۱۹آبانماه، #سالروز_شهادت امیر ارتش اسلام، #سرتیپ_شهید #محمدجعفر_نصراصفهانی گرامی باد . 🥀
فرمانده تیپ ۱ لشکر ۷۷ پیاده ثامن الائمه (علیه السلام)
🔹ولادت :۱۰ شهریور ۱۳۳۹(اصفهان)
🔹شهادت : ۱۹ آبان ۱۳۷۵
🔹تشدید عوارض جانبازی و شیمیایی
🔹مزار : گلستان شهدای اصفهان
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
#زندگینامه
#شهید_محمدجعفر_نصر_اصفهانی
🌷فرزند تقی، در دهمین روز از شهریور ماه 1339 در محله "مِنارجُنبان" اصفهان دیده به جهان گشود.
👨🎓پس از طی دوران کودکی به دبستان و سپس دبیرستان رفت و تحصیلات خود را در اصفهان ادامه داد.پس از اخذ دیپلم در روز پانزدهم بهمن ماه 1358 به خدمت سربازی اعزام و پس از طی دوره آموزشی اولیه در مرکز آموزشی بیرجند به گروه 44 توپخانه اصفهان منتقل گردید.
💠با توجه به روحیه مذهبی و انقلابی که داشت در فعالیت های انجمن اسلامی مرکز آموزش توپخانه شرکت و زمینه آشنایی ایشان با سرگرد صیاد شیرازی و دیگر افسرانی که با ایشان همکاری می کردند فراهم شد.در همان ماههای اول با شروع جنگ در سال 1359 به اتفاق چند نفر دیگر، داوطلبانه تقاضای اعزام به جبهه نمود و در روزهای اول حضور در منطقه عملیاتی سوسنگرد مجروح و به بیمارستان منتقل گردید.
👌در مهرماه سال 1360 با انتصاب سرهنگ صیاد شیرازی به فرماندهی نزاجا، در دفتر ایشان خدمت خود را ادامه داد.
🌸بعد از گذراندن 18 ماه خدمت دوره ضرورت و شش ماه خدمت احتیاط در تاریخ 1360/11/15 سربازی وی به پایان رسید، اما همچنان داوطلبانه به خدمت خود در دفتر فرماندهی نزاجا ادامه داد و در همین زمان با وساطت یکی از افسران همکار با خانم شمسی براتی که از خانوادهای متدین بودند، ازدواج نمود و دو دختر به نام های فاطمه و زهرا و یک پسر به نام علی ثمره این ازدواج بود.
به توصیه ی تیمسار صیاد شیرازی و همکاران نزدیک ایشان، خدمت در ارتش را به عنوان شغل خود انتخاب و در سال 1361 وارد دانشکده افسری گردید.
در زمان جنگ با این که مرکز توپخانه در اصفهان بود، اما وی رسته پیاده را برگزید و دوره مقدماتی را در لشگر 28 پیاده سنندج - که در دو جبهه درگیر بود و از پر مخاطره ترین یگانها بود - انتخاب کرد و به آن یگان منتقل و به عنوان فرمانده گروهان پیاده در خط مقدم جبهه مشغول به خدمت گردید.
🥀در سال 1367 در یک عملیات رزمی درمنطقه مریوان و پنجوین عراق به شدت مجروح و به پشت جبهه منتقل گردید و در همین زمان به واسطه حملهی شیمیایی دشمن بعثی، مجروح شیمیایی شد.
✅تلاشهای صادقانه و توانایی بسیار محمدجعفر نصراصفهانی فرماندهان را واداشت، مسؤولیتهای بسیاری از جمله: «فرماندهی گروهان دانشجویان در دانشكده افسری، بازرسی نزاجا، بازرسی لشگر 28 سنندج، دوره عالی پیاده در شیراز، فرماندهی قرارگاه شمال غرب نزاجا، بازرسی نزاجا، معاونت و فرماندهی گردان تكاور تیپ 45، فرماندهی تیپ 1 لشگر 23 را به او بسپارند.
🌹در سال 1375 حال عمومی وی به واسطه مجروحیت و آلودگی شیمیایی از گذشته مجدداً رو به وخامت گذاشت و بعد از مدتی بستری شدن در بیمارستان و منزل و تحمل درد و رنج فراوان در روز 19 آبان ماه سال 1375 روح ملکوتی اش به لقاءالله و به خیل عظیم شهدا و مجاهدان راه اسلام پیوست و نام این شهید والامقام به عنوان یکی از شهدای شاخص استان خراسان رضوی در یادها به یادگار ماند. مزار او در گلزار شهدای اصفهان واقع شده است.
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
✍️چند فراز از #وصیتنامه #شهید_محمدجعفر_نصراصفهانی
🔻ذرات وجودم به وحدانيت و رسالت حضرت محمد (ص) و ولايت حضرت علی (ع) و يازده فرزند معصوم امام علی (ع) شهادت میدهد
🔻خدايا! بخاطر ارادتی كه به صديقه كبری حضرت زهرا (س) دارم، اگر دست خالی به سويت میآيم مرا ببخش و قبولم فرما!
🔻ای خدای بزرگ! رهبر عزيز انقلاب و انقلاب اسلامی ملت ايران را تا ظهور آخرين ذخيرهات حفظ بفرما و با ظهور حضرت مهدی (عج) در دلهای اين ملت ستم كشيده را با دستهای مباركش شفا عنايت فرما
🔻ای خدای بزرگ مرگ مرا و خانوادهام را شهادت مقرر فرما.
🔻از پدر و مادر عزيزم و همسر مهربانم كه در طول سالهای دفاع مقدس و بعد از آن ياری صديق برای حقير بوده و با دست خالی من ساخت و دم برنياورد حلاليت میطلبم.
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
۱۹آبانماه #سالروز_شهادت #شهید_امنیت_محمد_مهدی_رضوان گرامی باد. 🥀
🌷نام و نام خانوادگی:محمد مهدی رضوان
🌷تاریخ تولد: ۲۶ / ۴ / ۱۳۷۹
🌷تاریخ شهادت: ۱۹ / ۸ / ۱۳۹۸
🌷محل تولد: تهران
🌷محل شهادت: هرندی. تهران
🌷مزار شهید:بهشت زهرا ی تهران
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
#زندگینامه
شهید محمد مهدی رضوان اولین فرزند خانواده در تاریخ 1379/4/26 به دنیا آمد و پس از گذراندن دورهی متوسطه دوم، وارد دانشگاه و در رشته حسابداری مشغول به تحصیل شد؛ شهید رضوان با توجه به عشق و محبتی که نسبت آرمانهای اسلامی کشورش داشت به عضویت بسیج درآمد و پس از گذراندن دورههای تخصصی وارد گردان 121 امام علی(ع) شد و فعالیت خود را در یگان امام حسن مجتبی(ع) ادامه داد.
طرح "امنیت پایدار" به منظور برخورد با اراذل و اوباش و همچنین مواد فروشان در محله شوش تهران آغاز شد و گردان امام علی(ع) ماموریت یافت تا در این طرح حضور یابد؛ روز 16 آبان ماه ساعت 8:45 در حالی که شهید رضوان که در تیم اطلاعاتی حضور داشت، به همراه گشت امنیت و اطلاعات برای شناسایی وارد خیابان شهید کریمی واقع در میدان هرندی شد، این تیم گشتی با جمعی از اراذل و اوباش برخورد کرد و این جمع مانع عبور تیم شد که در نهایت با درگیری که بین آنها رخ داد با جسمی سخت بر سر محمد مهدی رضوان ضربه وارد شد و بعد از انتقال به بیمارستان در نهایت پس از 3 روز به دوستان آسمانیاش میپیوندد.
پدر شهید رضوان در گفتگو با تسنیم دربارهی حس و حال محمد مهدی قبل از رفتن به ماموریت گفت: روز شهادت آقا امام حسن عسکری(ع) با خانواده به سمت قم حرکت کردیم، در مسیر که بودیم مادر محمد مهدی به من گفت اگر ممکن است روضه بزارم تا گوش دهیم، در ماشین همگی با هم همراه با مداح روضه میخواندیم و گریه میکردیم، چون روز شهادت امام حسن عسکری(ع) بود محمد مهدی خیلی حس و حال خوبی داشت.
فردای آن روز وقتی از جمکران به قم برگشتیم محمد مهدی به من گفت: بابا برگردیم من ساعت 18 باید تهران باشم؛ من به محمد مهدی گفتم بابا صبر کن تا کارهایی را که داریم انجام بدهیم بعد بر میگردیم، گفت: بابا من عجله دارم، و قول دادم که بروم، اگر دوست دارید بیاید برگردیم.
وقتی رسیدیم تهران، من رفتم ماشین را پارک کردم و محمد مهدی رفت تا لباسش را عوض کند، وقتی وارد خانه شدم دیدم محمد مهدی نیست، گفتم محمد مهدی کجاست؟ گفتند لباسش را عوض کرد و سریع رفت.
ساعت 22 روز 16 آبان ماه خبر این اتفاق را به ما دادند، من سریع به بیمارستان رفتم، محمد مهدی در کما بود و سطح هوشیاری پسرم بسیار پایین آمده بود، در نهایت بعد از گذشت سه روز خبر شهادت محمد مهدی را به ما دادند.
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
#خاطرات_شهدا
#شهید_محمدمهدی_رضوان
#مادر_شهید : در تولد ۱۹ سالگیاش به من گفت که «مادر! سال دیگه تولد ۲۰ سالگی منه یک تولد خاص! شما باید برای من یک تولد خاص بگیرید»؛ اما من حرف فرزند خود را نفهمیدم! گفت «سال دیگه تولدم یک تولد خیلی قشنگی میشه؛ میخوام همه را دعوت کنم» من فکر کردم که میخواهد همه رفقای خود را دعوت کند . گفتم «باشه مادر جان! سال دیگه برایت جشن تولد میگیرم و همه رفقایت را دعوت کن» آنموقع نفهمیدم که منظور فرزندم چه بود اما بر سر مزارش تولدش را گرفتیم و خیلی خاص بود!»
آرزوی هر مادری است که دامادی پسرش را ببیند، اما محمدمهدی میگفت: «شهادت خیلی زیباتر از داماد شدن است»؛ ۱۰ روز قبل از شهادتش، گفت که «دوست داری زنگ خانه ما را بزنند و بگویند که پسرت تصادف کرد و مُرد! یا این قشنگتر است که بیایند و بگویند که پسرت شهید شد پس برای من دعای شهادت کن و من را با دعاهای خود بیمه نکن!» او به آرزویش رسید وقتی در حال گشت عملیاتی برای تأمین امنیت منطقه بود توسط اراذل و اوباش بهطور ناجوانمردانهای با ضربه به سرش به کما رفت و سه روز بعد به شهادت رسید .
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
#کلام_امام
🔰 مبادا زرق و برق دنیا قلب انسان را تسخیر کند
🔻 #امام_خامنهای :
در توجه نداشتن به زرق و برق دنیا مهم توجه قلبی است. داشتن مال، داشتن خانه، اینش مهم نیست. مهم این است که قلب انسان را اینها تسخیر کنند. اینکه مالاندوزی و ثروتاندوزی مذموم است برای این است که دل انسان را میکشاند به طرف غیر خدا و از آن ضیافتهای خدا محروم میکند. اولیای خدا آنچیزی که پیششان مهم بود تهذیب نفس بود و دل کندن از غیر خدا. تمام مفاسدی که در عالم واقع میشود از این توجه به خود است در مقابل توجه به خدا . تمام کمالاتی که برای اولیا و انبیای خدا حاصل شده است از این دل کندن از غیر و بستن به اوست.
۱۳۶۲/۳/۲۱
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani