May 11
✍کلامی از شهید نوجوان شهید علی مشتاق دزفولی:🔻
✔️چه بسیار رهروان و مدعیانی که در این راه ماندند و پوسیدن و با توجه به مصلحت طلبی و صحنه پردازی از صحنه عمل گریختند و در امتحان باختند و چه بسیار مردمانی که در راه هدفشان جان را باختند.
💭آری شهادت یعنی پیروزی؛ پیروزی عقل بر نفس مصلحت طلب.
منبع: #کتاب_شهیدانه
#شهید_علی_مشتاق_دزفولی
🪴روایتگران شهدای دزفول🪴
https://eitaa.com/joinchat/3627221348Cd7aad55aea
✍علی به عنوان یک فرمانده ی با تجربه در منطقه شناخته شده بود.
💯نه فقط در بین نیروهای تحت امرش بلکه در میان فرماندهان عالی رتبه ی سوری هم او را به عنوان یک فرمانده ی کاربلد و شجاع می شناختند.
💢از طرف دیگر محبوبیت خیلی زیادی هم در دل آن ها داشت.
🔰نیروهایش او را از عمق جان دوست داشتند.
♻️اخلاق و رفتار و منش او به گونه ای بود که در دل نیروهایش جا باز کرده بود.
🌐میزان محبوبیت و نفوذ معنوی او در دل نیروها و همرزمانش را بعد از شهادتش فهمیدیم.
💠وقتی علی شهید شد من هم در همان منطقه بودم.
▪️خبر شهادت را که دادند خودم را به خان طومان رساندم.
▫️دیدم همه ی نیروهای فاطمیون و حیدریون که آنجا هستند به شدت گریه می کنند.
💭بعضی ها با ضجه به سر خود می زدند و شیون می کردند.
💬از همه عجیب تر گریه ی شدید یکی از فرماندهان ارشد ارتش سوریه بود.
🔹این فرمانده ی سوری؛ یک سرهنگ تمام بود.
🔸سن و سالی داشت.
💢اما مثل یک پدر جوان از دست داده؛ گریه می کرد.
🔰آن هایی که نظامیان سوری را می شناسند می دانند که این ها آدم هایی نیستند که به این سادگی؛ آن هم پیش نیروهای زیر دستشان ضعف نشان بدهند.
🚫اما آن سرهنگ نمی توانست خودش را کنترل کند.
🌀معلوم بود که علی چقدر توانسته بود محبت این ها را جلب کند.
راوی: همرزم شهید
برگرفته از کتاب: #تنها_در_باغ_زیتون
#شهید_علی_سعد
🪴روایتگران شهدای دزفول🪴
https://eitaa.com/joinchat/3627221348Cd7aad55aea
✍شهید علی مشتاق دزفولی در ۱۸ اردیبهشت ماه سال ۱۳۴۸ در خانواده ای که در آن عطر خوش ایمان و باور موج
می زد؛ دیده به جهان گشود.
✨از همان آغاز؛ شیر ایمان نوشید و شهد عشق به حسین علیه السلام در کام جانش ریخته شد.
💥آثار نبوغ در همان آوان کودکی در سیمای زیبا و معصومانه اش مشاهده می شد؛ بیان دلنشین؛ ذکاوت و زیرکی اش؛ چهره ای محبوب و دوست داشتنی از او ساخته بود.
💫شش سال بیشتر نداشت که به مسجد پیوست و همچون قطره ای که به اقیانوس رسیده باشد در زلال جاری و در آیات روح بخش قرآن؛ جان را صفا داد و در کوثر شیرین و پر حلاوت آن؛ خود را تطهیر
می نمود.
💢جلسه قرائت قرآن ابوذر غفاری مسجد کجبافان؛ مامن و آرامش بخش روح علی بود.
💯با مسجد پیوندی ناگسستنی یافته بود؛ نشاط و سرزندگی او وقتی بود که خود را در مسجد و در میان دوستان احساس می کرد.
🔰در تنهایی زمزمه قرآن؛ مونس و دم سازش بود و صوت خوش قرآن بر لبانش همواره جاری.
منبع: #کتاب_شهیدانه
#شهید_علی_مشتاق_دزفولی
🪴روایتگران شهدای دزفول🪴
https://eitaa.com/joinchat/3627221348Cd7aad55aea
✍کتاب مونس و همدم او و همراه همیشه و هم صحبت شب و روزش بود.
💢او موج بود که آرامش نمی شناخت؛ کوه بود که خستگی نمی فهمید.
♻️وارد بسیج مسجد امام حسین علیه السلام شد و این زمانی بود که جنگ آغاز شده بود.
