پیوند انگاری
پیوندانگاری (Illusory correlation) پدیدهای است که ذهن خیال میکند پدیده الف به پدیده ب ربط دارد در حالی که در واقعیت بین آن دو پدیده ارتباطی معنادار وجود ندارد.
4⃣1⃣-منفینگری
منفینگری (Negativity bias or effect) نوعی #سوگیری_شناختی است که ذهن وزن بیشتری برای اخبار و اطلاعات منفی قائل میشود ، حتی اگر نسبت اطلاعات منفی و مثبت یکسان باشد.
5⃣1⃣-اثر شترمرغ
#اثرشترمرغ (Ostrich Effect) نوعی سوگیری شناختی است که ذهن مایل است از برخی مسائل دائماً چشمپوشی کند و اصطلاحا خودش را قایم کند.
در این گونه مواقع فرد ترجیح میدهد سرش را مثل کبک زیر برف پنهان کند.
در پژوهشهای مدیریت منابع انسانی این سوگیری شناختی به شکل "صلح کل بودن" خود را نشان میدهد.
6⃣1⃣-نتیجه نگری
#نتیجهنگری (Outcome bias) نوعی سوگیری شناختی است که ذهن وقتی برای تصمیمگیری به قضاوت مینشیند به جای آنکه کل فرایند تصمیمگیری و کیفیتش را مد نظر قرار دهد فقط به نتایج تصمیم اهمیت میدهد.
♦️گاهی اوقات نتایج یک تصمیم ، خوب از آب درمیآید در حالی که خود تصمیم لزوما خوب نبوده و برعکس
گاهی اوقات نتایج یک تصمیم ، بد از آب درمیآید در حالی که خود تصمیم لزوما بد نبوده♦️
7⃣1⃣-اعتماد به نفس کاذب
اعتماد به نفس کاذب (Overconfidence effect) نوعی سوگیری شناختی است که اطمینان فرد به داوریهایش فراتر از دقت عینی آن داوریها است.
8⃣1⃣-نوآوری گرایی
نوآوریگرایی (Pro-innovation bias) نوعی سوگیری شناختی است که فرد برای فواید یک محصول جدید بیش از اندازه ارزش قائل میشود.
در حالی که به محدویتهای همان محصول اهمیتی نمیدهد.
از این منظر فرد میپندارد کل جامعه باید نوآوری را بدون هیچ محدودیت و قیدی بپذیرد.
9⃣1⃣تازگی انگاری
#تازگی_انگاری (Recency illusion) نوعی سوگیری شناختی است که طی آن ذهن وزن بیشتری برای اطلاعات تازه قائل میشود تا دادههای قبلی.
تجربه تازگیانگاری برای هر کسی آشناست.
0⃣2⃣ادراک گزینشی
#ادراک_گزینشی (Selective perception) نوعی سوگیری شناختی است که ذهن هر آنچه را درست میپندارد دریافت میکند و هر چه را مخالف پندارد نادیده میگیرد.
در این فرایند فرد اطلاعات را گزینشی دریافت میکند.
به زبان ساده فرد تصویر را آن طور که دوست دارد میبیند نه آن گونه که واقعاً هست.
1⃣2⃣-خودخدمت گرایی
#خودخدمت_گرایی (Self-serving bias) نوعی #سوگیری_شناختی است که ذهن موفقیت رابه خود فرد وتواناییاش نسبت میدهد و شکست را به عوامل بیرونی..
2⃣2⃣-هم پوشانی گرایی
#هم_پوشانی_گرایی (Shared information bias) نوعی #سوگیری_شناختی است که اعضای جمع تمایل دارند بیشتر درباره موضوعاتی که برای همه آشناست.
3⃣2⃣-دوام نگری
#دوام_نگری (Survivorship bias) نوعی #سوگیری_شناختی است که ذهن فقط نمونههای موفق یک پروسه را در نظر میگیرد و در نتیجه در داوری موقعیت ، خطا میکند.
4⃣2⃣-بردباخت انگاری
#بردباخت_انگاری (Zero-sum bias) نوعی سوگیری شناختی است که ذهن یک موقعیت را یک بازی میپندارد که گویی در آن بردِ یکی یعنی باخت دیگری.
