eitaa logo
روایت جمهور
158 دنبال‌کننده
64 عکس
10 ویدیو
11 فایل
#روایت_جمهور؛ ادای دین هنرمندان به شهیدان جمهور لینک کانال بله : ble.ir/join/A6M9hMj6ME
مشاهده در ایتا
دانلود
۴-چارهشت.mp3
زمان: حجم: 4.29M
چارهشت آخرین باری که خیلی همه چیز با هم جور بود ۸۸/۸/۸ بود. تقارن عجیبی بود. چارتا《هشت》پشت سر هم که حتی والدینی تصمیم گرفتند فرزندشان را زودتر یا دیرتر از موعد مقرر تولد، به دنیا بیاورند تا به‌عنوان اولین هدیه به او، یک تاریخ رند داده باشند. بعضی دیگر به یُمن این تقارن، پیوندشان با یکدیگر را این تاریخ قرار دادند. همه از تقارن این چارتا《هشت‌》جشن‌ها به‌ پا کردند. چهار《هشتی》که در جانمان به امام رضا (ع) پیوند داشت‌؛ همه‌اش حول محور آقاجانمان بود؛ هشتمین خورشید آسمان ولایت. @revayatejomhour
وقتی معنا نان می‌شود 🔹راهنمایی که بودم، سرمای بدی خوردم. یک هفته، خواب و خوراک را ازم گرفته بود. از صدای خَش خشی ام که دیگر نگویم. پسرخاله ام که امروز در میان ما نیست، می‌دانست روی صدایم حساسم، شروع میکرد به مسخره کردن که صدایت دیگر فقط به درد «نون خشکه ای» میخورد. قابلمه را آب کردم، روی اجاق گذاشتم شاید بخارش گلویم را نرم کند. 🔹صدای مامان بلند شد که آب، جوش آمد. بجای دستگیره با پر روسری قابلمه را آوردم تا اتاق. آن روزها هنوز نمی‌دانستم هر چیزی زیر ظرف آب جوش باشد، نمی‌سوزد. قابلمه را نگذاشتم روی فرش، گذاشتم روی لبه‌ی پتو و طرف دیگر پتو را کشیدم روی سرم. پتو روی سر کشیدن همزمان شد با چپ شدن قابلمه. دادم به هوا رفت. سوختم، سوختم. پایم سرخ شد، تاول زد. پوستش کنده شد و..... چشمتان روز بد نبیند؛ شاید بیشتر از دو ماه مدرسه نرفتم و دستم بند به پایم شد و مسافر هفتگی خانه تا سوانح سوختگی. 🔹ولی از فردای آن شب کذایی، سرما خوردگی مثل دود، محو شد. نه اینکه سرما خوردگی تلقین بود، نه! ولی درد بزرگتری آمد و قبلی را شُست و با خود بُرد. درد بزرگتر کوچکتر را بلعید. این روزها در سکوت بعد از جنگ ۱۲ روزه به آن شب و این سوال فکر می‌کنم: «آنچه که تا به امروز مشکل می‌پنداشتم؛ مشکل هستند؟». شاید آنچه "مشکلِ بزرگ" می‌پنداشتم، تنها سایه‌ای از دردِ واقعی باشد. جنگ، من را با واقعیت عمیق‌تری از زندگی روبرو کرد. زندگی و معنایش چیست!؟ 🔹در پایین‌ترین لایه هرم مازلو، نیازهای نخستین نشسته‌اند: نان، آب، امنیت؛ و تا این‌ها نباشند، مغز به لایه های بالاتر فکر نمی‌کند. فکر کردن به "هویت" و "معنا" شاید که لوکس باشد! اما گاه مسیر برعکس می‌شود؛ یک تهدیدِ بزرگ، پرده از چشمانت برمی‌دارد تا ببینی "هویت" و "معنا" خودشان نخستین نیازهای تو بوده‌اند! نه لوکس، نه اضافه. و یاد این آیه می افتم: قُلْ کُلٌّ یَعْمَلُ عَلَىٰ شَاکِلَتِهِ هرکس بر اساس هویت خویش (خلق و خو و عادتهایش) عمل می‌کند. 🔹و حالا سوال بزرگتری جلویم ایستاده چقدر در مسیر هویت فطری ام حرکت می‌کنم؟ ✍ «روایت جنگ ایران را اینجا بخوانید» @revayatejomhour