eitaa logo
روایتگران شهدا
283 دنبال‌کننده
345 عکس
240 ویدیو
13 فایل
✍🏻جمع ما یه جمع از دهه شصتی تا دهه نودی هاست. ☀آتش به اختیاریم و از شهدا می‌پرسیم و برای شهدا می‌نویسیم. 💥با شهدا زندگی می‌کنیم و درس می آموزیم... راه ارتباطی با مدیر کانال: @admin_revayatgaran
مشاهده در ایتا
دانلود
✍وضو می گرفت و از بین سوره های قران سوره الرحمن را با صوت می خواند. 💥خواندن این سوره مبارکه کار هر روزه اش بود. ▪️به طوری که باعث تعجب و کنجکاوی من شده بود. ♻️تا این که یکی از روزها بعد از تلاوت قران دلیل انتخاب سوره الرحمن را سوال کردم او گفت: ☀️روایت است که هر کس هر روز این سوره را بخواند دو ملک روی دوشش می گذارند که این فرد مرتکب گناه نشود. راوی: همسر شهید عنوان کتاب: 🪴روایتگران شهدای دزفول🪴 https://eitaa.com/joinchat/3627221348Cd7aad55aea
✍می خواهی از عذاب اخروی در امان باشی؟ ▪️می خواهی اتش سوزان جهنم، استخوانهایت را خاکستر نکند؟ ▫️می خواهی با اطمینانی سرشار از پل صراط عبور کنی؟ 💥در گنجینه دلت آیه قران را جای ده. 🗯همان کاری که شهید سید جمشید صفویان می کرد، چرا که از پیامبر اکرم(ص) شنیده بود:🔻 💫خداوند قلبی که قران را در خود جای داده، عذاب نمی کند. نام شهید: عنوان کتاب: 🪴روایتگران شهدای دزفول🪴 https://eitaa.com/joinchat/3627221348Cd7aad55aea
✍کاری را تا به انجام نمی رساند ول کن نبود. 💢می گفت: برای کسب موفقیت باید سمج بود. 💥تا مداومت در کاری نداشته باشی، به نتیجه نمی رسی. ▪️جمله ای را که فراموش کرده بود در کجا خوانده است، همیشه ورد زبان داشت:🔻 💬بزرگترین افتخار در این نیست که هرگز سقوط نکنی، بلکه در این راز نهفته است که هر بار سقوط کردی، دوباره برخیزی. ♻️اگر کودک همان نخستین بار که به زمین می خورد از راه رفتن منصرف شود، هرگز راه رفتن نمی آموزد. عنوان کتاب: 🪴روایتگران شهدای دزفول🪴 https://eitaa.com/joinchat/3627221348Cd7aad55aea
✍با چهره ای بر افروخته، تنها کنار سنگر نشسته و به فکر فرو رفته بود به گونه ای که حتی متوجه رفت و امد بچه ها نمی شد. ♨️فکر کردن عادت همیشگی او بود. ☀️ و همیشه به دوستان سفارش می کرد بیش از انکه حرف بزنید، فکر کنید. ▪️دستی به شانه اش زدم، گفتم برادر سید چه شده باز هم توی فکری؟ 💢او گفت درباره خودم فکر می کنم و افسوس می خورم. ▫️همه را نصیحت می کنم، مثل ذاکران ابا عبد الله الحسین (ع) مصیبت ائمه می خوانم. 💥هم موذن هستم و هم امام جماعت گردان. دوستان و نزدیکان برای مشکلاتشان با من مشورت می نمایند. 🔹ولی من مانده ام و بار سنگین مسئولیت. 🗯من مانده ام و چشمانی پر از اشک که چرا از صف شهدا جا مانده ام. ♨️در این حیرانم که چگونه آن هایی که بار سفر بستند و رفتند مرا سرمشق، معلم و راهنمای خود قرار داده بودند. 💥ولی من خود شاگرد تنبل این مکتبم و در حل بسیاری از مسائل درمانده ام. راوی: عبدالحسین خضریان 📚عنوان کتاب: 🪴روایتگران شهدای دزفول🪴 https://eitaa.com/joinchat/3627221348Cd7aad55aea
✍از جبهه که می امد بعضی مواقع بدون زیر انداز و بی بالش می خوابید و این برای من تعجب اور بود. 💥علت را از او سوال کردم اما او معمولا زیرکانه از جواب دادن خودداری می کرد. ▪️سرانجام با تبسمی آغشته به احساس شرم گفت:🔻 ▫️حقیقتش را بخواهی به دو دلیل این گونه استراحت می کنم. ⬅️ اول اینکه: دلم پیش برادرانی است که در اسارت بسر می برند و می خواهم با آن ها همدردی کنم. ⬅️دوم اینکه: می ترسم احساس راحتی باعث شود تا صبح یکسره بخوابم. 💢اما من فهمیدم که این کار را برای نماز شبش می کند. ☀️ یاد شب هایی افتادم که دلش را با زمزمه های عارفانه خدایی تازه می کرد. 💥و فضای خانه را با مناجات های عارفانه عطر اگین می نمود. عنوان کتاب: 🪴روایتگران شهدای دزفول🪴 https://eitaa.com/joinchat/3627221348Cd7aad55aea
☀️ایمان داشت که یاد مرگ می تواند روشنایی ای را پیش روی انسان بگذارد که با چشم دنیایی قابل رویت نیست. 💥 و این تنها اندیشه ای است که انسان را به کمال و روشنایی و سرایی می برد که می تواند با چشمان خویش خداوند را ببیند. ▪️با این نگرش حمید هرگز در مراحل زندگی و از روزهایی که با اندیشه های حضرت امام خمینی ره اشنا شد، ترسی به دل راه نداد و بی مهابا به تبلیغ آرمان های انقلاب اسلامی مشغول شد. عنوان کتاب: 🪴روایتگران شهدای دزفول🪴 https://eitaa.com/joinchat/3627221348Cd7aad55aea
✍هر وقت از مرخصی بر می گشت، حتما برای دوستانش هدیه می آورد... 💥و عملا نشان می داد که همیشه به یاد شما هستم. 💬دلش همیشه با خدا بود... 🌀و نهادش آرام و متوکل به ایزد منان. 📚عنوان کتاب: 🪴روایتگران شهدای دزفول🪴 https://eitaa.com/joinchat/3627221348Cd7aad55aea
🗯قبل از اینکه یک فرمانده نظامی باشد علمداری فرهنگی بود. ♨️ زیرا در بحرانی ترین لحظات عملیات مسائل فرهنگی را فراموش نمی کرد. 🔰 شیوه او این بود که در صحنه جنگ با دشمن به جنگ عقیده و تفکر می پرداخت. 💠آن روز او می گفت پا به پای آموزش خط شکنی و رزمنده بودن باید با نیروها کار فرهنگی کرد. 🔸 و چنان آن ها را با فرهنگ اسلامی مانوس کرد که گویا جلسه قرائت قرآن در جبهه تشکیل داده ایم. 🔹ابتکار سید جمشید برای تحقق چنین تفکری این بود که با دعوت از سخنرانان برجسته، میزگردهای اعتقادی، فرهنگی، سیاسی، اجتماعی تشکیل می داد. ▪️همچنین به مناسبت های مختلف مذهبی با دعوت از دیگر گردانهای لشکر 7 ولیعصر (عج) مراسم سخنرانی، جشن و عزاداری برگزار می نمود. ▫️اعتقادش بر این بود که قبل از این که نیروها تقویت نظامی بشوند باید روی اعتقاد و فرهنگ مذهبی آن ها کار کرد. 🗯 زیرا در صحنه جنگ چیزی که ماشه تفنگ را می چکاند عقیده، قلب و روح رزمنده است نه انگشت او. راوی: حجت الاسلام حاج علی راجی 📚 عنوان کتاب: 🪴روایتگران شهدای دزفول🪴 https://eitaa.com/joinchat/3627221348Cd7aad55aea
🔰میگفت، می خندید، جوک و شوخی تعریف می کرد و گاه گاهی هم سر به سر دوستانش می گذاشت. 💠اگر کسی از درون او خبر نداشت فکر می کرد از رفاه و خوشبختی روزگار است که این طور سر زنده و پر طراوت شده است. اما خودش می گفت:🔻 🗯آنکه شادی می آفریند لزوما این طور نیست که غرق در شادی و سرور باشد. ♨️ بلکه می خواهد از فرصت های خوب استفاده کند و با طراوتش برای دیگران شادی و امید بیافریند. 📚عنوان کتاب: 🪴روایتگران شهدای دزفول🪴 https://eitaa.com/joinchat/3627221348Cd7aad55aea