مرکز فرهنگی رسانه بیداری🇵🇸
⚜️ مروارید/۲
او همیشه مادر است
با خانم عفراوی چند قدمی در خزعلیه سوسنگرد همراه شدم، محله دختر و دامادش. همه همسایهها او را میشناختند. به همه سلام کرد: سلام ماما، سلام یوما... همه با لبخند جوابش را دادند، نشستهها به احترامش بلند شدند و دست به سینه گذاشتند.
او همیشه مادر بوده، از ۸ سالگی مادری کرده. پدرش مثل خیلی از مردان سوسنگرد جبهه بود و مادرش کوپن به دست از این صف به آن میرفت. صف نفت، صف برنج، صف روغن و حَسنهی ۸ ساله در خانه مادری میکرد برای برادر و خواهر و حتی پسرعمو و دختر عمه. همه او را یوما صدا میزدند. دلش میخواست وسطی بازی کند اما بچه بغل که نمیتوان اینطرف و آنطرف دوید. همیشه تشنه خواب بود، شبها از گریه خواهر و برادر خواب نداشت و روزها هم که باید صبح زود بیدار میشد و به کارهای خانه میرسید. آنقدر خسته و مشغول بود که کلاس سوم درس و مدرسه را کنار گذاشت تا به کارهای خانه برسد و کمک حال مادر باشد.
حسنه ۱۴ سالگی ازدواج کرد و یکی دو سال بعد بچهدار شد. مثل خیلی از دختران روستا. اما ۲۱ سالگی به سرش زد درس را ادامه دهد. اولین انشا را که نوشت معلم آنقدر ذوقزده شد که حسابی تشویقش کرد و انشا را به اداره فرستاد. نوشتن را ادامه داد. آنقدر نوشت و کاغذ سیاه کرد تا شد نویسنده. مادرِ نویسندهای که با لهجه جنوبی راوی حماسههای خوزستان در جنگ است. از نخلههای ابوحُمَیظه و مرواریدهای هور و مقاومت زنان دشت آزادگان نوشت. کتابهایش تقدیر و ترجمه شد و صدایش به کشورهای دیگر رسید. روزنامهها با او مصاحبه کردند، شبکههای رادیو و تلویزیون از او دعوت کردند و مردم پای صحبتهایش نشستند.
تا اینکه رهبری از جنگ اقتصادی و اشتغال و کارآفرینی سخن گفت. حسنه دیگر ننوشت. تصمیم گرفت وارد میدان جنگ اقتصادی شود. دو سال خواند و از نو به شهر و دیارش نگاه کرد، این بار به چشم فرصتی برای کار و اشتغال جوانان. طرحهای اشتغالزایی نوشت و هرجا که شد آنها را توضیح داد: تلویزیون، کمیته امداد، بسیج و... به او اعتماد کردند و طرحها به اجرا رسیدند. دست پسران و دختران این خاک را گرفت و مشغول کار کرد. حَسنه تا کنون ۹۰۰ فرصت شغلی ایجاد کرده و حالا او را به عنوان کارآفرین میشناسند.
ادامه دارد...
✍️🏻زینب حزباوی
#کار_آفرینی
#سوسنگرد
#پیشرفت
#حسنه_عفراوی
🆔 @resanebidari_ir
🆔@resanebidari_pv