eitaa logo
روایتگران شهدا
284 دنبال‌کننده
345 عکس
240 ویدیو
13 فایل
✍🏻جمع ما یه جمع از دهه شصتی تا دهه نودی هاست. ☀آتش به اختیاریم و از شهدا می‌پرسیم و برای شهدا می‌نویسیم. 💥با شهدا زندگی می‌کنیم و درس می آموزیم... راه ارتباطی با مدیر کانال: @admin_revayatgaran
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✍یک‌ شب که از کار آمد منزل؛ گفت: 💢خیلی خسته ام؛ شام نمی خورم. 🌀اگه اجازه بدید برم قرآنم رو بخونم و بخوابم. 🔰اتاق وسطی خانه مخصوص علی بود. ♻️به قول خودش مسجد منزل ما بود. 💠علی نماز و قرآنش را در آنجا می‌خواند. 🌐رفت داخل اتاق و‌ نشست روی صندلی و شروع کرد به تلاوت قرآن. ✔️همیشه با یک صدای آرام و دلنشینی قرآن می خواند. ▫️رفتم داخل اتاق که سری به او بزنم. ▪️دیدم چشم هایش بسته است. 🔸گفتم شاید از فرط خستگی خوابش برده. 🔹اما دیدم قرآن رو به رویش باز است و علی هم دارد آرام آرام می‌خواند. 🗯دقت کردم دیدم علی این صفحه را نمی خواند. 💬آرام ورق زدم و رفتم جلوتر. 💭متوجه شدم علی چند صفحه بعد را می خواند. ♦️صدای ورق زدن را شنید و چشمانش را باز کرد. به من گفت:🔻 💢از کی اینجایی؟ 💠با تعجب گفتم: علی تو حافظ قرآنی؟ 🌐گفت: آره. حالا می خوای چی کار کنی؟ ❌نکنه بری همه جا جار بزنی! ‼️گفتم: نه علی. ♻️ولی من خیلی خوشحالم که تو حافظ قرآنی. 🔰کی حافظ شدی؟ 💭بعدم مگه چه اشکالی داره بقیه هم بدونن تو حافظی؟ گفت: 🔻 ▫️من دو؛ سه ساله حافظم؛ اما نری به کسی بگی ها! ممکنه فکر کنن ریا می کنم. ▪️به همین خاطر تا وقتی علی زنده بود به هیچ کس نگفتیم که حافظ قرآن است. راوی: همسر شهید برگرفته از کتاب: 🪴روایتگران شهدای دزفول🪴 https://eitaa.com/joinchat/3627221348Cd7aad55aea
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✍اولین چیزی که در برخورد با علی؛ بیشتر از همه جلب توجه می کرد؛ لبخندش بود. 💢خیلی کم پیش می آمد که ناراحت و عصبانی شود و اگر میشد؛ ما نمی فهمیدیم. 🚫هیچ وقت از غصه ها و مشکلاتش با دیگران حرف نمی زد. 🔰صبح ها که با سمند سفیدش به محل کار می آمد؛ هر کدام از بچه ها را که می دید؛ با شناختی که از شخصیتشان داشت دست مایه ای برای شوخی پیدا می کرد و سر به سرشان می گذاشت. راوی: همرزم شهید برگرفته از کتاب: 🪴روایتگران شهدای دزفول🪴 https://eitaa.com/joinchat/3627221348Cd7aad55aea
🔻 ✍جلسه ی امروز گروه روایتگران شهدای دزفول با حاشیه های جذاب حضور بچه ها 🎈 💯هدف: برنامه ریزی برای برگزاری یادواره ی شهید محمد کاظم دانش 🔰منتظر برنامه ای پر محتوا برای هفتم تیر ماه باشید... 🪴روایتگران شهدای دزفول🪴 https://eitaa.com/joinchat/3627221348Cd7aad55aea
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔻 ✍سید گاهی یواشکی برای اینکه آمادگی بچه ها را بسنجه؛ ترتیب یک مانور رو می دادن و تیراندازی و نارنجک و... 💢بچه ها هم فکر می کردن واقعا دشمن حمله کرده. 🌐او چک می کرد که اسلحه ها به موقع پر بشه یا تجهیزات آماده باشه. 💠زمانی که از جبهه بر می گشتیم و تو کمیته بودیم هم این بازدیدها ادامه داشت. ♻️اون موقع ها شب ها چراغ ها رو خاموش می کردن و هیچ روشنایی ای در شهر نبود. 🔰تو شهر و اطراف اون نگهبانایی گذاشته بودیم ولی یه شب سید گفت: ▪️نگهبانی ضعیفه؛ بسیج هم که پست میده ضعیفه. ▫️و اون شب من بودم و سید حمید صفویان و حسین علم الهدی و چند نفر دیگه از بچه ها و خود سید. 