eitaa logo
محتوای روایتگری راویان
3.2هزار دنبال‌کننده
7.2هزار عکس
3.2هزار ویدیو
472 فایل
🌟 محتوای روایتگری راویان 🌟 📚 بازخوانی خاطرات شهدا 🎖 تشریح عملیات‌های دفاع مقدس 📖 معرفی کتاب و خاطرات ارزشمند 🗓 پرداختن به مناسبت‌های مهم ✍️ محتوای روایتگری 📩 ارتباط با ادمین : @Revayatgar_admin وابسته به موسسه روایت سیره شهدا
مشاهده در ایتا
دانلود
از خاطرات یک آزاده از زندان صدام: به خاطر آنكه قاب عكس صدام را شكسته بودم، مرا به گودالی كه هشتاد و یك پله از زمین فاصله داشت، بردند. آنجا شبیه یك مرغ‌دانی بود. وقتی مرا در سلولم حبس كردند، از بس كوچك بود، می‌بایست به حالت خمیده در آن قرار می‌گرفتم. آن سلول درست به اندازه ابعاد یك میز تحریر بود. شب فرا رسید و كلیه‌هایم از شدت سرما به درد آمده بود. به هر طریق كه بود، شب را به صبح رساندم. تحملم تمام شده بود. با پا محكم به در سلول كوبیدم. نگهبان كه فارسی بلد بود، گفت: چیه؟ چرا داد می‌زنی؟ گفتم: یا مرا بكشید یا از اینجا بیرون بیاورید كه كلیه‌ام درد می‌كند. اگر دوایی هست برایم بیاورید! دارم می‌میرم. او در سلول را باز كرد و چند متر جلوتر در یك محوطه بازتر كشاند و گفت: همین جا بمان تا برگردم. در آنجا متوجه یك پیرمرد ناتوان شدم. او در حالی كه سكوت كرده بود، به چشمانم زل زد. بی‌مقدمه پرسید: ایرانی هستی؟ جوابش را ندادم. دوباره تكرار كرد. گفتم: آره، چه كار داری؟ پرسید: مرا می‌شناسی؟ گفتم: نه از كجا بشناسم؟ گفت: اگر ایرانی باشی، حتما مرا می‌شناسی. گفتم: اتفاقا ایرانی‌ام؛ ولی تو را نمی‌شناسم. پرسید: وزیر نفت ایران كیست؟ گفتم: نمی‌دانم. گفت: نام محمد جواد تندگویان را نشنیده‌ای؟ گفتم: آری، شنیده‌ام. پرسید: كجاست؟ گفتم: احتمالاً شهید شده. سری تكان داد و گفت: تندگویان شهید نشده و كاش شهید می‌شد. دیگر همه چیز را فهمیدم. بغض گلویم را گرفته بود. فقط نگاهش می‌كردم. نگاه به بدنی كه از بس با اتوی داغ به آن كشیده بودند، مثل دیگ سیاه شده بود...، گفتم: اگر پیامی داری بهم بگو. گفت: این سیاه چال، طبقه زیرین پادگان هوانیروز الرشید است... گفت: ... پیــــــــــام من مرزداری از وطن است... صبوری من است. نگذارید وطن به دست نااهلان بیفتد. نگذارید دشمن به خاك ما تعرض كند. استقامت، ‌تنها راه نجات ملت ماست. بگذارید كشته شویم، اسیر شویم؛ ولی سرافرازی ملت به اسارت نیفتد. گفتم: به خدا قسم... پیامت را به ایرانیان می‌رسانم. خم شدم دستش را ببوسم كه نگذاشت... ✅منبع : راوی: عیسی عبدی، رجوع کنید به کتاب ساعت به وقت بغداد، ج1، ص89 – 86. 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
مردود شدن بخاطر شهید محمدجواد قبل از انقلاب، بانک ملی از میان قبول شدگان در دانشگاه تهران، همه ساله 200 نفر را به عنوان سهمیه انتخاب می کرد و در مرحله بعد از میان آنها 7 نفر را از طریق آزمون اختصاصی انتخاب و برای طی دوره بانکداری به کشور اعزام می کرد. جواد به عنوان نفر سوم سهمیه انتخابی جهت اعزام به انگلستان انتخاب شد. آخرین مرحله مصاحبه بود مصاحبه کننده از او پرسید: اگر در خیابان‌ها و یا پارک‌های لندن با یک دختر عریان رو به رو شوی و یا در یکی از محافل تهران با یک دختر خانم نیمه عریان رو به رو شوی چه عکس‌العملی از خود نشان می‌دهی؟ جواد پاسخ داده بود: در صورتی که با چنین وضعی رو به روشوم، چون قادر نیستم مانع رواج منکرات شوم ابتدا سعی می‌کنم خودم را از مسیر و به او و بعد از خداوند درخواست می‌کنم مرا یاری دهد که بر نفس اماره‌ام مسلط شوم و طلب توفیق می‌کنم که حتی در عالم تصور و رویا هم به او . به این ترتیب جواد در برابر نگاه تمسخر‌آمیز داوران، در گزینش بانک ملی شناخته شد. زیر ورقه آزمون او این عبارت به چشم می‌خورد: "نامبرده به علت تعصبات مذهبی صلاحیت اعزام به خارج از کشور را ندارد. شادی روح شهدا 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
6.02M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 فیلم | مروری بر زندگی شهید مهندس محمدجواد تندگویان 🔹 وزیر نفت کابینه شهید رجایی 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
✨نامه های شهید در دوران اسارت... 💌كوتاه و مختصر بود. روي سربرگ‌هاي صليب سرخ. درحد احوالپرسي. حالم خوب است و زنده‌ام و... آخرين نامه‌اي هم كه از او به دست ما رسيد با اين مضمون بود كه؛ 📬من، محمدجواد تندگويان، وزير نفت دولت جمهوري اسلامي ايران، از اين پس مايل به ادامه مكاتبه با خانواده‌ام نيستم! ❗️بعدها از پرس و جوهايي كه از اسراي آزاد شده (كه به نوعي با وي در يك اردوگاه بودند) داشتيم به اين نتيجه رسيديم كه: 🍁 دليل اين كار اين بوده كه احتمالا در قبال مكاتبه با خانواده، عراقي‌ها از او يك‌سري مطالباتي را داشته‌اند كه شهيد تندگويان نمي‌خواسته زير بار آنها برود! 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
🔻 اینفوگرافی 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
۲۹ آذرماه ، سردار از نیروهای اطلاعات و عملیات لشکر ۳۲ انصار الحسین (ع) استان همدان گرامی باد. 🥀 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
به گفته دوستانش دوازده بار به صورت جدی مجروح شد که راهی جز بستری در بیمارستان نداشت و حتی به شدت مورد حمله شیمیایی قرار گرفت اما تا آرین روزهای جنگ همچنان دلاورانه ایستاد و از اسلام و انقلاب و میهن خویش دفاع کرد. سردار شهید علی خوش لفظ از نیروهای اطلاعات و عملیات لشکر 32 انصار الحسین (ع) استان همدان هشتم آبان ماه سال 1343 در محله کمال آباد همدان و در خانواده ای مذهبی و انقلابی به دنیا آمد. پدرش آقا اسدالله راننده کامیون بود و از این طریق روزی حلال کسب می کرد. سال های کودکی را در کنار بازی های کودکانه، در جلسات قرآن و هیات های مذهبی سپری کرد تا از همان کودکی روح و جانش با مکتب اهل بیت جلایی دوچندان گیرد. سال های درس و مدرسه را با شعار های انقلابی و شرکت در راهپیمایی ها و فعالیت های مبارزاتی علیه رژیم پهلوی پشت سر گذاشت و یکی از نوجوان های فعال روزهای انقلاب بود که با دوستان و هم محله ای های خود در راه پیروزی انقلاب گام برداشتند. در وقایع مهم انقلاب در همدان از جمله حماسه 30 مهر دانش آموزان همدان در سال 1357 که منجر به شهادت تعدادی از انقلابیون همدان شد، مراسم انقلابی تشییع پیکر مطهر آیت الله ملاعلی معصومی همدانی، واقعه جلوگیری از حرکت تانک های نظامی از کرمانشاه به تهران و راهپیمایی یکصد هزار نفری همدان حضور داشت و توزیع اعلامیه در مدارس و پایین کشیدن عکس شاه از سر در کلاس های درس، فعالیت روزانه او و دوستانش شده بود. با آغاز جنگ تحمیلی و پس از سال ها خدمت به محرومین و مستضعفین در گروه های جهادی و مردمی، با وجود اینکه به دلیل سن کم، بارها از حضورش در جبهه ممانعت شده بود، درس و مدرسه را رها کرد و به عنوان نیروی داوطلب بسیجی روانه جبهه های نبرد حق علیه باطل شد و در مناطق عملیاتی حضور یافت. در اولین اعزام، روانه جبهه های غرب شد و در مناطق عملیاتی مریوان خدمت کرد. از همان ابتدا با سردارانی چون حاج احمد متوسلیان، علی چیت سازیان، علی شاه حسینی، حبیب مظاهری، علیرضا ناهیدی، رضا چراغی، حسین قجه ای، احمد بابایی، حاج حسین همدانی، اسماعیل شکری موحد، جعفر مظاهری، علیرضا حاجی بابابی و محمود شهبازی آشنا شد و تحت تاثیر مرام و روحیه شهادت طلبی و ایثارگری آنها قرار گرفت. برای اولین بار در مناطق عملیاتی سر پل ذهاب به نیروهای اطلاعات و عملیات و شناسایی پیوست و پس از مدت کوتاهی به یکی از نیروهای زبده این واحد تبدیل شد به طوری که در عملیات قراویز و در کنار سردار شهید حبیب مظاهری، مسئولیت هدایت نیروهای همدانی را به عهده داشت. در سال های دفاع مقدس دلاورانه در مسئولیت های مختلف ایفای نقش کرد و در گمنامی تمام، حماسه ها از خود بر جای گذاشت. بارها و بارها مجروح و زخمی شد اما مصمم تر از قبل حتی پیش از اینکه زخم هایش التیام یابد دوباره در جبهه ها حاضر می شد. به گفته دوستانش دوازده بار به صورت جدی مجروح شد که راهی جز بستری در بیمارستان نداشت و حتی به شدت مورد حمله شیمیایی قرار گرفت اما تا آرین روزهای جنگ همچنان دلاورانه ایستاد و از اسلام و انقلاب و میهن خویش دفاع کرد. سال های پس از جنگ را با درد و رنج بسیار سپری کرد و در این سال ها، همسر فداکار و دو فرزند بزرگوارش دردهایش را التیام می بخشیدند و در کنار دوستان و رزمندگان همدان، سنگ صبور سال های بی قراری و جدایی علی خوش لفظ از یاران و همرزمانش بودند. کتاب زندگی نامه این شهید بزرگوار به همت همرزمش حمید حسام با نام "وقتی مهتاب گم شد"به زیبایی به رشته تحریر درآمد و مورد توجه و عنایت ویژه مقام معظم رهبری قرار گرفت. مقام معظم رهبری در دیدار با این شهید او را اسوه صبر و استقامت و افتخار بچه های همدان برشمرد . علی لفظ پس از سال ها تحمل درد و رنج ناشی از مجروحیت و صبر در برابر دوری یاران و دوستان، آذر ماه سال 1396 آسمانی شد و به کاروان عظیم شهدا پیوست . یادش گرامی و راهش پر رهروباد. 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
6.09M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌷شهید علی خوش‌لفظ خطاب به :💕 با اين‌که شیمی‌درمانی میشوم و خیلی درد دارم؛ شما را که دیدم دردهایم رفت🍂🍂 ➕ماجرای اهدای تسبيح و انگشتر امام و مهرورزی 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 تصاویر گفتگوهای این شهید بزرگوار با رهبر معظم انقلاب در خاطره ها ماندگار شد‌. یکی از این ویدئوهای ماندگار را ببینید. ⁦▫️⁩شهید حاج علی خوش، جانباز ۷۰ درصد دفاع مقدس، در ۲۹ آذر ۹۶ جام شهادت را سرکشید. ⁦ 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
کتاب : ✅نویسنده : حمید حسام موضوع : خاطرات جانباز سرافراز علی خوش لفظ ناشر : سوره مهر 🔰این کتاب قبل از آن که شرح زندگی علی خوش لفظ باشد، روایتی عینی از واقعه ای تاریخی است که موجب شد که سرنوشت خیل وسیعی از مردمان ایران تغییر کند. 🔰علی پانزده ساله در عنفوان جوانی با اصرار فراوان خود به جبهه اعزام می شود، آنجاست که در می یابد که شهادت ارمغانی است که با ترک خود به دست می آید. 🔰علی خوش لفظ با تنی مجروح و خسته زنده ماند تا ماجرای وصل حدود هشتصد دوست و برادرش را برای ما روایت کند. 🔰تقریظ رهبر معظم انقلاب بدين شرح است : بسم ‌الله‌ الرحمن ‌الرحیم بچه‌های همدان؛ بچه‌های صفا و عشق و اخلاص؛ مردان بزرگ و بی‌ادعا؛ یاران حسین (علیه‌السلام)؛ یاوران دین خدا و آن‌گاه مادران؛ مردآفرینان شجاع و صبور و آن‌گاه فضای معنویت و معرفت؛ دل‌های روشن، همت‌ها و عزم‌های راسخ؛ بصیرت‌ها و دیدهای ماورائی. این‌ها و بسی جویبارهای شیرین و خوشگوار دیگر از سرچشمه این روایت صادقانه و نگارش استادانه، کام دل مشتاق را غرق لذت می‌کند و آتش شوق را در آن سرکش‌تر می‌سازد. راوی، خود شهیدی زنده است. تنِ به‌شدت آزرده او نتوانسته از سرزندگی و بیداری دل او بکاهد و الحمدلله ربّ العالمین نویسنده نیز خود از خیل همین دلدادگان و تجربه‌دیدگان است. بر او و بر همه آنان گوارا باد فیض رضای الهی؛ ان‌شاء‌الله. درباره نگارش این کتاب، آنچه نوشتم کم است؛ لطف این نگارش بیش از این‌هاست. مقدمه کتاب یک غزل به تمام معنی است. 🇮🇷 کانال ارائه محتوای رو
: ... راوی، خود یک است. تنِ بشدّت آزرده ی او نتوانسته از سرزندگی و بیداری دل او بکاهد، و الحمدلله ربّ العالمین. نویسنده نیز خود از خیل همین دلدادگان و تجربه دیدگان است... درباره ی نگارش این کتاب، آنچه نوشتم کم است؛ لطف این نگارش بیش از اینها است. مقدّمه ی کتاب یک غزل به تمام معنی است. ۹۵/۱۰/۱۸ 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani