👥بچه هایی که دبستانی هستند...
یه خبری بدم بهتون ..
به خودتون افتخار کنید...👁
🌸کشور ما یک رهبر و یک آقایی داشتند به نام امام خمینی(ره)...
همه بهشون میگن رهبر کبیر انقلاب حضرت امام خمینی(ره)....
که سالها قبل فوت شدند ویادشان در دل ما همواره برقراره....
میدونید درمورد شما چی میگن....؟؟؟
⚜میفرمایند: #امید من به شما #دبستانی هاست....
🍀پس قدر خودتون را بدونید...
#خوب درس بخونید...🧐
👌وآدمای خیلی مهمی برای کشورمون بشید...
🌟🦋🌟🦋
#رواق_آیینه
#رهپویان_رضوی
❣ @revagherazavi_aeene
#قصه_شماره2⃣1⃣
#یکی_بود_یکی_نبود
☺️کوشا کوچولو جشن تولد را خیلی دوست داشت. کوشا میدانست چند روز دیگر تولد او است برای همین تصمیم گرفت که به پدر و مادرش کمک کند.
آن روز پدر وقتی از راه رسید چند عدد بادکنک🎈 را روی میز قرار داد و از مادر کوشا خواست تا برای مراسم کوشا آنها را باد کند.🎉
کوشا میدانست سر مادرش خیلی شلوغ است و او باید تمام کارهای مربوط به جشن تولد را انجام دهد به همین خاطر از مادر اجازه گرفت تا بادکنکها را باد کند.🎀
وقتی پدر و مادر کوشا برای خرید🛍 از خانه بیرون🛒 رفتند، کوشا به سرعت شروع به مرتب کردن 🚪خانه کرد او میخواست برای تشکر از زحمات پدر و مادرش به آنها کمک کند.
کوشا میدانست که جشن تولد 🎊یعنی اینکه او یک سال بزرگتر شده است و هر کس که بزرگتر میشود باید رفتار بهتری با اطرافیانش داشته باشد.👦
وقتی پدر و مادر کوشا به خانه برگشتند متوجه شدند خانه تمیز و مرتب شده است و بادکنکها گوشهای کنار هم چیده شدهاند.🌸🍀
دوستان کوشا کوچولو یکی یکی از راه رسیدند و هر کدام برای کوشا یک هدیه آوردند. کوشا بعد از اینکه شمع 🕯روی کیک🎂 را فوت کرد، هدیههایش را باز کرد و با خوشحالی از همه تشکر کرد.🙏🏻
بعد از تمام شدن مراسم جشن تولد، وقتی تمام مهمانها خانه کوشا را ترک کرده و به خانه خود رفتند، کوشا با اینکه خسته😔 بود، به مادر و پدرش در جمع کردن بشقابها و ظرف میوه، لیوان شربت و همه چیزهای دیگر کمک کرد. او با دقت تمام هدیههایش را در کمد خود قرار داد.😍
آن شب کوشا قبل از اینکه به خواب😴 برود، با خودش احساس کرد، چقدر خوب است بچهها همینطور که بزرگ میشوند، کارهای #خوب و #بزرگ هم انجام دهند.👏
#رواق_آیینه
#رهپویان_رضوی
@revagherazavi_aeene