در عملیات خیبر، به شهید مهدی باکری خبر داده شد که برادرت حمید (جانشین فرمانده لشگر عاشورا )
به شهادت رسیده است و میخواهیم پیکرش را برگردانیم؛ ولی شهید باکری اجازه نداد و از پشت بیسیم این جمله تاریخی را به زبان آورد: «همهٔ آنها برادرای من هستند. اگر توانستید همه را برگردانید، حمید را هم بیاورید». ایشان بعد از شهادت برادرش با خانواده اش تماس گرفت و به آنها گفت: «شهادت حمید یکی از الطاف الهی است که شامل حال خانواده ما شده است».
مفقودالاثر شدن
برادر قمرلو، فرمانده گردانی که در همان روز سازمان دهی شده و همراه شهید باکری در آن قایق بود، می گوید:
«در سیل بند که بودیم دشمن تا بیست متری روی سیل بند رسید و من به برادر باکری گفتم: به خاطر اسلام شما برگردید، هرچند شما به شهادت علاقه دارید و می خواهید به لقاءالله برسید، اما اسلام به شما احتیاج دارد. خواهش می کنم بروید عقب ما اینجا هستیم، بر اثر اصرار زیاد من که تا حد گریه کردن رسیده بود، گفت: برو برادر تندرو (سکان دار تنها قایق باقی مانده در پشت خط) را بیاور سوار قایق کن. او زخمی شده است.
در حین درگیری، برادرانی که زخمی می شدند، آنها را به داخل قایق می بردیم، برادر باکری کنار من نشسته بود و تیراندازی می کرد. یک دفعه در بین ذکرهایی که می گفت ناله ضعیفی کشید و به رو به زمین دراز کشید، با عجله او را برگرداندم و در بغل گرفتمش دیدم که از پیشانی او خون بیرون می آید. هرچه او را صدا زدم، بوسیدم، پاسخی نشنیدم، فقط نگاهم می کرد. قایق را روشن و او را به آنجا منتقل و با عجله به طرف نیروهای خودی در شرق دجله حرکت کردیم. دشمن قایق را زیر رگبار گرفته بود، به طوری که آن را سوراخ، سوراخ کرد، اما تیری به ما اصابت ننمود، در همین حال، یکی از افراد دشمن کنار دجله آمد و با شلیک موشک آر.پی.جی موتور قایق را نشانه گرفت که به علت وجود بنزین در موتور قایق و داخل خود قایق باعث اشتعال آن شد. آتش به سرعت همه قایق را در برگرفت، ما که بر اثر اصابت ترکش به داخل آب پرتاب شده بودیم، با یک دنیا غم و درد سوختن برادر باکری و دیگر مجروحان را مشاهده کردیم، در حالی که نمی توانستیم کاری انجام دهیم. بر اثر اصابت موشک، قایق به سمت شرق دجله حرکت داده شد و در نقطه ای کنار خشکی توقف کرد.
به دلیل آتش دشمن از سمت غرب دجله، نتوانستیم کنار قایق برویم. شب هنگام به آن سمت رفتیم، اما متأسفانه، هیچ اثری از شهید باکری و دیگران نبود».
#روحش_شاد_یادش_گرامی_باد.
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
3.66M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❤️روایت شهید حاج قاسم سلیمانی از شهید مهدی باکری
🌹فرماندهی در جنگ ما امامت بود نه هدایت
#ببینید
#پیشنهاد_دانلود
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
🔅رهبر انقلاب اسلامی
«دفاع مقدّس وسیلهای شد برای اینکه استعدادهای مکنون در انسانها، به شکل عجیبی بُروز کند. …مثلاً شهید باکری؛ ایشان در آغاز جنگ یک جوان دانشجو است که تازه فارغالتحصیل شده؛ حالا چند ماه یا یک مدتی هم در پادگانها گذرانده، بعد هم به دستور امام که [گفتند] از پادگانها بیایید بیرون، آمده بیرون؛ مثلا مهر ماه سال ۵۹ شهید باکری یک چنین حالتی دارد. بعد شما نگاه کنید در عملیات بیتالمقدس، در عملیات خیبر، قبل آن در عملیات فتحالمبین، این جوان یک فرماندهی زبدهی نظامی است که میتواند یک لشکر را، در بعضی جاها یک قرارگاه را حرکت بدهد و هدایت کند و کار کند. این عجیب نیست؟ این معجزه نیست؟ اینها معجزهی انقلاب است.»
۱۳۹۲/۹/۲۵
#شهید_مهدی_باکری
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
3.9M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#روایتگری
موضوع : اخلاص شهید مهدی باکری
#راوی #حجه_الاسلام_حسین_آقامیری
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
وقتی شهید مهدی باکری شهردار ارومیه بود، یک شب باران شدیدی بارید. به طوری که سیل جاری شد. همان شب ترتیب اعزام گروههای امداد را به منطقه سیل زده داد و خودش هم با آخرین گروه عازم منطقه شد. پا به پای دیگران در میان گل و لای کوچه ها که تا زیر زانو می رسید، به کمک مردم سیل زده شتافت.
در این بین آقا مهدی متوجه پیرزنی شد که با شیون و فریاد، از مردم کمک میخواست... تمام اسباب و اثاثیه پیرزن در داخل زیر زمین خانه آب گرفته بود آقا مهدی بی درنگ به داخل زیرزمین رفت و مشغول کمک به او شد. کم کم کارها روبه راه شد.
پیرزن به مهدی که مرتب در حال فعالیت بود نزدیک شد و گفت: خدا عوضت بده مادر، خیر ببینی نمیدانم این شهردار فلان فلان شده کجاست تا شما رو ببینه و یک کم از غیرت و شرف شما یاد بگیره
آقا مهدی سرشو بالا نکرد بگه من شهردارم. گفت مادر دعا کنید عاقبت به خیر بشه .
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
🌹تصويری از شهید باکری و شهید حاج قاسم سلیمانی در کنار رهبرمعظم انقلاب
🌹25 اسفند سالگرد شهادت مهدی باکری
🕊شادی روحش صلوات
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
#سیره_شهدا
🖇دینداری شهدا
تازه از مدرسه برگشته بود، آمد پیش من و گفت: مادر اگه یه چیزی بخوام برام میخری؟ با خودم گفتم حتماً دستِ دوستاش یه چیزی خوراکی ای دیده دلش کشیده، گفتم: بگو مادر، چرا نخرم، گفت: کتاب نهجالبلاغه میخوام، اون موقع (دوران طاغوت) کم کسی پیدا میشد اهل قرآن و نماز باشه، چه برسه به نهجالبلاغه، هر طوری بود بعد از چند روز، مقداری پول جور کردم و بهش دادم، وقتی از مدرسه آمد دیدم در پوست خودش نمیگنجه، کتاب بزرگی دستش بود، فکر نمیکردم برا خوندنش وقت بذاره، اما از اون روز به بعد همیشه باهاش بود، حتی توی جنگ.
🌷#شهید_علی_اکبر_رحمانیان🌷
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
4.21M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎞 دربارۀ مکاشفات شهید «عبدالحسین برونسی» و رابطۀ او با حضرت زهرا(س)
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️فرمانده! ۲۵ قدم به راست، ۴۰ قدم به جلو❗️
وقتی حضرت زهرا(س) راه برون رفت از میدان مین و محاصره دشمن را به شهید برنسی نشان میدهد.
⛔️فرماندهان جنگ نظامی در عین تلاشهای خودشون، نگاهشون به آسمان بود، نه به قدرتهای پوشالی...
#شهید_عبدالحسین_برونسی
#حجت_الاسلام_عالی
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
۲۶ اسفندماه #سالروزعملیات #امام_مهدی_عج گرامی باد .
خلاصه گزارش عملیات :
نام عملیات : امام مهدی (عج)
مدت اجرا : ۲ روز
زمان اجرا : ۲۶/۱۲/۱۳۵۹
تلفات دشمن :۱۶۸
ارگانهای عمل کننده : سپاه پاسداران انقلاب اسلامی
اهداف عملیات : عقب راندن دشمن از شهر و منطقه سوسنگرد
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani