eitaa logo
مجموعه ادبی روایتخانه
1.2هزار دنبال‌کننده
1.2هزار عکس
157 ویدیو
9 فایل
خانه داستان نویسان انقلاب اسلامی ارتباط با ادمین👇 @Revayat_khaneh
مشاهده در ایتا
دانلود
🔶پیرمرد سرش را انداخته بود پایین. خجالت می‌کشید و معذرت‌خواهی می‌کرد. امام با لبخند دلداری‌اش می‌داد. رفته بود حمام. امام را نشناخته بود. کمک خواسته بود. امام هم پشتش را حسابی کیسه کشیده بودند. ׀ لیلا شمس 🥀شهادت مظلومانه‌ی امام رضا علیه السلام تسلیت باد. 🔰مجموعه ادبی روایتخانه🔰 🌐www.revayatkhane.ir🌐 👉 @revayat_khane
هدایت شده از انتشارات شهید کاظمی
🍇 مأمون دست برد چند دانه انگور خورد. تحکّم کرد. _ بخور دیگر! امام حبّه‌ی اول را کند... گذاشت در دهان مبارک. حبّه‌ی دوم، حبّه‌ی سوم... . جگرش سوخت. خوشه افتاد پایین... . ردا را کشید روی سر، بلند شد. مأمون گفت: «پسرعمو، کجا می‌روی؟» _ به جایی که تو مرا فرستادی... . 📘 به‌شرط آفتاب| صفحه۸۹| لیلا شمس برش‌هایی کوتاه از زندگی و زمانه امام رضا(ع) 🆔https://eitaa.com/joinchat/1573650433C72276e8cc1