#علوم_شناختی
#تفکرنقاد
#روانشناسی
💠ادعاهای وابسته به امر واقع
(factual)
و
ادعاهای غیر وابسته به امر واقع
(nonfactual)💠
برای روشن شدن این بحث به سوالات زیر دقت کنید:
آیا قد جورج بوش از قد پدرش بلندتر است؟
آیا بوش پسر از پدرش خوش تیپ تر است یا خیر ؟
می توانید با کنار هم ایستادن بوش پدر و پسر تعیین کنیم آیا جورج بوش از پدرش بلندتر است یا نه
بهمین علت میگوییم سوال اول سوال مربوط به #امورمعطوف_به_امورواقع است.
اما چطور می توانید تعیین کنید که جورج بوش پدر خوش تیپ تر است یا جرج بوش پسر ؟
سوال دوم سوال مربوط به #امورغیرمعطوف_به_امورواقع است
یک مسئله در صورت معطوف به امور واقع است که شیوههای تثبیت شده ای برای فیصله بخشیدن به آن وجود داشته باشد ، یعنی در صورتی که معیارهای استانداردهای پذیرفته شده داشته باشد که بتوان بر اساس آن درباره مسئله قضاوت کرد یا در صورتی که بتوان این معیارهای استانداردها را توصیف کرد حتی اگر به کارگیری این معیار ها معیارهای استاندارد غیر عملی یا غیر ممکن باشد.
توجه داشته باشید که اگر هیچ شیوه به تثبیت شده برای حل مسئله وجود نداشته باشد ، آنگاه دو نفر بر سر مسئله با هم مخالف باشند به هیچ صورت نمیتوان تعیین کرد که کدام یک اشتباه میکنند .
این یکی از نشانههای #امورغیرمعطوف_به_امورواقع است ، چرا که اگر دو نفر درباره مسئله #معطوف_به_امورواقع مخالفت داشته باشند دست کم یکی از آنها باید در اشتباه باشد.
اگر مور و پارکر درباره بلند قدتر بودن بوش پدر و پسر با هم مخالف باشند دست کم یکی از آن دو باید اشتتباه کند.
اما اگر بر سر خوش تیپ تر بودن یکی از آن دو اختلاف داشته باشند ، نمیتوانیم تاکید کنیم که یکی از آن دو باید در اشتباه باشد.
میتوانیم مسئله را به این صورت خلاصه کنیم:
برای دسته بندی مسئله های دو گروه #معطوف_به_امورواقع و #غیرمعطوف_به_امورواقع دو معیار وجود دارد:
مسئله معطوف به امور واقع با هر دو معیار مطابقت خواهد داشت:
1⃣- شیوه های تثبیت شده برای حل مسئله وجود داشته باشد و اگر دو نفر بر سر مسئله با یکدیگر مخالف باشند دست کم یکی از آنها باید در اشتباه باشد.
2⃣- اگر دو نفر بر سر مسئله با یکدیگر مخالف باشند و دست کم یکی از آنها باید در اشتباه باشد هر مسئله ای که با این دو معیار مطابقت نداشته باشد غیر معطوف به امور واقع است.
گاهی اوقات مردم فکر میکنند که تنها مسئله های معطوف به امور واقع ، ارزش بحث کردن دارند ، اما اینطور نیست.
آیا انجام آزمایشهای پزشکی به حیوانات درست است ؟
این پرسش به امور واقع معطوف نیست اما ارزش بحث کردن دارد .
آیا باید به نگهداری از والدین مسن خود کمک کنید ؟
این پرسش هم به امور واقعه معطوف نیست اما مهم است.
این که
"ادعایی معطوف به امور واقع است" به معنای ادعای "صادق است" نیست.
یک ادعای معطوف به امور واقع چه صادق و کاذب صرفاً یک ادعاست که موضوعی را در خصوص یک مسئله معطوف به عنوان واقع بیان میکند.
برخی فکر میکنند که "معطوف به امور واقع" به نحوی برابر است با "به دور از مناقشه"
به عبارت دیگر یک مسئله وقتی دیگر دربارش مناقشه وجود نداشته باشد معطوف به امور واقع می شود این تلقی درست نیست.
#تفکرنقاد
ریچاردپارکر ، بروک نوئل مور
صفحه ۱۳
#نسبیت_گرایی
#نسبی_گرایی
تفکر نقاد
یک متفکر نقادانهاندیش فردی است که هنر «خوب شنیدن» را تمرین میکند. چنین شخصی در پس خوب شنیدن، خوب میاندیشد و در انتها زبان به سخن میگشاید. یک متفکر انتقادی توانا به دنبال رسیدن به اجماع، ارزش قائل شدن برای اختلافات، یافتن زمینههای مشترک، زبان مشترک، و در نهایت مفاهیم مشترک است.
۱- در مباحثات باید نشان دهیم که به راستی در پی درک تمامی مطالبی هستیم که از سمت طرف مقابل در بحث مطرح میشود.
۲- پرسشهایی را مطرح کنیم که نشاندهندهی تمایل ما در برخورد با عقاید جدید و همچنین پذیرش نتایج نوین باشد و برای حصول اطمینان از فهم کامل عقاید طرف مقابل به طرح پرسشهایی جهت هرچه روشنتر شدن موضوع بپردازیم.
۳- هنگام مباحثه تماس چشمی خود را با طرف مقابل حفظ کنیم و در همین حال به گونهای که حاکی از توجه و حمایت ما از ایشان باشد آرامش و سکوت خود را حفظ نمائیم و برای پاسخگویی، تا پایان یافتن صحبتهای طرف مقابل صبورانه منتظر بمانیم و با دقت به صحبتهای او گوش فرا دهیم.
۴- آنچه را که شنیده یا خواندهایم برای خود بازگو کنیم و با خود این پرسش را مطرح کنیم که آیا درک و فهم ما با استدلال شنیده یا خوانده شده
مطابقت دارد.
۵- مشاهده دقیقی از فضای حاکم بر مباحثه داشته باشیم و از نکات مهم و کلیدی یادداشت برداریم تا به درستی بدانیم چه کسی چه چیزی را چگونه و درچه زمانی و خطاب به چه کسی گفته است.
۶- لحن بیان سؤالات انتقادی ما باید به گونهای باشد که حس کنجکاوی ما را نشان دهد. هیچ رفتاری در بیان تفکر انتقادانه زیانبارتر از این نیست که ما
بطرف مقابل خود بگوییم: «در این قسمت از بحث، شما دچار اشتباه شدهاید». باید دقت کنیم تا مرتکب مغلطهی تخطئهی گوینده نشویم و با سخنمان به شخصیت مخاطب حمله شخصی نکنیم.
۷- سؤالات بیشتری را مطرح کنیم، شاید این کار باعث شود فرد طرف بحث استدلالهای قویتری را بیش از پیش ارائه کند.
۸- از طرف مقابل اجازه بخواهیم تا به ما این فرصت را بدهد که با یکدیگر به بررسی هرگونه ضعف احتمالی در استدلالهای مطرح شده بپردازیم. با این
روش ما میتوانیم طرف مقابل را به بررسی دوباره استدلالهای مطرح شده ترغیب نماییم.
۹- احساسی از همدلی را به طرف مقابل بحث منتقل کنیم به طوری که او ما را یاور و همکار خود در کوشش برای رسیدن به نتایج بهتر در ارتباط با یک موضوع خاص بداند.
۱۰- با طرح پرسشهای غیرمغرضانه و نیز استدلالی و خلاقانه به طرف دیگر مباحثه نشان دهیم که برای او احترام قائل هستیم.
———————————————
منبع:
“تفکرانتقادی: اهمیت، فواید و محدودیتهای آن درمحیطهای آموزشی”
#تفکرنقاد
#بحث
#گفتگو
#جدل
#خطابه
#مغالطه یکی از مفهوم های مهم در زندگی انسان است ، زیرا بخش بزرگی از اندیشیدن انسان ، خودفریبی یا دیگر فریبی است.
انسان در حالت طبیعیاش به سمت حقیقت حرکت نمیکند و الزامن دوست دار حقیقت نیست.
خودش را دوست می دارد و چیزهایی را که به او خدمت می کنند و او را بهتر از آنچه هست نشان میدهند و خواستههایش را برآورده می کنند. چیزهایی را دوست می دارد که عامل های تهدید کننده او را شناسایی و نابود میکنند. اگر با دقت به رفتارها و تصمیمهای انسان ها نگاه می کنیم به آسانی متوجه میشویم که در زندگی انسانها حقانیت محلی از اعراب ندارد.(اهمیت قابل توجهی ندارد)
این که 'حق با کیست' اهمیتی ندارد.
مهم این است که چه کسی برنده است.
این ، افراد صاحب قدرت ، ثروت ، سلاح یا نفوذ سیاسی و ایدئولوژیک هستند که مشخص می کنند کدام حقیقت در بوق و کرنا شود و به گوش جهانیان رسانده شود و کدام حقیقت به تمسخر گرفته شود ، مسکوت بماند یا سرکوب شود.
مقدمه ی کتاب #مغالطات_پرکاربرد
نویسندگان:
#ریچاردپل
#لینداالدر
#تفکرنقاد
فریبکاران همواره می کشند تا نگذارند برخی نظرگاهها منصفانه به دیگران عرضه شود.
افراد با انصاف و متفکران نقاد همواره می کوشند تا بیشترین اطلاعات را به دست آورند و به گستردهترین نظرگاه دست پیدا کنند و خواستار سرکوب شدن هیچ نظرگاهی نیستند.
آنچه آنان میخواهند این است که عرصه عمومی به جولانگاه نظرگاه های غالب که ممکن است اکثریت جامعه نیز با آنها موافق باشند ، تبدیل نشود و نظرگاه های مخالف نیز ، درست باندازه نظرگاه های غالب در بحث های همگانی شرکت داده شوند .
بسیاری وقتها مردم یک جامعه به برخی اطلاعات دسترسی ندارند یا با استدلالهای کسانی که از نظرگاه های مخالف استدلال میکنند آشنا نیستند و به سمت باورهایی (احتمالا پر خطا) گرایش پیدا میکنند که اگر اطلاعاتشان کامل بود و به نظرگاه های مخالف دسترسی داشتند به سمت آن گرایش پیدا نمیکردند و هستند فریبکارانی که سعی میکنند مردم را به سمت چنین باورهایی اعمالی سوق دهند.
صاحبان قدرت غالبا مترصد هستند که از زودباوری ، ساده لوحی و آسیب پذیری افراد ضعیف و کسانی که به خوبی آموزش تفکر نقاد ندیدهاند ، سوء استفاده کنند و متفکران نقاد و با انصاف می خواهند به مردم کمک کنند تا این پدیده و چگونگی آن را بشناسند.
آنانکه نامشان را فریب کار میگذاریم غالباً خودشان هم قربانی حیله ها و حتی پروپاگاندای خودشان هستند .
چه بسا به سبب اینکه اسیر پروپاگاندا و تنگنظری خودشان شدهاند با ناکامی مواجه میشوند .
علت ناکامی بسیاری از ملت ها این است که رهبرانشان اسیر توصیف های غیر واقع بینانه از جهان و دشمنانشان هستند ، یکسو نگری افراد فریبکار بر خودشان نیز آشکار نیست.
#مغالطات_پرکاربرد
#تفکرنقاد
#سانسور
#انحصاررسانه
#آزادی_بیان
#پهلوان_پنبه
#ارزیابی_یکطرفه
مغالطه
💠هیچ چیز تصادفی نیست💠
تصادف در مباحث منطقی به دو معنی بکار میرود:
۱- نقض علیت و پیش آمدن حوادث بدون علت و خودبخودی : این معنا در این بحث مد نظر نیست و به آن تاکید ورزیده نمیشود ، اگرچه موضوعیست که جای بحث منطقی دارد . بعنوان مثال در کوانتوم ، مواردی از نقض علیت مشاهده شده . پیشتر نیز #هیوم در اصل #علیت تشکیک کرده بود. (اینجا) ،
۲-معنای دوم تصادفی بودن (ِ یک واقعه ) ، فقدان برنامه ریزی آگاهانه برای ایجاد آن ست که منظور از توضیحات ، این معنای تصادف است.
#سوگیری_شناختی #معناانگاری باعث میشود تا بسیاری گمان کنند که در عرصه های اجتماعی و سیاسی ، هیچ اتفاقی تصادفی (بدون قصد آگاهانه) انجام نمیشود.
پس از وقوع هر حادثه مانند صعود و سقوط قیمت یک مجموعه کالا یا یک آتش سوزی یا ... اغلب دو ادعا مطرح میشود :
➖عده ای تصادفی بودن آن واقعه را میپذیرند و
➖ عده ای وقوع تصادفی آن را نامحتمل دانسته و به دنبال شواهدی میگردند که نظرشان را تایید کند.
از نظر منطقی ، هر دو گروه باید برای ادعای خود دلیل اقامه کنند.
گروه دوم ، اغلب چند مسئله و نقل قول مبهم یا #تقارن زمانی را دلیل اثبات نظر خود میدانند (مثلا تقارن اعلام کسری بودجه و بالا رفتن قیمت دلار) و یا بیان میکنند که فلان گروه یا فلان نهاد ازین حادثه نفع برده ، پس برنامه ریزی آگاهانه و قصد آن گروه یا نهاد ، پشت حادثه است .
اگر چنین بود و دلیل این افراد ، تنها این نوع استدلالها بود ، مغالطی بودن آن ها مشخص است. (رجوع کنید به لینک مغالطات در پایین این نوشته)
اما در مواردی این چنینی ، ادعای تصادفی بودن ، نیاز به دلیل خاصی ندارد ، چرا ما که یک اصل کلی را به تجربه دریافته ایم : #تیغ_اوکام
مثال:
اگر بپذیریم که التهابات قیمت طلا ، ارز ،شاخص بورس و دیگر نوسانات بازار ، در اثر مسائل فنی مانند سوء مدیریت مسئولان اقتصادی بوجود آمده و تحریم (که آن هم ممکن ست ناشی از سوء مدیریت سیاسی باشد) عواقب آن را جلوه گر و تشدید کرده ، میتوانیم به راحتی التهاب های مختلف ۴۰ سال اخیر را تبیین کنیم.
اما اگر این فرض را به تبیین خود وارد کنیم که ' دولتهای مختلف عامدا در بازار التهاب بوجود میاورده اند تا از آن نفع ببرند ' با انبوه سوالها و ابهام های جدید روبرو میشویم که تبیین ما را مخدوش و مبهم کرده و قابلیت پیش بینی را از بین می برد .
سوالاتی نظیر :
۱- در دولت های اول تا دوازدهم کدام اشخاص نقشه ی بر هم ریختن بازار را طراحی میکرده اند؟
۲- برنامه ی هر کدام دقیقا چه بوده ؟
۳-قرار بوده حدودا چه میزان کسر بودجه ازین طریق جبران شود؟ آیا مثلا افت ۳۰۰تا ۵۰۰٪ ی ارزش پول ملی در برنامه آن ها بوده ؟ اگر نه ، از کجا و چگونه اوضاع از کنترل خارج شده؟
۴-اگر همه چیز طبق برنامه پیش رفته ، چگونه روسای دولت و طراحان از هزینه ی سیاسی چنین برنامه ی ماجراجویانه ای بی اطلاع بوده اند؟
۵-اگر مطلع بوده اند چطور حاضر شده اند با چنین اقداماتی عملا پایان عمر سیاسی خود را رقم بزنند؟
۶- آیا هیچ برنامه ی دیگر ، ولو ماجراجویانه ، اما با هزینه ی سیاسی کمتر وجود نداشته که همه دولتها دست به چنین بازی خطرناکی بزنند؟
۷-چرا تابحال این نقشه لو نرفته و حتی جناح های مخالفِ هیچ دولتی با صراحت و با مدارک کافی ، اعلام نکرده اند که آشفتگی بازار ، نتیجه ی برنامه ی تعمدی دولت است؟
و دهها سوال دیگر
بنابراین بهتراست این فرض (عمدی بودن نوسانات بازار) را فرضی اضافه دانسته و آن را حذف کنیم.
#تفکرنقاد
#استنتاج_به_قصد_بهترین_تبیین
#سیاسی
#مثال_زنده
《متاسفانه بسیاری از مردم درباره نحوه به خطا رفتن استدلال ، تقریباً چیزی نمیدانند.
⭕️در مدرسه و دانشگاه ذهن افراد با اطلاعاتی ارزشمند درباره چرخه نیتروژن ، علل بروز جنگ جهانی دوم ، محصولات کشاورزی کشورهای همسایه و مثلثات ، پر می شود ،
⭕️اما تشخیص حتی ابتدایی ترین خطاهای منطق را نمی آموزند و این باعث به وجود آمدن ملتی متشکل از انسان های ( تحصیلکردگان ) ساده لوح میشود ، که نمی توانند از خود در مقابل استدلال های دروغین کسانی که میخواهند رای ، پول یا تقوایشان را از آنها بگیرند دفاع کنند.
بسیاری هم به جای یاد گرفتن اصول تفکر نقادانه با بدبینی و بی اعتمادی و انکار گرایی در مقابل سخنان کسی که صاحب قدرت و نفوذ زند مقاومت نشان می دهند ، اما انکارگرایی هم وسیله مبارزه ی کارآمدی نیست ، چرا که در تمیز استدلال خوب از بد و در مقابل فریبکاری کمکی نمی کند ، انکارِ همه چیز ، درست به اندازه باور کردن همه چیز ، احمقانه است و مانند سادهلوحی و زودباوری ، نشانه عقبماندگی قوای انتقادی است.》
پیشگفتار کتاب( راهنمای درست اندیشیدن)
#جمی_وایت
#کتاب
#تفکرنقاد
#انکارگرایی