#سالروز_بازگشت_آزادگان_به_میهن
✍به ياد دارم در روزهای نخست ورودمان به اردوگاه شهر موصل، پتو و زيرانداز نداشتيم و در وضع بدی به سر می برديم.
💬اما شهيد فرخي اصلا به اين چيزها فکر نمی کرد.
💢او به محض ورود به اردوگاه به جمع آوری چوب پرداخت.
☀️بعد چوبها را آتش زد تا از زغال آنها به جاي گچ و قلم در کلاس درس استفاده کند.
♻️شهيد فرخي کلاس سواد آموزي را روی زمين سيمانی شروع کرد و چون اسيران کاغذ و قلم نداشتند، از زمين به جای تخته و دفتر استفاده می کرد.
💥با همه سختی هایی که بود او کلاسها را گسترش داد و بی سوادان را تشويق می کرد که به کلاس بيايند.
♨️از آنهايي هم که سواد داشتند می خواست تا در اتاقهای خود برای بی سوادان کلاس تشکيل دهند.
🌀او برای اين کار دفتری درست کرده بود که به آن «دفتر مادر»
می گفت.
▪️در آن دفتر مطالبي را که
می خواست به سواد آموزان بياموزد، می نوشت و از روی آن به اسيران بی سواد درس می داد.
▫️به کساني هم که سواد داشتند، روش تدريس را می آموخت.
راوی: دکتر محمد حاجی خلف، هم رزم شهید
#شهید_محمد_فرخی_راد
🪴روایتگران شهدای دزفول🪴
https://eitaa.com/joinchat/3627221348Cd7aad55aea
✍ نميرى مگر شهيد!
#اربعین
#زیارت
🪴روایتگران شهدای دزفول🪴
https://eitaa.com/joinchat/3627221348Cd7aad55aea
ÈíÇäÇÊÏÑÏíÏÇÑÌãÚíÇÒÇíËÇÑÑÇäæÎÇäæÇÏååÇíÔåÏÇموسیقی.mp3
3.54M
✍مسأله آزادگان، مسأله بزرگی است.
💬به فیلمهای تبلیغاتی غربیها و دیگران در زمینه مسائل نظامی و مسائل مربوط به اسارتهایشان نگاه نکنید.
▪️بیانات در دیدار جمعی از ایثارگران و خانوادههای شهدا
۱۳۷۶/۰۵/۲۹
#بازگشت_آزادگان
#ایستادگی
#امام_خامنهای
🪴روایتگران شهدای دزفول🪴
https://eitaa.com/joinchat/3627221348Cd7aad55aea
نگاه حسین به دنیای اطرافش نگاه ویژه ای بود.
💬خوش بینی به آینده، سبب شده بود سختی های راه تاثیری در
اراده اش نداشته باشد.
💢گاهی ناگریز از برخورد با مشکلات بود.
💥و گاهی هم آزار و اذیت
می دید، اما هیچ گاه و در هیچ کاری، احساس نمی کرد که به
بن بست رسیده است.
♻️همیشه به قول معروف یا راهی می ساخت؛ و یا راهی می یافت.
☀️ و تمامی سختی های مسیر راه را به عشق هدفی که در نظر گرفته بود، تحمل می کرد.
🌀بسیار تودار بود و رازدار و اگر به مشکلی می خورد، آن را علنی نکرده و برای هر کسی بازگو نمی کرد.
♨️در اوج سختی ها و دلتنگی، با چند دقیقه دعا خواندن به وجود خود آرامش می داد.
▫️به یاد ندارم حسین در زندگی با مشکلی مواجه شده باشد که احساس ناامیدی کرده باشد.
▪️شاید مشکلی برای دیگران
غیر قابل حل بود و غیر قابل تحمل، اما برای حسین قضیه فرق می کرد.
💬حسین هم سعه ی صدر داشت و هم مدیر توانمندی بود.
🔸مدیری که با هیچ، همه چیز را راه می انداخت و شاید این شبیه به شعار باشد که در توصیف خصایص حسین واقعا شعار نیست.
🔹افکار و ایده ها و ابتکارات و
خلاقیت هایش را به محیط پیرامونش منتقل می کرد.
🗯 و همه ی امکانات و نیروها را در راستای رسیدن به هدفی که در نظر گرفته بود، سازماندهی می کرد و به نتیجه ی مطلوب هم می رسید.
💭حسین گنجینه ای بود از
تکنیک های مدیریتی که از
آموزه های اسلامی، آموخته بود و هر کجا که تکنیک هایش را به کار
می بست، موفق می شد.
💢با مرور زندگی حسین می توان یک دوره ی کامل مدیریت را فرا گرفت.
راوی: مجید هفت تنانیان
عنوان کتاب:#ناجی
#شهید_محمد_حسین_ناجی
🪴روایتگران شهدای دزفول🪴
https://eitaa.com/joinchat/3627221348Cd7aad55aea
📸 | نزدیک قله ایم...
خستگی ممنوع! ❌
#رهبر_انقلاب
26 مرداد ماه 1402
🪴روایتگران شهدای دزفول🪴
https://eitaa.com/joinchat/3627221348Cd7aad55aea
ســــــــــــــــلام و عرض ادب خدمت تک تک همراهان و ارادتمندان به شـــــــهدا
✍یاد آوری مسابقه برادر شهید من🔺
💢آخرین مهلت شرکت در مسابقه فقط تا امشب می باشد...
💬جزئیات مسابقه را در پیام سنجاق شده مطالعه بفرمایید...
☀️منتظر ارسال آثارتون هستیم...
🌀موفق باشین...
🪴روایتگران شهدای دزفول🪴
https://eitaa.com/joinchat/3627221348Cd7aad55aea
مسابقه برادر شهيد من.pdf
287.5K
فایل pdf وصیت نامه شهید
#مسابقه_برادر_شهید_من
🪴روایتگران شهدای دزفول🪴
https://eitaa.com/joinchat/3627221348Cd7aad55aea
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 ویژگیهای خانوادهی حسینی
⬅️ قسمت پانزدهم: مرگ آری، نابودی هرگز!
#محرم_الحرام
#خانواده
🪴روایتگران شهدای دزفول🪴
https://eitaa.com/joinchat/3627221348Cd7aad55aea
✍بعد از اینکه درسش تمام شد یک روز به همراه تعدادی از دوستانش به اداره آموزش و پرورش رفت و برای استخدام امتحان داد و قبول شد.
💬از طرف اداره، دو سه روزی در یکی از مدارس تدریس کرد، اما منصرف شد و گفت:🔻
💥هر چه که پیش خودم فکر
می کنم، اینجا جای من نیست.
با تعجب گفتم:🔻
♨️تو که دوست داشتی معلم بشی؟
▪️چرا تصمیمت عوض شد؟!
گفت: 🔻
🌀توی اداره، نیروی خوب و مومن زیاد هست.
♻️به فرمان امام خمینی (ره) نهضت سواد آموزی تاسیس شده.
💢رادیو اعلام کرده نیروی فعال می خواد.
پرسیدم:🔻
💬 یعنی تو فکر حقوقش نیستی؟
♨️گفت: نه اصلا
▪️به تنها چیزی که فکر نمی کرد مادیات بود.
💥می گفت: پول مهم نیست.
☀️اصل کار، کمک به افراد محروم و نیازمند جامعه اس.
عنوان کتاب: #عصمت
#شهیده_عصمت_پور_انوری
🪴روایتگران شهدای دزفول🪴
https://eitaa.com/joinchat/3627221348Cd7aad55aea
✍بعضی ها فکر می کنند کسانی که به جبهه می رفتند و شهید می شدند آدم های خشنی بودند که از دنیا بریده بودند و عشق و علاقه ای به زندگی نداشتند
ولی اینطور نبود.
💬او طبق فرمایش امیرالمؤمنین (ع) در امور اخروی و وظایف شرعی آنچنان بود که گویی آخرین روز زندگی اش است.
☀️ و در امور دنیایی هم بهگونهای بود که انگار همیشه زنده است.
♻️با عشق و علاقه زندگی میکرد؛ خانه اش را می ساخت؛ بنّایی میکرد؛تا روز آخر حساب و کتاب ساخت خانه را دقیق انجام می داد.
💥و با ذوق و شوق زندگی
می کرد.
♨️ و هیچگاه انگیزه اش برای کارهای دنیایی اش کم نشد، حتی وقتی که انتظار می کشید برای شهادت.
به روایت: همسر شهید
#شهید_سید_جمشید_صفویان
🪴روایتگران شهدای دزفول🪴
https://eitaa.com/joinchat/3627221348Cd7aad55aea
✍ اگر با این حال و خیال بمیرد، شیعه ما نیست!
#اربعین
#زیارت
🪴روایتگران شهدای دزفول🪴
https://eitaa.com/joinchat/3627221348Cd7aad55aea
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 حیات فقط با امام حسین علیه السلام
#اربعین
#ظهور
🪴روایتگران شهدای دزفول🪴
https://eitaa.com/joinchat/3627221348Cd7aad55aea
🗯حمید فقط دو سال از من بزرگ تر بود و ما معمولا در طول روز با هم بودیم و گاهی نیز با هم بحث و جدل و اختلاف نظر داشتیم.
♨️ولی مدیریت و تسلط او به مباحث دینی؛ باعث شده بود که در هنگام جلسات؛ به او به عنوان یک مسئول و رئیس نگاه کنم؛ نه یک دوست.
🔰یعنی کسی که می تواند در تربیت من موثر باشد.
💠آدم شوخ طبعی بود و از صبح تا شب می گفتیم و می خندیدیم.
🔸 ولی وقتی جلسه تشکیل می شد؛ با نگاه تند و معنی دار حمید؛ خودمان را جمع و جور می کردیم و ساکت می شدیم.
🔹می توانم بگویم که او کم کم در تمام مسائل؛ برایم یک الگو شده بود.
نام شهید:#حمید_محمود_نژاد
عنوان کتاب:#راه_ناتمام
نام راوی: آقای احمد آل کجباف( دوست و همسایه)
#الگو
🪴روایتگران شهدای دزفول🪴
https://eitaa.com/joinchat/3627221348Cd7aad55aea
✍با اصرارِ من، خانواده ام از خرید جهیزیه صرف نظر کردند و به خریدن چند قلم از نیازهای ضروری اکتفا کردیم.
💬هر چیزی را که احساس میکردیم تجملاتی است و ضرورتی ندارد یا گران قیمت است با خریدش مخالفت میکردیم؛ یعنی واقعاً برای ما افتخاری بود که جهیزیه ی کمتری داشته باشیم.
☀️ذوق عجیبی داشتیم که هر چه بیشتر زندگی خودمان را به حضرت فاطمه سلام الله علیها نزدیک کنیم.
💥 تا مدتی بعد از ازدواج فرشمان موکت بود.
♨️در گرمای تابستان دزفول، کولر نداشتیم و شبها در حیاط یا پشت بام میخوابیدیم و ظهرها هم در زیر زمین.
به روایت: همسر شهید
#شهید_سید_جمشید_صفویان
🪴روایتگران شهدای دزفول🪴
https://eitaa.com/joinchat/3627221348Cd7aad55aea
✍ با سلام خدمت تک تک شما همراهان گرامی کانال روایتگران شهدا
✅تشکر از بزرگوارانی که در مسابقه برادر شهید من شرکت نمودند... 🙏
💥اسامی برندگان مسابقه بدین شرح می باشد: 🔻
🌀نفر اول: اکرم السادات صائبی نیا
🌀نفر دوم: زهره رجب زاده دزفولی
🌀نفر سوم: فلورا فرهادی
✍هدیه ای به رسم تشکر و قدردانی به هر سه عزیز بزرگوار تقدیم خواهد شد.
💬با ما همراه باشید...🦋
🪴روایتگران شهدای دزفول🪴
https://eitaa.com/joinchat/3627221348Cd7aad55aea
May 11