eitaa logo
سواد رسانه و روانشناسی
191 دنبال‌کننده
3.4هزار عکس
1.6هزار ویدیو
49 فایل
سواد رسانه یکی از نیازهای دنیای مدرن است. با سواد رسانه و شناخت اصول روانشناسی به قدرت تحلیل مسلح شوید. برای ارتباط، پیشنهاد، انتقاد و... با شناسه مدیر تماس بگیرید. مدیر: @Vavgh01 #سواد_رسانه کانال حداقل "یک روز در هفته" به روز رسانی می شود.
مشاهده در ایتا
دانلود
مغالطه شماره ۱۴۰ 💠بحث فلسفی💠 مغالطات ناشی از این مغالطه وقتی شکل می گیرد که شخص - در مسئله‌ای که امکان و نیاز به مشاهده وبررسی میدانی وآماری وجوددارد - آنچه را که حدس زده به عنوان امریکه از نظرعقلی درست و بدیهیست تلقی میکند. تفکر در اطاق دربسته وحدس زدن راجع به مسائل واقعی،میتواند مفیدباشد،بسیاری از نظریات فلسفی و حتی نظریات علوم تجربی دراثر (مشاهدات جزئی )پدیدنیامده اند،بلکه دانشمندان با حدس وفرضیه سازی وشهودوحتی گاهی در رویا وتخیل به آن نایل شده اند، اما اگر این گونه نظریات،در معرض آزمایش ومشاهده ای نظام مند،قرارنگیرند- بخاطر سوء گیریهای مختلف ذهنی-دارای خطاهای گسترده ای میشوند که ممکنست خود شخص هیچگاه از آن آگاهی نیابد. صورت این مغالطه چنین است: -من با تفکر به نتیجه ی p رسیده ام. -نتیجه ای که با تفکر بدست آمده است حتما صحیح است. -پس نظریه ی p صحیح است (و نیازی به بررسی ،آزمایش یا مشاهده میدانی و آماری ندارد.) که اغلب به صورت مضمر بیان میشود و ارکان آن بشکل کامل بیان نمیشود. این مغالطه را میتوان برعکس مغالطه تکذیب دانست. در مغالطه ، شخص آنچه را که برایش قابل درک نیست ، رد شده میداند و در اینجا شخص آنچه با تفکر خود درک نموده ، صحیح و بدیهی تلقی میکند. مثال: علت تعطیلی کارخانجاتی مانند ارج این است که بیش از حد به استحکام کالای خود میپردازند ، در حالیکه چینی ها استحکام را فدای نوآوری میکنند و ازین رو تولیداتشان فروش خوبی دارد. در اینجا شخص بدون آنکه میزان فروش تولیدات کارخانجات پر رونق خارجی را بررسی کند و راجع به علل مختلف مدیریتی و سیاسی زیان دهی و ورشکستگی کارخانجات داخلی چند فرضیه بسازد و سپس راجع به آنها تحقیق کند در اطاق دربسته نشسته و چنین تحلیل پرتی ارائه داده ، بدین جهت دارای خطاهای گوناگون شده . (نه استحکام و دوام تضادی بانوآوری دارد ، نه کالاهای چینی الزامن الگوی خوبی هستند ، شرکت یویوتا پرفروش ترین برندخودروی جهانست و کم استهلاک ترین خودروها رانیزتولیدمیکند ...) این مغالطه ، حتی در بین خواص و نخبگان بسیارشایع است. بسیاری از نظریات پزشکی گذشته از جمله نظریات ابن سینا که از نوابغ تاریخ علمی ایران و جهان است ، و تقریبا تمام فلسفه قدما دارای این مغالطه است. مثال زنده ی خطا در اثر این مغالطه سخنان کاپتان شهبازی راجع به سقوط هواپیمای اوکراینی ست. سوالات نکته بینانه ای که ممکنست مطرح شود آنست که ۱-آیا هر نظریه ای باید پشتیبانی آزمایش داشته باشد و آیا اساسا آزمایش و مشاهده در همه حوزه ها اولا لازم است؟ ثانیا مکانپذیراست؟ ۲-بسیاری افراد ، وقتی نظرات خود را مطرح میکنند ، آن را حاصل مشاهدات و تجربیات مکرر میدانند ، چطور میتوان بین نظریات فلسفی و نظریاتی که با مشاهدات نظام مند پشتیبانی میشود تفکیک قائل شد؟ در پاسخ به این سوالات باید دانست.که این مغالطه ، مربوط به یا باصطلاح است و چنانچه در توضیح مربوط گفته شد ، تاکنون این بخش از منطق و دانش بشری ، به چنان راه حل کامل و بی نقض و جهان شمولی نرسیده که بتوان ادعا کرد میتوان با کمی مطالعه ، ارتکاب این مغالطه را به حداقل رساند ، اما میتوان بصورت کلی ادعا کرد که هرچه نظریه ای پشتیبانی تجربی و مشاهداتی بیشتری داشته باشد قابل اعتنا و قابل اعتماد تر است. در بسیاری موارد ما مسائلی را بصورت غریزی و ناآگاهانه پذیرفته ایم و مطابق با آن رفتاری را انجام میدهیم ، مانند آن که وقتی شی ای به چشممان نزدیک میشود پلکمان را میبندیم. ممکنست ما هیچگاه آزمایش و مشاهده ای برای مضر بودن برخورد اشیا با چشم انجام نداده باشیم ، در اینجا آزمایش ممکن است ، اما لازم نیست.در این موارد آگاهانه یا ناآگاهانه به غریزه خود اعتماد و اکتفا میکنیم. مواردی وجود دارد که مشاهده لازمست و به افزایش دانش ما کمک میکند اما فعلا مقدور نیست. مانند جهان های موازی چنین مواردی یا مسائل شخصی و اخلاقی شاید در حوزه هایی مانند فلسفه باقی بماند. در مجموع نکته ای وجود دارد که توجه به آن می تواند ما را از ابتلای عریان به این خطا مصون بدارد و آن نکته این است که در مواجهه با هر ادعا خصوصاً ، ادعاهایی که مربوط به مسائل اجتماعی ، اقتصادی ، پزشکی و مانند آن است از خود بپرسیم که آیا این نظریه بر مبنای مشاهده و آمار است و با تجارب تاریخی همخوان است؟ یا نه صرفاً یک بحث فلسفی است و فقط باید درحد یک حدس وگمان و احتمال بآن اهمیت داد؟
مغالطه شماره ۱۴۵ 💠شخصیت ضد اجتماعی💠 مغالطات ناشی از (این مغالطه لزومن ربطی به اختلال شخصیت ضد اجتماعی که در روانشناسی مطرحست ندارد.) این مغالطه مخصوص افرادی است که می خواهند به هر قیمتی خاص بوده و خود را خاص جلوه دهند. این مطلب صحیح است که 'هرچه اکثریت بگوید الزاما درست نیست' اما نمی توان از این حقیقت نتیجه گرفت که باید همیشه بر خلاف جهت جامعه حرکت کرد و هرچه جمع می گویدخطاست. این مغالطه شبیه مغالطه ست. در گفته میشود : چون فلان تفکر یا عقیده ، طرفداران کمی دارد یا طرفدارانش مورد ظلم واقع شده‌اند ، پس تفکری صحیح است. در مغالطه 'شخصیت ضد اجتماعی' شخص می گوید: - اکثریت ، طرفدار فلان عقیده هستند یا فلان نظر را قبول دارند. -هرنظری که توده آن را بپذیرد خطاست. - پس از آن نظر خطا ونظر مقابلش ، صحیح است. که اغلب بصورت بیان میشود و رکن دوم حذف میشود. این مغالطه نیز ، مانند بسیاری از مغالطات منشاء روان شناختی دارد و تصورات و توهمات اشخاص خودخاص پندار باعث می شود که در ورطه این مغالطه و خطای شناختی بیفتند. شاید بتوان ادعا کرد که در بسیاری از جوامع ، اکثریت مردم ،از لحاظ فکری مقلد هستند و نظریات شان را در حوزه‌های مختلف از روی تحقیق و تامل به دست نیاورده اند ، درعین حال ممکن است عقیده ای بدون تحقیق به دست آید ، اما به صورت تصادفی صحیح باشد. به صرف اینکه توده بدون فکر ، نظری را پذیرفته و بدون دلیل مستقل و صحیح نمیتوان نتیجه گرفت که نظرات جمع غلط است. همانطور که قبلاً بیان شد ما بدون و با شک و انکار همه چیز ، نمی توانیم به حیات روزمره خود ادامه بدهیم ، چه برسد به حیات فکری و انجام فعالیت علمی و غیره. بنابراین امکان نقادی و شک وتحقیق در همه مسائل ، شاید هیچ گاه برای ما فراهم نشود ، بنابراین پذیرفتن نظرات عرفی جامعه بصورت پیش فرض ، به خودی خود ، کار معقولی ست . مگر آن که به صورت موردی بتوانیم تحقیق کنیم و با دلیل مطمئن بشویم که عقیده و قانون عرفی جامعه در موضوعی خاص ، اشتباه است ،آنگاه منطقی ست که عقیده ای و نظری مخالف جمع و عرف داشته باشیم. مثال: در حکومت های دیکتاتوری همواره شعارهای اخلاقی در صدر ادعاهاست ، اما چه بسا خود دیکتاتورها بدترین دشمنان اخلاقند ، نمونه اش قذافی و صدام که ... -اتفاقا صدام و قذافی بسیار حاکمان خوبی بودند 😳و کارهای مثبتی برای کشورشان انجام دادند ، این حرفهاکه علیهشان زده میشود ، دروغهاییست که (تیم مدیر پشت اداره جهان) ساخته اند و اکثریت مردم بدون فکر تکرار میکنند. چنانکه در مثال مشاهده میشود این در بین طرفداران رایج است . این مغالطه در بین هواداران برخی خوداستاد پندارها و هنرمندان هم رایجست. این واقعیت تاریخی که "برخی هنرمندان یا فیلسوفان و آثار وافکارشان در جامعه ی زمان خود غریب افتاده و مورد بی مهری قرار گرفته اند ، اما در اواخر عمر یا پس از مرگ شناخته شده و در تحولات فرهنگی جامعه شان ، موثر بوده اند ، " برخی را به اشتباه میندازد که گمان میکنند هرکس از زبان مودبانه ی عرفی ادیبان خارج شد و حرفهای عجیب و غریب ، پرت وپلا ، مخالف نظرات پذیرفته شده اجتماع ، بی ربط یا احتمالا غیر مودبانه ی بیشتری زد ، خاصتر و داناتر است و سخنانش پر معنا تر است و آیندگان او را کشف خواهند کرد.
مغالطه 💠توسل به هزینه💠 مغالطات ناشی از در جریان پیگیری هر هدف ، دو ملاک مهم انتخاب ، سرعت پروژه و هزینه ی طرحهای مورد بررسی است. اما این دو مزیت ، فقط دو مولفه از مسائلی ست که برای انتخاب ، باید در نظر گرفت. امکان اجرایی بودن طرح ، محقق کردن هدف باندازه ی کافی ، بررسی عواقب وعوارض جانبی هر طرح و ... نیز باید در نظرگرفته شود. مغالطه زمانی ست که صرفا با تاکید بر هزینه ، طرحها بررسی و مقایسه شوند. باتوجه به این تعریف ، مغالطه مذکور به دو شکل ، انجام میپذیرد: ۱-طرح A باید پذیرفته شود(یا در اولویت باشد) صرفا چون هزینه ی کمتری دارد. ۲-طرح B باید رد شود (یا ضعیف شمرده شود ) صرفا چون پر هزینه است. باید توجه داشته باشیم اگر تضمین کافی برای حل یک مشکل ، توسط طرحی ارزان ، وجود ندارد و احتمال بوجود آمدن مشکلات جدید ، وجود داشته باشد ، آن طرح کاملا از انتخاب ها خارج میشود ، حتی اگر حذف طرح ارزان ، ما را مجبور و محدود به انتخاب بین پر هزینه ترین و زمانبرترین برنامه ها کند. بعنوان مثال هزینه ی ساخت یک اطاق با خشت و گل یا حلبی با هزینه ی ساخت یک مسکن که حداقل ایمنی را برای ساکنان فراهم کند ، قابل مقایسه نیست ، اما آیا میتوان از آن چشم پوشی کرد و اشخاصی را در خانه های نا امن ساکن کرد وجانشان را به خطر انداخت ؟! این مغالطه بنحوی برعکس مغالطه است.