eitaa logo
روایتگران شهدا
283 دنبال‌کننده
345 عکس
240 ویدیو
13 فایل
✍🏻جمع ما یه جمع از دهه شصتی تا دهه نودی هاست. ☀آتش به اختیاریم و از شهدا می‌پرسیم و برای شهدا می‌نویسیم. 💥با شهدا زندگی می‌کنیم و درس می آموزیم... راه ارتباطی با مدیر کانال: @admin_revayatgaran
مشاهده در ایتا
دانلود
✍به ياد دارم در روزهای نخست ورودمان به اردوگاه شهر موصل، پتو و زيرانداز نداشتيم و در وضع بدی به سر می برديم. 💬اما شهيد فرخي اصلا به اين چيزها فکر نمی کرد. 💢او به محض ورود به اردوگاه به جمع‌ آوری چوب پرداخت. ☀️بعد چوب‌ها را آتش زد تا از زغال آنها به جاي گچ و قلم در کلاس درس استفاده کند. ♻️شهيد فرخي کلاس سواد‌ آموزي را روی زمين سيمانی شروع کرد و چون اسيران کاغذ و قلم نداشتند، از زمين به جای تخته و دفتر استفاده می کرد. 💥با همه سختی هایی که بود او کلاسها را گسترش داد و بی سوادان را تشويق می کرد که به کلاس بيايند. ♨️از آنهايي هم که سواد داشتند می خواست تا در اتاقهای خود برای بی سوادان کلاس تشکيل دهند. 🌀او برای اين کار دفتری درست کرده بود که به آن «دفتر مادر» می گفت. ▪️در آن دفتر مطالبي را که می خواست به سواد‌ آموزان بياموزد، می نوشت و از روی آن به اسيران بی سواد درس می داد. ▫️به کساني هم که سواد داشتند، روش تدريس را می آموخت. راوی: دکتر محمد حاجی خلف، هم رزم شهید 🪴روایتگران شهدای دزفول🪴 https://eitaa.com/joinchat/3627221348Cd7aad55aea
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✍ نميرى مگر شهيد! 🪴روایتگران شهدای دزفول🪴 https://eitaa.com/joinchat/3627221348Cd7aad55aea
ÈíÇäÇÊÏÑÏíÏÇÑÌãÚíÇÒÇíËÇÑÑÇäæÎÇäæÇÏååÇíÔåÏÇموسیقی.mp3
3.54M
✍مسأله آزادگان، مسأله بزرگی است. 💬به فیلم‌های تبلیغاتی غربی‌ها و دیگران در زمینه مسائل نظامی و مسائل مربوط به اسارت‌هایشان نگاه نکنید. ▪️بیانات در دیدار جمعی از ایثارگران و خانواده‌های شهدا ۱۳۷۶/۰۵/۲۹ 🪴روایتگران شهدای دزفول🪴 https://eitaa.com/joinchat/3627221348Cd7aad55aea
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
نگاه حسین به دنیای اطرافش نگاه ویژه ای بود. 💬خوش بینی به آینده، سبب شده بود سختی های راه تاثیری در اراده اش نداشته باشد. 💢گاهی ناگریز از برخورد با مشکلات بود. 💥و گاهی هم آزار و اذیت می دید، اما هیچ گاه و در هیچ کاری، احساس نمی کرد که به بن بست رسیده است. ♻️همیشه به قول معروف یا راهی می ساخت؛ و یا راهی می یافت. ☀️ و تمامی سختی های مسیر راه را به عشق هدفی که در نظر گرفته بود، تحمل می کرد. 🌀بسیار تودار بود و رازدار و اگر به مشکلی می خورد، آن را علنی نکرده و برای هر کسی بازگو نمی کرد. ♨️در اوج سختی ها و دلتنگی، با چند دقیقه دعا خواندن به وجود خود آرامش می داد. ▫️به یاد ندارم حسین در زندگی با مشکلی مواجه شده باشد که احساس ناامیدی کرده باشد. ▪️شاید مشکلی برای دیگران غیر قابل حل بود و غیر قابل تحمل، اما برای حسین قضیه فرق می کرد. 💬حسین هم سعه ی صدر داشت و هم مدیر توانمندی بود. 🔸مدیری که با هیچ، همه چیز را راه می انداخت و شاید این شبیه به شعار باشد که در توصیف خصایص حسین واقعا شعار نیست. 🔹افکار و ایده ها و ابتکارات و خلاقیت هایش را به محیط پیرامونش منتقل می کرد. 🗯 و همه ی امکانات و نیروها را در راستای رسیدن به هدفی که در نظر گرفته بود، سازماندهی می کرد و به نتیجه ی مطلوب هم می رسید. 💭حسین گنجینه ای بود از تکنیک های مدیریتی که از آموزه های اسلامی، آموخته بود و هر کجا که تکنیک هایش را به کار می بست، موفق می شد. 💢با مرور زندگی حسین می توان یک دوره ی کامل مدیریت را فرا گرفت. راوی: مجید هفت تنانیان عنوان کتاب: 🪴روایتگران شهدای دزفول🪴 https://eitaa.com/joinchat/3627221348Cd7aad55aea
📸 | نزدیک قله ایم... خستگی ممنوع! ❌ 26 مرداد ماه 1402 🪴روایتگران شهدای دزفول🪴 https://eitaa.com/joinchat/3627221348Cd7aad55aea
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ســــــــــــــــلام و عرض ادب خدمت تک تک همراهان و ارادتمندان به شـــــــهدا ✍یاد آوری مسابقه برادر شهید من🔺 💢آخرین مهلت شرکت در مسابقه فقط تا امشب می باشد... 💬جزئیات مسابقه را در پیام سنجاق شده مطالعه بفرمایید... ☀️منتظر ارسال آثارتون هستیم... 🌀موفق باشین... 🪴روایتگران شهدای دزفول🪴 https://eitaa.com/joinchat/3627221348Cd7aad55aea
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 ویژگی‌های خانواده‌ی حسینی ⬅️ قسمت پانزدهم: مرگ آری، نابودی هرگز! 🪴روایتگران شهدای دزفول🪴 https://eitaa.com/joinchat/3627221348Cd7aad55aea
✍بعد از اینکه درسش تمام شد یک روز به همراه تعدادی از دوستانش به اداره آموزش و پرورش رفت و برای استخدام امتحان داد و قبول شد. 💬از طرف اداره، دو سه روزی در یکی از مدارس تدریس کرد، اما منصرف شد و گفت:🔻 💥هر چه که پیش خودم فکر می کنم، اینجا جای من نیست. با تعجب گفتم:🔻 ♨️تو که دوست داشتی معلم بشی؟ ▪️چرا تصمیمت عوض شد؟! گفت: 🔻 🌀توی اداره، نیروی خوب و مومن زیاد هست. ♻️به فرمان امام خمینی (ره) نهضت سواد آموزی تاسیس شده. 💢رادیو اعلام کرده نیروی فعال می خواد. پرسیدم:🔻 💬 یعنی تو فکر حقوقش نیستی؟ ♨️گفت: نه اصلا ▪️به تنها چیزی که فکر نمی کرد مادیات بود. 💥می گفت: پول مهم نیست. ☀️اصل کار، کمک به افراد محروم و نیازمند جامعه اس. عنوان کتاب: 🪴روایتگران شهدای دزفول🪴 https://eitaa.com/joinchat/3627221348Cd7aad55aea