🔸سید گفت: امشب میریم خلع سلاح. همه با تعجب نگاش کردیم که گفت:🔻 🔹من میرم طرف و مشغول می کنم و با او حرف می زنم شما اونو خلع سلاح کنید. 🗯و با این طرح سید اون شب حدود نصف بچه های دزفول رو خلع سلاح کردیم. بعدا سید همه رو جمع کرد و گفت:🔻 💬خب اگه ما الان دشمن بودیم؛ شما کشته شده بودید و تجهیزاتتون رو هم برده بودن‌. 💭بعد هم ما رو معرفی می کرد و گفت که از بچه های کمیته هستیم و دوباره اسلحه و تجهیزاتشون رو به اونا پس می دادیم و می رفتیم پایگاه بعدی. ♦️این یکی از کارای جالب و آموزشای مفید او بود که نه تنها مورد اعتراض واقع نگرفت بلکه مورد تشویق بسیاری از مسئولین بسیج هم قرار گرفت؛ چون هدف پاسداری و آماده باش نیروها بود. راوی: غلامرضا نوادر ادامه دارد... عنوان کتاب: 🪴روایتگران شهدای دزفول🪴 https://eitaa.com/joinchat/3627221348Cd7aad55aea
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔻 ✍ او واقعا نابغه بود. 💢دیپلم داشت؛ ولی اطلاعاتش خیلی بالاتر از مدرک تحصیلیش بود. 💯در هر موردی از او سوال می پرسیدیم جواب خوبی داشت. مثلا می‌ گفتیم:🔻 ▫️در مورد اخلاق بگو. ▪️هر چه آیه های قرآنی و احادیث راجع به اخلاق بود برامون می گفت. 💬در مورد تفسیر سوره یا آیه ای از او می پرسیدیم به نحو احسن جواب می داد؛ مثلا سوره شمس رو یه شب آنقدر زیبا تفسیر کرد و در موردش صحبت کرد که من عاشق این سوره شدم. 💭همون شبی که در موردش صحبت کرد وقتی اومدم بخوابم حیفم اومد و با اینکه دیر وقت بود وضو گرفتم و اونو حفظ کردم و وقتی برای نماز صبح هم بیدار شدم اول اونو خوندم. 🗯من الان بازنشسته نیروی انتظامی هستم و برای اولین بار به عنوان راوی در خدمت بچه های نیروی انتظامی و خانواده هاشون بودم‌. یکی از خانم ها از من پرسید:🔻 💠جناب سرهنگ! این فرماندهان جنگی رو چه کسی آموزش داده که این طور طرح ریزی کردن؟ 🌐گفتم: هیچ جوابی ندارم مگر بگویم خدا و امام زمان(عج) با این افراد در ارتباط بودن وگرنه یک جوانی که سن و سالی نداره نیروهای زیادی رو آموزش میده در حالی که خودش آموزش ندیده واقعا از عجایبه. 🔰سید جمشید صفویان؛ تمام تاکتیک ها و رزم انفرادی و دفاع شخصی رو با بچه ها کار می کرد؛ حتی برای خودمون هم اون موقع عجیب بود که همه این ها رو از کی یاد گرفته...حتی حرکات رزمی رو که الان دارن به بچه ها آموزش میدن؛ او آن زمان آموزش می داد. ♻️ در تیر اندازی خیلی دقیق و ماهر بود. راوی: غلامرضا نوادر ادامه دارد... عنوان کتاب: 🪴روایتگران شهدای دزفول🪴 https://eitaa.com/joinchat/3627221348Cd7aad55aea
🔻 📗 پانزدهمین دوره مسابقه‌‌ کتابخوانی ✍از کتاب امیر فیاضیه 🔘 روش تهیه کتاب و سوالات مسابقه: 1. کتابخانه مرکز فرهنگی و موزه دفاع‌ مقدس‌ دزفول 2. کتابخـانه‌های عمومی و کتابفروشی‌های دزفول 3- تهیه pdf کتاب و شرکت در مسابقه از طریق لینک های زیر: 🔸شرکت در مسابقه: 🔗 formafzar.com/form/w8662 🔸خرید نسخه پی‌دی‌اف کتاب: 🔗 formafzar.com/form/yuynd ⬆️ اطلاعات بیشتر در پوستر مسابقه 🪴روایتگران شهدای دزفول🪴 https://eitaa.com/joinchat/3627221348Cd7aad55aea
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
7M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✍شھادت،پاداش تلاشِ بــے‌ وقفـه‌ی او بود... 🪴روایتگران شهدای دزفول🪴 https://eitaa.com/joinchat/3627221348Cd7aad55aea