eitaa logo
محتوای روایتگری راویان
3.2هزار دنبال‌کننده
7.2هزار عکس
3.2هزار ویدیو
472 فایل
🌟 محتوای روایتگری راویان 🌟 📚 بازخوانی خاطرات شهدا 🎖 تشریح عملیات‌های دفاع مقدس 📖 معرفی کتاب و خاطرات ارزشمند 🗓 پرداختن به مناسبت‌های مهم ✍️ محتوای روایتگری 📩 ارتباط با ادمین : @Revayatgar_admin وابسته به موسسه روایت سیره شهدا
مشاهده در ایتا
دانلود
🔹تکاورنیروی دریایی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی 🔹تاریخ تولد : ۱۳۶۷/۳/۱۵ 🔹محل تولد : تهران 🔹تاریخ شهادت : ۱۳۹۴/۹/۲۹ (مصادف با شهادت امام حسن عسگری «ع») 🔹تاریخ رجعت پیکر : ۱۳۹۴/۱۰/۶ 🔹محل شهادت : سوریه ، حلب 🔹محل دفن: آستان مقدس امامزاده علی اکبر چیذر 🔹صفات بارز اخلاقی : مهربان، شوخ طبع، صبور، خنده رو، ماخوذ به حیا، فداکار، مسولیت پذیر، مشتاق در انجام کار خیر، صادق و بی ریا ... گرامیباد 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
قسمتی از شهید مدافع حرم حضرت زینب (س) ✨بسم الله الرحمن الرحیم اکنون که این نامه را می خوانید من درقید حیاط نیستم.و خواسته من از شما این است. 1-اگر جا بود من را در امام زاده علی اکبر (ع)خاک کنید. 2-در مراسم من زن ها با چادر حضور داشته باشند 3-برای مداحی اگر حاج محمود کریمی قبول کنه بیاد. این شهید درسال 1391عقد کرده بود و قرار بود که در اسفند ماه ازدواج کنه ولی دوماه قبل از ازدواج به درجه رفیع شهادت نائل آمد. جالبه بدونید این شهید گرانقدر اش رو روی کارتون فشنگ نوشته بود. 💠شـادی روحـش 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
_عبدالمهدی_کاظمی شهیدی که برات شهادتش را از گرفت ... شهید مدافع حرم عبدالمهدی کاظمی فرزند عباس در سال۶۳ متولد شد و با مدرک تحصیلی کارشناسی رشته حقوق در سال ۸۵ وارد سپاه پاسداران انقلاب اسلامی شد . او پس از گذراندن دوره های مختلف نظامی و مسئولیت های مختلف از جمله فرمانده گروهان پیاده گردان ۱۵۴ چهارده معصوم لشکر ۸نجف اشرف، فرمانده گروهان گردان امام حسین سپاه ناحیه خمینی شهر، پزشکیار، مسئول تربیت بدنی، مسئول جنگ نوین در گردان های سپاه، در اواخر آذر ۹۴ در جبهه مقاومت اسلامی و حق علیه باطل در حلب سوریه به درجه رفیع شهادت نائل آمد. همسر شهید درباره او چنین می گوید : من همیشه در زندگی به خدا توسل می کردم و از او می خواستم کسی را که خودش صلاح می داند سر راهم قرار دهد.سال دوم دبیرستان بودم که در عالم خواب شهید علمدار را دیدم که دست روی شانه جوانی گذاشت و گفت:این پسر همسر آینده توست و آخر این هفته به خواستگاری تو می آید، روی مرا زمین نزن و به او جواب مثبت بده. وقتی از خواب بیدار شدم زیاد خوابم را جدی نگرفتم و حتی موضوع را در خانه مطرح نکردم.فردای آن شب شهید علمدار به خواب مادرم آمد و همان حرف هایی که به من زده بود، به او گفت.آخر هفته بود که خانواده عبدالمهدی تماس گرفتند و قرار خواستگاری گذاشتند.در مجلس خواستگاری با دیدن چهره او به یاد خوابم افتادم چرا که او همان جوانی بود که شهید علمدار سفارش او را در خواب به من و مادرم کرده بود. 👇 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
زمانی که عبدالمهدی می خواست خبر سوریه رفتنش را به من بدهد از من خواست که اخر هفته به زیارت حضرت معصومه (ص) برویم بعد از زیارت حرم مطهر سری به مزار حاج میرزا جواد ملکی تبریزی استاد امام خمینی زدیم در آنجا عبدالمهدی شروع کرد داستان زهیر بن قین بجلی از یاران امام حسین را تعریف کردن و بعد از این مقدمه گفت که می خواهد به سوریه برود. ابتدا من خیلی مخالفت کردم و گفتم:چطور می توانی از من و بچه هایت بگذری؟چطور من این بچه ها را بدون تو بزرگ کنم؟چرا می خواهی بچه هایمان را یتیم کنی؟من همینطور گریه می کردم و نا آرام بودم که همان لحظه عبدالمهدی حرفی به من زد که زبانم بسته شد و دیگر نتوانستم مخالفت کنم. عبدالمهدی گفت:اگر حسین فاطمه می گفت که عبدالمهدی باید پا در رکابم بجنگد تو باز هم مخالفت می کردی؟اگر الان که دوستداران بی بی زینب نیاز به کمک دارند کمکشان نکنیم فرق ما با کوفیان چیست که حسین فاطمه را تنها گذاشتند؟من فردای محشر چگونه در چهره ی حضرت فاطمه زهرا نگاه کنم؟... و من دیگر نتوانستم چیزی بگویم و به رفتن او رضایت دادم ... عبدالمهدی یک بار یک خوابی دیده بود. بعد از آن رفت پیش یکی از علمای اصفهان و خواب را تعریف کرد. آن عالم گفته بود برای تعبیرش باید بروی قم با آیت الله بهجت دیدار کنی. همسرم به محضرآیت الله بهجت شرفیاب می شود تا خوابش را به ایشان بگوید. آقا هم دست روی زانوی عبدالمهدی گذاشته و می گویند جوان شغل شما چیست؟! همسرم گفته بود طلبه هستم. ایشان فرموده بودند: باید به سپاه ملحق بشوی و لباس سبز مقدس سپاه را بپوشی. آیت الله بهجت در ادامه پرسیده بودند اسم شما چیست؟ گفته بود فرهاد. (ابتدا اسم همسرم فرهاد بود) ایشان فرموده بودند حتماً اسمت را عوض کن. اسمتان را یا عبدالصالح یا عبدالمهدی بگذارید. آیت الله بهجت فرموده بودند: شما در روز امامت امام زمان (عج) به شهادت خواهید رسید. شما یکی از سربازان امام زمان (عج) هستید و هنگام ظهور امام زمان (عج) با ایشان رجوع می کنید. وقتی عبدالمهدی از قم برگشت خیلی سریع اقدام به تعویض اسمش کرد. باهم رفتیم گلستان شهدا و سرمزار شهید جلال افشار گفت می خواهم یک مسئله ای را با شما در میان بگذارم که تازنده ام برای کسی بازگو نکنید بین خودم، خودت و خدا بماند. عبدالمهدی گفت شما در جوانی من را از دست می دهید. من شهید می شوم. گفتم با چه سندی این حرف را می زنید. گفت که من خواب دیدم و رفتم پیش آیت الله بهجت و باقی ماجرا را برایم تعریف کرد. عبدالمهدی یک بار اعزام شد. یک هفته قبل از اعزامش در مرخصی بود که خبر شهادت مسلم خیزاب را به ایشان دادند. گریه‌اش گرفت. اشک می‌ریخت و می‌گفت خوش به سعادتش. عاقبت بخیر شد. خدا من را هم عاقبت بخیر کند. تا اینکه یکشب تواب شهید خیزاب را دید . شهید خیزاب گفته بود: آن لحظه که تیر خورده بودم و داشتم جان می‌دادم امام حسین(ع) آمد و دست راستش را گذاشت روی قلبم. چون همسرم هنگام غسل و کفن شهید خیزاب در گوشش گفته بود دعا کن من هم شهید شوم، شهید خیزاب در خواب به همسرم گفته بود: عبدالمهدی شهادت خیلی شیرین بود. شربت شهادت را خوردم و همانجا که در گوشم گفتی و از من خواستی که به امام حسین (ع) بگویم شهید شوی، حضرت زهرا(س) برات شهادتت را امضا کرد. هر کسی می‌خواهد به شهادت برسد، حضرت زهرا پای برگه شهادتش را امضا می‌کند. قبل از شهادتش خواب دیدم که رفتم حرم حضرت زینب(س). تمام عکس شهدا را در حرم چسبانده بودند. خانمی آنجا بود که روبنده داشت. از آن خانم پرسیدم که اینها عکس‌های چه کسانی هستند؟ ایشان گفت: عکس شهدای کربلا. بعد هم گفت: اینها بسیارعزیز هستند. در میان عکس‌ها تصویر عبدالمهدی من هم بود. خیلی نگران شدم تا اینکه خبر شهادت را به من دادند. عبدالمهدی در شب امامت امام زمان(عج)‌ همان طور که آیت‌الله بهجت فرموده بودند به شهادت رسید. 29 دی ماه سال 1394 بود. عبدالمهدی با اصابت موشک کورنت به آرزویش رسید. بعد از شهادتش یک بار ریحانه تب کرد یک هفته تمام تب داشت. خوب نمی‌شد. به بیمارستان بردم و دارو دادم، تبش پایین نمی‌آمد. نگران بودم تشنج نکند. نمی‌دانستم چه کار کنم. عبدالمهدی قبل‌تر به من گفته بود که کمک خواستی به حضرت زهرا(س) متوسل شو و من را صدا کن. توسل کردم و زیارت عاشورا خواندم. سلام آخر را که دادم، به حضرت زهرا(س) گفتم امروز پنج‌شنبه است و من می‌دانم همه شهدا امروز در محضر ارباب جمع هستند. گفتم به عبدالمهدی بگویند اگر برای دخترش اتفاقی بیفتد نگوید که من نتوانستم از بچه‌اش نگهداری کنم. آنها امانت هستند دست من. رفتم بالای سر ریحانه ناگهان بوی عطری در خانه پیچید. عطری که هر لحظه زیاد و زیادتر می‌شد. ناگهان من صدای عبدالمهدی را شنیدم. گفت همسرم بخواب من بالای سر ریحانه هستم. خوابیدم وقتی بلند شدم دیدم ریحانه تبش پایین آمده و از من آب می‌خواهد. حس کردم که عبدالمهدی در کنارم است. 👇
حسش می‌کردم. همه حرف‌هایم را با عبدالمهدی زدم. او به قولش عمل کرده بود. آمده بود تا کمکم کند . بعد از آن شب تا مدت‌ها هر کسی وارد خانه می‌شد متوجه آن بوی خوش می‌شد. لباس ریحانه بوی این عطر را گرفته بود... : 《و اما سخن وتوصیه های خود به برادران و خواهران : 1- در سوره اعلی آیه " قد افلح من تزکی " خداوند رستگاری رابرای کسانی می داند که نفس خود را پاک کرده باشندودر راه حق را به درستی پیموده و خانواده و جامعه را بر محور اخلاق پایه ریزی کنند . 2-همواره بایدگوشهایتان شنوا و چشمانی بصیر و بینا به امر ولی فقیه داشته باشید که اگر این چنین شد هیچ وقت گمراه نخواهید شد 3-همیشه حق و باطل در پیکار وجنگند و در همه حال حق را بگوئید وعمل کنید واز باطل روی گردان باشید .این اصل بصیرت است که باید در خود تقویت کنید تا این دو مخلوط نشوند وفتنه بوجود نیاید در فتنه های آخر الزمان و فتنه های سال 78 و88 با اینکه افراد خوبی زندگی کرده اند ولی به دلیل عدم بصیرت گمراه می شوند و خود را از صف مردم وولی فقیه جدا می کنند وتنها گمراهی وحقارت نصیب آنها می شود 4 در آیات قرآن تدبر کنید وبه فرامین آن عمل نمایید. 5- ظلم یکی از گناهان بزرگ در اسلام است و عقلا وشرعا گناهی بزرگتر از ظلم وجود ندارد که ظلم به بندگان خدای متعال را ظلم به حق الناس نامیده اند و همین جا ذکر می کنم که اگر به کسی ظلم کرده ام وخود نیز ازآن آگاهی ندارم طلب بخشش می کنم وعاجزانه در خواست دارم که این حقیر را عفو کنید. 6- در سفارش به احترام به پد رومادر به آیات قرآن اشاره می کنم که خداوند فرمود " بالوالدین احسانا فلا تقل لهما اف "حتی به پدر ومادر خود اف نگویید 7-سفارش می کنم همه شما را به نماز اول وقت وبه جماعت چرا که نماز ساده ترین وزیباترین رابطه ی انسان با خداست که در تمام ادیان آسمانی بوده است . 8-اسلام به ما آموخته که دین از سیاست جدا نیست و آن چیزی که دشمن به دنبال آن است جدائی این دو از هم است اسلامی که مرگ بر آمریکا ومرگ بر اسرائیل در آن نباشد اسلام آمریکائی است وخدایا توشاهد باش که این حقیر همیشه وهمه حال آمریکا واسرائیل را دشمن اسلام وانقلاب دانسته ومن نیز دشمن آنها هستم وخواهم بود و با این عقیده به سوی تو می شتابم. 9-انقلاب جمهوری اسلامی ایران معجزه قرن است والگوئی است برای استقامت پس حفظ این انقلاب از اوجب واجبات است و به همه شما خواهران وبرادران عزیز توصیه وسفارش می کنم که انقلاب را دوست داشته باشید وبرای حفظ آن تا پای جان بکوشید که ان شااله این انقلاب به انقلاب حضرت حجت ابن الحسن (عج) وصل خواهد شود . 10- شمارا توصیه می کنم به حفظ ، پیشرفت وارتقاء " بسیج " که هر قدر تفکر بسیجی توانمند وشکوفا باشد انقلاب نیز قدرتمند خواهد بود》 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