🔰مگر عاشق اسلام در هنگامه ی خطر و تجاوز می تواند گوشه عافیت و آرامش گزیند.
🌐مگر پرورده ی مکتب علی علیه السلام و حسین علیه السلام می تواند در حضور یزید ساکت و راکد بنشیند.
💠او دوازده ساله بود؛ اما جبهه
می طلبید؛ آموزش نظامی می خواست و از شهادت و ایثار می گفت.
🌀وصیت و زندگی نامه شهدا را با دقت مطالعه می کرد و به تأمل و تفکر پیرامون آن ها می پرداخت.
▪️دوازده سال بیشتر نداشت که پدرش را در یک حادثه رانندگی از دست داد و در همان اوایل نوجوانی رنج یتیمی را به جان خرید.
▫️تاثیر عمیق در روح لطیف او ایجاد کرد و او علی رغم عدم وجود سرپرست؛ جدی برنامه ی خود سازی را تداوم بخشید.
منبع:#کتاب_شهیدانه
#شهید_علی_مشتاق_دزفولی
🪴روایتگران شهدای دزفول🪴
https://eitaa.com/joinchat/3627221348Cd7aad55aea
🤲مراسم دعای پر فیض کمیل و عزاداری شهادت جواد الائمه (ع)🥀
🎵با نوای: کربلایی مرتضی ملایی
⏰زمان: پنجشنبه ۱۷ خرداد ماه ، ساعت ۲۱:۳۰
📍مکان: گلزار مطهر شهیدآباد دزفول
#دعای_کمیل
#شهادت_جواد_الائمه
🪴روایتگران شهدای دزفول🪴
https://eitaa.com/joinchat/3627221348Cd7aad55aea
✍شهید علی مشتاق با جلسه ی مسجد صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف آشنایی یافت.
💢فضای معنوی و قدسی جلسه؛ سطح بالای آموزشی او را شیفته کرده بود؛ هرگز سفره ی رنگین شام را بر جلسه ی مسجد ترجیح نمی داد.
💯او هر روز شکفته تر می شد و افق های نور را پرواز می کرد.
✔️چهره ی محبوب؛ جذاب و دوست داشتنی شهید محمد علی زمانی نیا او را چون طیف مغناطیسی به خود کشید.
🔸شهید محمد علی در سیمای آرام و مودب و سراسر خلوص شهید علی نیز استعدادی عجیب را می خواند.
🔹همواره می گفت علی مشتاق از استعدادهای بزرگی است که کشف کرده ام.
💭انس او با محمد علی شگفت بود؛ یک روح در دو جسم و دو قلب همراه و هم تپش بودند.
💠شب ها و روزها در هر فرصتی زمزمه ها داشتند.
🌀قرآن می خواندند؛ مطالعه می کردند و برای هم برنامه ی خود سازی و تهذیب نفس تدارک می دیدند.
🌐گاه تا نیمه ای از شب گذشته با هم نوار صحبت و سخنرانی گوش می دادند و به نقد و بررسی می پرداختند.
منبع:#کتاب_شهیدانه
#شهید_علی_مشتاق_دزفولی
🪴روایتگران شهدای دزفول🪴
https://eitaa.com/joinchat/3627221348Cd7aad55aea
✍جلسه ی مسجد صاحب الزمان را هرگز ترک نکرد.
💥رفتار و ویژگی های اخلاقی اش جذاب و پر کشش بود.
💫سیمای مظلوم و دوست داشتنی و صمیمی اش هر کس را جذب می کرد.
💢روحش بزرگ تر از آن بود که با اولین برخورد شناخته شود و گویی که از روزنه ی چشمان محبوب و چهره ی پر از صفایش دنیای درون زیبایش به روی انسان گشوده می شد.
🔰دوستانش عمدتا از نظر سنی از او بزرگ تر بودند.
♻️با همه الفت و انس داشت و هر کس با انقلاب و امام و مسجد و قرآن پیوندی داشت؛ دوستش بود.
💠در مطالعاتش توجه و عنایتی خاص بر حضرت علی ابن ابیطالب علیه السلام داشت و از او همواره می گفت و می نوشت و مطالعه می کرد و عمده روایات در مورد حضرت علی علیه السلام را می دانست.
🌀وی همیشه شب ها ابتدا وضو
می گرفت.
🌐و قبل از خواب هم دعای توسل را می خواند.
✔️ و صبح ها نیز زیارت عاشورا را می خواند و این عادت همیشگی او بود.
منبع:#کتاب_شهیدانه
#شهید_علی_مشتاق_دزفولی
🪴روایتگران شهدای دزفول🪴
https://eitaa.com/joinchat/3627221348Cd7aad55aea
#نظر_خواهی🔻
✍ عرض سلام و ادب
🔰ضمن تشکر ویژه از حضور سبز و اهتمام همه عزیزان به راه و رسم شهدا به اطلاع می رساند که به حول و قوه الهی در نظر داریم جهت نشر سبک زندگی شهدا، بصورت ماهانه یا فصلی از کتاب و خاطرات شهدا، مسابقه کتابخوانی با اهدای جوایز نفیس برگزار نماییم.
لذا از همه عزیزان درخواست داریم در این موضوع و بالاخص موارد ذیل ما را از نظرات خود بهرمند سازند:🔻
1- مسابقه ماهانه باشد یا فصلی (مثلا اول هر ماه یک کتاب یا بخشی از آن معرفی و عرضه شده و تا آخر ماه برنامه تمام شده و جوایز اهدا شوند)
2- اعضای اولیه کانال که موفق به جذب حداقل ده نفر جدید شوند، به اعضای ویژه تبدیل شده و از مزایای خاصی مانند هدایا و قرعه کشی اختصاصی در مسابقه، بهره مند شوند.
3- هرگونه پیشنهاد جهت افزایش چند هزار نفری اعضای کانال
4- پیشنهاد در خصوص ایجاد جذابیت در کانال و حفظ مخاطبین (از قبیل مسابقات هفتگی، خاطرات صوتی جذاب و...)
5- معرفی افراد متخصص، با تجربه و موفق جهت همکاری در ارتقاء و فعال نمودن کانال و همچنین کیفیت برگزاری مسابقات.
6- پیشنهاد تعیین انواع جوایز مسابقه بگونه ای که انگیزه کافی را برای همه اقشار بخصوص جوانان بوجود آورد.
7- انتخاب نام کوتاه و متناسب برای کانال (مانند مسابقه روایتگران شهدا و...) و یا هرگونه پیشنهاد در خصوص کانال و مسابقه شهدایی...
♻️حداقل به سه نفر از کسانی که نظرات ارزنده و کارگشایی را ارسال نمایند جوایزی اهداء می گردد.
✨ضمنا زمان ارسال نظرات حداکثر تا آخر خرداد ماه می باشد.
✍منتظر نظرات ارزنده شما هستیم...
راه ارتباطی با مدیر کانال:🔻
@admin_revayatgaran
🪴روایتگران شهدای دزفول🪴
https://eitaa.com/joinchat/3627221348Cd7aad55aea
✍محمد حسین اثنی عشری، ما این
روز هایی که بوی خون شهدای مظلوم فلسطین را هر جای این عالم می شود فهمید؛ خیلی یادت می افتیم.
💥این عکس، یادگاریِ جالبی از تو شده.
💫 وقتی این عکس را از تو می گرفتند؛ با تفنگت جلوی دوربین ژست گرفتی؛ ژست تو مصنوعی نیست؛ این همه ابهت برازنده توست.
💢این عکس از ابهت تو حرف می زند و سرنوشتت از شجاعت تو.
♻️آن همه شجاعت را برداشتی بردی در سرزمینی که غریب بودی؛ خرج خدا کردی وقتی که فقط بیست و چند سالی سن داشتی.
🔰 تندیس قهرمانی ات دارد این روزها جلوی چشممان رونمایی می شود.
🌐برایمان دعا کن کمی شبیه تو باشیم همشهری.
✔️به نیابت از شهید محمد حسین اثنی عشری، تنها شهید خوزستانی انتفاضه ی فلسطین در سال ۱۳۵۹ : صلی الله علیک یا ابا عبدالله الحسین(ع)
#شهید_محمد_حسین_اثنی_عشری
#انتفاضه_فلسطین
🪴روایتگران شهدای دزفول🪴
https://eitaa.com/joinchat/3627221348Cd7aad55aea
✍شهید علی سعد از فرماندهانی بود که در اکثر تخصص های نظامی؛ مهارت داشت.
🔰او به صورت رسمی مربی تخریب بود اما به خاطر عشق و علاقه اش به کار؛ در دورانی که در پادگان آموزشی؛ مربی تخریب بود در کلاس های دیگر هم شرکت کرد و به همین دلیل در تخصص های مختلف؛ حرفی برای گفتن داشت.
♻️از طرف دیگر او از سال ۹۱ بارها و بارها در میادین مختلف عملیاتی حضور داشت و در کلاس های آموزشی با افسران و سربازان زیادی از کشور سوریه گفتگو کرده بود و علاوه بر افزایش اطلاعات فرهنگی و جغرافیایی محل ماموریت؛ دانش نظامی و امنیتی خود را نیز وسعت داده بود.
🌀او از هر فرصتی برای کسب علم و دانش تخصصی مورد نیازش بهره می برد.
راوی: همرزم شهید
برگرفته از کتاب: #تنها_در_باغ_زیتون
#شهید_علی_سعد
🪴روایتگران شهدای دزفول🪴
https://eitaa.com/joinchat/3627221348Cd7aad55aea
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کلیپ🔻
✔️شهادت را به اهل درد میدهند
نه به بیخیال ها...
#شهادت
#اهل_درد
🪴روایتگران شهدای دزفول🪴
https://eitaa.com/joinchat/3627221348Cd7aad55aea
✔️"دو مادر در یک قاب"
✍یکی روی دیوار نقش بسته و زنبیل به دست رهسپار مزار فرزند شهیدش شده
دیگری روی دوش عزیزانش آرمیده تا به منزل ابدی برود
▪️آرام بخواب مادر، دیگر نیاز نیست هر پنجشنبه، برای دیدار جگر گوشه ات زنبیل برداری و راهی شهید آباد شوی
▫️حالا میروی تا در بهشت همنشین همیشگی شهیدانت و انشاالله سید شهیدان باشی
💭سلام ما را به حضرت ابا عبدالله الحسین برسان
✍(گزارش تصویری از مراسم تشییع پیکر مادر شهیدان صالح نژاد سه شنبه ۲۲ خرداد ماه ۱۴۰۳)
#مادر_شهیدان_صالح_نژاد
🪴روایتگران شهدای دزفول🪴
https://eitaa.com/joinchat/3627221348Cd7aad55aea
✍به اهل بیت علاقه و محبت خاصی داشت.
✨نوجوان که بود در ایام محرم و روز عاشورا مقتل خوان مسجد محل خودشان بود.
💢به حضرت معصومه ارادت ویژه ای داشت.
💯در دوره ی آموزشی در تهران و بعد از آن؛ هر دو؛ سه هفته یک بار می رفت قم؛ زیارت حضرت.
🔰بعد از ازدواج هم همراه خانمش
می رفت.
💠فرزند اولش که به دنیا آمد اسمش را گذاشت معصومه.
🌐فروردین سال ۹۸ که پیکر علی را پیدا کردند؛ برای تشییع آوردند دزفول.
▪️آن سال در خوزستان و چند شهر دیگر سیل آمده بود.
▫️ما هم در دزفول بودیم.
🔹دو اتفاق عجیب در تشییع علی افتاد.
🔸اول اینکه پیکر را در حرم سبزقبا که ظاهراً برادر امام رضا و حضرت معصومه است طواف دادند.
💭دوم اینکه وقتی صبح که می خواستیم پیکر را برای تشییع ببریم داخل شهر؛ یک مینی بوس جلوی پادگان سپاه ایستاد.
🗯یک روحانی از آن پیاده شد،از ما سوال کرد که شما این جا شهید دارید؟
💫ما گفتیم بله، شهید علی سعد.
🌀آن روحانی گفت ما خادمان حرم حضرت معصومه هستیم که برای کمک به سیل زدگان آمده ایم.
♻️به ما گفتند یک شهید آوده اند، آمدیم تا ادای احترام کنیم.
🌀اولین نفراتی که در شهر دزفول پیکر علی را تشییع کردند خادمان حرمی بودند که علی در زمان حیات بارها و بارها به زیارت آن رفته بود.
راوی : همرزم شهید
برگرفته از کتاب: #تنها_در_باغ_زیتون
#شهید_علی_سعد
🪴روایتگران شهدای دزفول🪴
https://eitaa.com/joinchat/3627221348Cd7aad55aea
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#روایت🔻
✍آینده ساختنی است...
🎙 راوی: هادی قاسمی (رئیس سازمان بسیج دانشجویی کشور)
#انتخابات
#در_راه_فتح_قله_ایم
🪴روایتگران شهدای دزفول🪴
https://eitaa.com/joinchat/3627221348Cd7aad55aea
#مناسبت_هفته🔻
🔺 فرازهایی از وصیت نامه شهید مظلوم آیت الله #دکتر_بهشتی:
✍️ ما بی شناسنامه نيستيم؛اهل قنوتيم.
✨ ساكن دهستان نيايش و بچه جنوب عشقيم
💫 كبوتران قباپوشي كه بال در خون شهيدان كربلا نهاده ايم
💢و عمری بر شاخه ها مرثيه خوان ذبح بنی آدم...
💯ما مثل تلاوت، غمگينيم؛ مثل تكبير، حالت خنجر داريم
🌀 و دوستان ما #شيران_روز و #پارسايان_شب اند...
✔️ما در اين آب و خاك سبز می شويم؛
ما بی شناسنامه نيستيم.
🔺پی نوشت:
💭امام خامنه ای: سراسر دوران جنگ سرشار از ماجراهای رؤیا گونه این راهبان شب و شیران روز است.
#شهید_بهشتی
🪴روایتگران شهدای دزفول🪴
https://eitaa.com/joinchat/3627221348Cd7aad55aea
✍یک جزوه عربی داشتم؛دنبال مترجمی بودم که بتواند هم زود و هم خیلی خوب آن را برایم ترجمه کند.
✨از چند نفر پرسیدم؛ همه شان آدرس علی آقا را به من دادند.
💢من خیلی او را نمی شناختم؛در محل کار دیده بودمش اما رفاقت خاصی با هم نداشتیم.
با ناامیدی رفتم پیشش؛جزوه رو نشان دادم و گفتم:🔻
▪️میشه زحمت بکشید این جزوه رو برای من ترجمه کنید؟
▫️خیلی بهش احتیاج دارم و وقت زیادی هم ندارم.
علی آقا جزوه را از من گرفت؛نگاهی کرد و گفت:🔻
💬تو ساعت اداری که نمی تونم انجام بدم.
✔️بعد ساعت اداری هم که میرم خونه؛ وقتم متعلق به خانواده است.
💠فقط ۱۲ شب به بعد شاید بتونم ترجمه کنم.
🌐البته اگه خوابم نیاد؛چون صبح زود باید بیام سرکار.
♻️با خودم گفتم نمی تواند ترجمه کند و چند روز دیگر جزوه را به من بر می گرداند.
🔰چون می دانستم که کارش خیلی زیاد است و دیر از محل کار خارج می شود.
💭خودش هم که گفت بعد از ساعت اداری در خدمت خانواده اش است.
🗯فردا صبح هم که باید سر ساعت ۷ در محل کار باشد؛ پس امیدی نیست.
🔸اگر هم بتواند ترجمه کند حداقل یک
هفته ای طول می کشد.
🔹اما فردا صبح که دیدمش؛ جزوه را به همراه متن ترجمه تحویلم داد.
💢باورم نمیشد برای من این قدر وقت بگذارد.
🌀فکر می کنم آن شب اصلا نخوابیده بود تا بتواند جزوه را ترجمه کند؛خیلی خوب و روان ترجمه کرده بود.
راوی: همرزم شهید
برگرفته از کتاب: #تنها_در_باغ_زیتون
#شهید_علی_سعد
🪴روایتگران شهدای دزفول🪴
https://eitaa.com/joinchat/3627221348Cd7aad55aea
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⚠️ توجه!
✍اگر برای رأی دادن بی تفاوت باشید...
💢یا گروههای شما با هم اختلاف پیدا کند...
🔰ممکن است اشخاصی که لایق نیستند
به این مقام برسند...
#امام_خمینی
#انتخابات
🪴روایتگران شهدای دزفول🪴
https://eitaa.com/joinchat/3627221348Cd7aad55aea
4_5798435784969162969.mp3
6.23M
پای کار انقلابیم حتما
راه تو ادامه داره مطمئنا...
#کربلایی_سجاد_محمدی
🪴روایتگران شهدای دزفول🪴
https://eitaa.com/joinchat/3627221348Cd7aad55aea
✍پول نداشتن همیشه هم بد نیست!
💬آدمو وادار میکنه
↩️ به توکل...
↩️به توسل...
↩️ به تلاش...
🗯اون موقعهاس که خدا برکت میده
⬅️ هم به وقتمون...
⬅️ هم به کارمون...
⬅️ هم به صبرمون...
🔰ما در گروه مردمی روایتگران، بدون هیچ حمایت مالی داریم تلاش میکنیم.
♻️ دستمون خالیه اما لبریزیم از انگیزه؛امید و استعداد...
🌐و البته ما یه رانت ویژه هم داریم
اونم دعای خیر شهدا که راه رو نشونمون میده و توانمون رو مضاعف میکنه
💢با تمام وجود حس کردیم رزق مادی و معنوی دست خداست...
💠 پس بازم ادامه میدیم و ایمان داریم خدا روزی رسونه فقط کافیه خالصانه یا علی بگی و راه بیفتی ...
#دل_نوشته
#به_وقت_پیاده_سازی
🪴روایتگران شهدای دزفول🪴
https://eitaa.com/joinchat/3627221348Cd7aad55aea