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✍بعضی ها فکر می کنند کسانی که به جبهه می رفتند و شهید می شدند آدم های خشنی بودند که از دنیا بریده بودند و عشق و علاقه ای به زندگی نداشتند ولی اینطور نبود. 💬او طبق فرمایش امیرالمؤمنین (ع) در امور اخروی و وظایف شرعی آنچنان بود که گویی آخرین روز زندگی اش است. ☀️ و در امور دنیایی هم به‌گونه‌ای بود که انگار همیشه زنده است. ♻️با عشق و علاقه زندگی میکرد؛ خانه اش را می ساخت؛ بنّایی میکرد؛تا روز آخر حساب‌ و کتاب ساخت خانه را دقیق انجام می داد. 💥و با ذوق و شوق زندگی می کرد. ♨️ و هیچگاه انگیزه اش برای کارهای دنیایی اش کم نشد، حتی وقتی‌ که انتظار می کشید برای شهادت. به روایت: همسر شهید 🪴روایتگران شهدای دزفول🪴 https://eitaa.com/joinchat/3627221348Cd7aad55aea
✍ اگر با این حال و خیال بمیرد، شیعه ما نیست! 🪴روایتگران شهدای دزفول🪴 https://eitaa.com/joinchat/3627221348Cd7aad55aea
🗯حمید فقط دو سال از من بزرگ تر بود و ما معمولا در طول روز با هم بودیم و گاهی نیز با هم بحث و جدل و اختلاف نظر داشتیم. ♨️ولی مدیریت و تسلط او به مباحث دینی؛ باعث شده بود که در هنگام جلسات؛ به او به عنوان یک مسئول و رئیس نگاه کنم؛ نه یک دوست. 🔰یعنی کسی که می تواند در تربیت من موثر باشد. 💠آدم شوخ طبعی بود و از صبح تا شب می گفتیم و می خندیدیم. 🔸 ولی وقتی جلسه تشکیل می شد؛ با نگاه تند و معنی دار حمید؛ خودمان را جمع و جور می کردیم و ساکت می شدیم. 🔹می توانم بگویم که او کم کم در تمام مسائل؛ برایم یک الگو شده بود. نام شهید: عنوان کتاب: نام راوی: آقای احمد آل کجباف( دوست و همسایه) 🪴روایتگران شهدای دزفول🪴 https://eitaa.com/joinchat/3627221348Cd7aad55aea
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✍با اصرارِ من، خانواده ام از خرید جهیزیه صرف نظر کردند و به خریدن چند قلم از نیازهای ضروری اکتفا کردیم. 💬هر چیزی را که احساس میکردیم تجملاتی است و ضرورتی ندارد یا گران قیمت است با خریدش مخالفت میکردیم؛ یعنی واقعاً برای ما افتخاری بود که جهیزیه ی کمتری داشته باشیم. ☀️ذوق عجیبی داشتیم که هر چه بیشتر زندگی خودمان را به حضرت فاطمه سلام الله علیها نزدیک کنیم. 💥 تا مدتی بعد از ازدواج فرشمان موکت بود. ♨️در گرمای تابستان دزفول، کولر نداشتیم و شبها در حیاط یا پشت بام میخوابیدیم و ظهرها هم در زیر زمین. به روایت: همسر شهید 🪴روایتگران شهدای دزفول🪴 https://eitaa.com/joinchat/3627221348Cd7aad55aea
✍ با سلام خدمت تک تک شما همراهان گرامی کانال روایتگران شهدا ✅تشکر از بزرگوارانی که در مسابقه برادر شهید من شرکت نمودند... 🙏 💥اسامی برندگان مسابقه بدین شرح می باشد: 🔻 🌀نفر اول: اکرم السادات صائبی نیا 🌀نفر دوم: زهره رجب زاده دزفولی 🌀نفر سوم: فلورا فرهادی ✍هدیه ای به رسم تشکر و قدردانی به هر سه عزیز بزرگوار تقدیم خواهد شد. 💬با ما همراه باشید...🦋 🪴روایتگران شهدای دزفول🪴 https://eitaa.com/joinchat/3627221348Cd7aad55aea