شهید عبدالمهدی کاظمی.m4a
3.51M
🔸 صوت اول 🎤 خاطره ای از شهید مدافع حرم از زبان رزمنده پاسدار مدافع حرم مرتضی میرحاج 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
شهادت عبدالمهدی کاظمی.m4a
2.18M
🔸 صوت دوم 🎤 شهادت شهید مدافع حرم از زبان رزمنده پاسدار مدافع حرم مرتضی میرحاج 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
47.39M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 ✅کلیپ شماره یک 🔹به مناسبت ساگرد شهادت مدافع حرم شهید عبدالمهدی کاظمی 🙏هدیه به روح شهدا صلوات. ✍تهیه و تنظیم:👈 کاری از گروه جهادی حاج احمد متوسلیان 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
47.23M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 ✅کلیپ شماره دو 🔹به مناسبت ساگرد شهادت مدافع حرم شهید عبدالمهدی کاظمی 🙏هدیه به روح شهدا صلوات. ✍تهیه و تنظیم:👈 کاری از گروه جهادی حاج احمد متوسلیان 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
مدافع حرم حضرت زینب کبری سلام الله علیها در تاریخ  29/9/94 توسط تروریست‌های در به شهادت رسید و به لاله های سرخ زینبی پیوست. اسماعیل خانزاده در روستای زنگی کلا دابو شهرستان محمودآباد متولد شد و در سن 31 سالگی در 29 آذر ماه همزمان با شب امام حسن عسگری یازدهمین اختر تابناک امامت در منطقه حلب سوریه در درگیری با اشرار داعش به شهادت رسید و از این شهید گرانقدر یک فرزند ۵ ساله به نام نرگس به یادگار مانده است. 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
📜وصيت شهيد خانزاده به دخترش : ❤️اي دختر عزيزم ، جگر گوشه بابا ، خيال نكن من بيخيال تو بودم ، بدان كه بابا تو را بينهايت دوست داشت اما چه كنم كه بر من تكليف بود و احساس مسئوليت داشتم بابا لحظه اي از ياد تو غافل نخواهد شد و در همه مراحل زندگي در ياد تو خواهم بود ولي اگر دوست داري بابا هم از تو راضي و خوشحال شود حفظ حجاب و شعائر ديني است 🌷و اگر روزي حافظ قرآن شدي به ياد من هم باش و براي شادي روح من قرآن تلاوت كن و همچون شب ها كه براي من آيه الكرسي مي خواندي بيا سر قبر بابا بخوان . 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
 در 15 تیر ماه سال 1365 در یک خانواده مذهبی ومحب اهل بیت دیده به جهان گشودند.  یوسفیان در سال 1385 وارد انقلاب اسلامی می شوند. شهید یوسفیان جمعی گردان 104 امام حسین(علیه السلام) و لشکر عملیاتی 14 امام حسین (علیه السلام) هستند.هدف ایشان از ورود به سپاه پاسداران حفظ دستاورد های انقلاب اسلامی می باشد. شهید یوسفیان در سال 1388 ازدواج می کند و در سال 1392 صاحب فرزندی از جانب خداوند می شود که نام او با نام حضرت زینب (سلام الله) اجیل شده است.شهید یوسفیان دارای ایمان قوی و محکمی بودند. و صبر عبدالحسین زبان زد بود. عبدالحسین در تاریخ 17 آبان ماه سال 1394 به سوریه اعزام می شود و سرانجام پس از تلاش های بسیار و مجاهدانه در تاریخ 29آذر ماه سال1394 در حلب سوریه به درجه رفیع نائل آمدند. 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani