روایتگـــــــر
📋معماری و مرگ مرگ را خالق مرگ، ناخوانده و بهت آور آفرید؛ اما آن بُهت را هم در نظام هستی به خود وانگ
این متن هم در همین راستا جالب و خوندنیه👇
هدایت شده از بیداری ملت
از معابر کوثری تا خیابانهای تکاثری
تا به حال به تفاوت معابر در شهرهای سنتی و معاصر دقت کردهاید؟ در شهر سنتی که مصداق شهر/عبودیت بود بازار در موقعیتهای مشخصی مکانیابی و احداث میشد به نحوی که در چنین شهری، کارکرد اغلب معابر (متناسب با وجه تسمیه معبر) صرفاً عبور و مرور بود و نه تجارت و بیع.
اما در شهر معاصر که مصداق شهر/ثروت است، کمتر خیابان و معبری را میتوان یافت که بدنه آن به کاربریهای تجاری اختصاص نیافته باشد. در چنین شهری، عملا کل شهر بر مدار تجارت شکل میگیرد و نه عبودیت. به نحوی که شهروندان حتی برای طی کردن مسیرهای روزمره نیز گریزی از مواجهه با انبوه ابنیه تجاری ندارند (به تفاوت دو تصویر ارائه شده در عکس فوق عنایت بفرمایید).
به این ترتیب در شهر معاصر به دلیل کالایی شدن فضاهای شهری که از نتایج اقتصاد تکاثری است، شهروندان با عبور و مرور روزمره در معابر، چه بخواهند و چه نخواهند در حال بازارگردی هستند. چنین شهری، برخلاف شهر سنتی که محصول اقتصاد کوثری و فرهنگ قناعت بود، محصول اقتصاد تکاثری و فرهنگ مصرف است؛ اقتصادی که برای رفع احتیاج بازار نیست، بلکه برای ایجاد بازار احتیاج است.
اینکه در اقتصاد تکاثری، بسط بازار از موقعیتهای خاص به کل شهر، چه تاثیراتی بر روحیات و خلقیات شهروندان دارد محل تامل جدی است؛ شهری که حتی بسیاری از شهروندانش شبها را به نوعی در بازار میخوابند! زیرا در منازلی سکونت دارند که طبقه فوقانیِ مغازهها و ابنیه تجاری است و مبرهن است که در چنین شهری، حرکت بر مدار عبودیت، از عهده هرکسی برنمیآید: رجال لا تلهیهم تجاره و لابیع عن ذکر الله (نور/۳۷).
@baladetayyeb
سلام و عرض ادب خدمت شما بزرگواران
خانم سرپرست خانوار و آبرومندی، به دلیل بیماری پدرشون، از همسایه خود مبلغی رو قرض گرفتند
اما چون مدتیه شغلشون رو از دست دادند متاسفانه نتونستن به موقع قرض خودشون رو ادا کنند
و همسایه شون خیلی ایشان و خانواده شون رو تحت فشار قرار دادن
و اگر فردا مبلغ حداقل یک میلیون تومن رو پرداخت نکنند به آبروریزی و شکایت ختم میشه
اگر برای شما بزرگواران مقدوره حتی مبلغ اندک کمک کنید موجبات رضایت امام زمان (عج) خواهید شد
شماره کارت جهت واریز:
۶۱۰۴۳۳۸۹۹۴۴۳۳۴۲۹
فاطمه حبیبی خان قشلاقی
یا علی🌺
روایتگـــــــر
سلام و عرض ادب خدمت شما بزرگواران خانم سرپرست خانوار و آبرومندی، به دلیل بیماری پدرشون، از همسایه خ
پس از واریز به بنده اطلاع بدین:
@smmah1979
روایتگـــــــر
سلام و عرض ادب خدمت شما بزرگواران خانم سرپرست خانوار و آبرومندی، به دلیل بیماری پدرشون، از همسایه خ
فقط ۱۹۰ هزار تومن دیگه نیازه
روایتگـــــــر
فقط ۱۹۰ هزار تومن دیگه نیازه
ممنون از همهی عزیزانی که یاری کردن،
مبلغ تکمیل شد✅.
❤️فرمانده شهیدی که با دعای او باران بارید
بچّهها محاصره شده بودند،
نیروهای پشتیبانی نمیتوانستند کمک برسانند. همه تشنه و گرسنه بودند. «کارور» هرچه تلاش کرد و خودش را به آب و آتش زد تا بتواند لااقل کمی آب برای رفع تشنگی نیروهایش تهیّه کند، موفّق نشد. در همین لحظه، بچّهها «کارور» را دیدند که با قدمهای استوار به طرف «تپّههای بازی دراز» میرود. تیمّم کرد و روی یکی از تپّهها ایستاد. «تکبیره الاحرام» را با صدای بلند گفت و شروع کرد به نماز خواندن. مدّتی طول کشید تا به رکوع رفت و چند دقیقهای طول کشید تا سر از رکوع برداشت و به خاک افتاد. نمازش که تمام شد، دستهایش را بالای سرش برد و چشمهایش را بست. نمیدانم با چه حالی، با چه اخلاصی، چگونه دعا کرد که در همان لحظه، صدای «الله اکبر» و فریاد شادی بچّهها به گوش رسید. باران، نم نم شروع به باریدن کرد...
چهارم اسفند ۱۴۰۱، سی و نهمین سالگرد شهادت فرمانده بااخلاص و دلاور گردان مالک لشکر ۲۷ محمدرسولالله، شهید جاویدالاثر محمدرضا کارور گرامی باد.
🌹۲ برادرش حسن و مرتضی هم به شهادت رسیده اند.
💔شهید همت به مادرش قول داد که پیکرش را برگرداند، اما نشد که نشد، پیکر سردار قصهی ما، برای همیشه در جزیرهی مجنون جا ماند.
کتاب گمشدهی مجنون، در مورد این شهید عزیز مدتی است که چاپ شده، حتماً بخوانید.
🌹شادی روح برادران شهید کارور، و پدر و مادر گرانقدرشان حمد و سوره و صلواتی قرائت کنیم.
eitaa.com/revaayatgar