eitaa logo
محتوای روایتگری راویان
3.2هزار دنبال‌کننده
7.2هزار عکس
3.2هزار ویدیو
472 فایل
🌟 محتوای روایتگری راویان 🌟 📚 بازخوانی خاطرات شهدا 🎖 تشریح عملیات‌های دفاع مقدس 📖 معرفی کتاب و خاطرات ارزشمند 🗓 پرداختن به مناسبت‌های مهم ✍️ محتوای روایتگری 📩 ارتباط با ادمین : @Revayatgar_admin وابسته به موسسه روایت سیره شهدا
مشاهده در ایتا
دانلود
4_6007888420733453364.apk.apk
4.98M
📱اپلیکیشن «گام دوم انقلاب» 🔸به منظور استفاده راویان روحانی در متن و محتواسازی روایتگری راهیان نور اپلیکیشن بیانیه گام دوم انقلاب جهت استفاده آسان از متن بیانیه در اختیار دوستان قرار می گیرد. 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
4_5929327365741084723.apk
10.98M
📱 | 🌀 نمای سه بُعدی یادمانهای راهیان نور دارای معرفی مناطق ، عملیاتها ، شهدای شاخص یادمان ها ، صوت و تصویر ... 🔹نرم افزار 🔊 ترین نرم افزار راهیان نور کاری از کشور 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
مسابقه کتابخوانی ضمن عرض خدا قوت و تشکر از عزیزانی که در مسابقه کتابخوانی از کتاب مقدس شرکت کردند اسامی برندگان این دوره که از مجموع شرکت کنندگانی که بیشترین جواب صحیح رو زده بودند به قید قرعه انتخاب شدند معرفی می گردند. حجج الاسلام: علی چدانی سجاد کارگر امیرحسین سعیدی پور که تبریک خدمتشان عرض می شود، ان شاالله جوایز این بزرگواران در برنامه اختتامیه راهیان نور موسسه سیره شهدا و همزمان با تقدیر از راویان برتر خدمتشان تقدیم می گردد. الله منازل الشهدا
#بسم_رب_الشهداء_و_الصدیقین زنده نگه داشتن یاد شهدا کمتر از شهادت نیست . #مقام_معظم_رهبری کانال ارائه محتوای روایتگری و #سیره_پژوهی_شهدا به اشراف معاونت پژوهش موسسه سیره شهدا و با نظارت کارشناسان پژوهشی ، بصورت تمام وقت در حال ارائه ی محتوای روایتگری به راویان عرصه ی جهاد و شهادت می باشد . برای بهره وری هرچه بیشتر از این عناوین و مطالب شهدایی ، شما هم در اطلاع رسانی و معرفی کانال به دیگران، همراهی بفرمایید . اجرتان باشهدا کانال ارائه محتوای روایتگری 👇👇 @ravianerohani
👆👆👆👆 شما هم در ثواب نشر معارف شهدا شریک باشید.
7.1M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎬 داستان نبش قبر شهید سید طعمه یاسری که مردم روستایی در عراق برایش بارگاه ساخته بودند 🌹 بسیار زیبا #پیشنهاد_دانلود 🗓 راوی: #محمد_احمدیان 🌸 🇮🇷کانال ارائه محتوا به راویان 👇 🆔 @ravianerohani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بسم رب الشهداء والصدیقین در راستای اهداف کانال حاضر که ارائه محتوای روایتگری می باشد ،و با توجه به ایام راهیان نور و فعالیت راویان در یادمان های شهدا خیلی از راویان درخواست دریافت محتوای کاربردی ویژه زیارتگاه های شهدا بوده اند که به همین منظور مطالبی تقدیم می گردد. امید که برای دوستان راوی قابل استفاده بوده و ما را با ارسال نظرات و مطالب مناسب خود یاری نمایید 🌷 پیشاپیش از صبر و حوصله شما در مطالعه مطالب جامع و احیانا کمی طولانی تقدیر و تشکر می نماییم. 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
شرح عملیات از زبان شهيد صياد شيرازي تاریخ انتشار : يکشنبه ۲۱ فروردين ۱۳۹۰ شهيد صياد شيرازي مي گويد: عمليات فتح المبين عمليات سرا پا حماسه، ايثار و معنويت بود. با دلايل و مدارك لازم ثابت مي كنم كه نقطه اوج رزمندگان براي جنگيدن در راه خدا «عمليات فتح المبين» بود. به گزارش فارس، شهيد سپهيد امير علي صياد شيرازي كه در سال هاي دفاع مقدس فرماندهي نيروي زميني ارتش را بر عهده داشت،‌ پيرامون عمليات فتح المين خاطرات را بيان كرده بودند كه به لحاظ ارزش تاريخي آن در سالگرد اين سردار بزرگ اسلام آن را منتشر مي كنيم: نمي دانم آزمايش كرده ايد وقتي مهماني بر انسان وارد مي شود هم از ديد مهمان و هم از ديد ميزبان چه حالي است من براي اينكه مقدمه حرف خودم را بگويم اين را تنظيم كردم باديدار به يادماندني خودم و همراهانم قبل از اينكه ما وارد منطقه و ماموريت افتخاري دو معارف جنگ شويم روز پنج شنبه گذشته مخصوصا سفري را انجام دادم تا محلها را بررسي كنم و ببينم وضعيت چطور است محل هايي كه ديدم: 1- نقطه رابيه و ميش داغ 2- عين خوش و دهلران 3- جسر نادري و پل كرخه 4- دامنه ارتفاعات ابوصليبيخات اينجا سومين نقطه اي بود كه وارد شديم . وقتي فرماندهي و عقيدتي به استقبال ما آمدند گفتند محل پذيرايي ما حسينيه سيدالشهدا است. با شنيدن اين خبر صفايي وجودم را فرا گرفت كه از بيان آن ناتوانم . اينجا رزمندگاني زندگي مي كردند و گريه مي كردند كه به خدا نزديك بودند. اين صفا كجاست، عمليات فتح المبين عمليات سرا پا حماسه، ايثار و معنويت بود. با دلايل و مدارك لازم ثابت مي كنم كه نقطه اوج رزمندگان براي جنگيدن در راه خدا «عمليات فتح المبين» بود. در قياس با عمليات بيت المقدس شايد گفته شود كوچك تر است اما بايد ارزيابي كرد و ديد كه چقدر به خدا نزديك شديم . بايد ديد چقدر بهتر خدا را ديديم (ما در اين عمليات ) بهتر ديديم و دانستيم كه شخصيت ما در نظام چيست؟ عطش جنگيدن در راه خدا پيدا بود. چرا كه اين عمليات با نام يا زهرا(س ) آغاز شد و به بركت اين نام خدا مي داند كه چه به وجودآمد. عمليات فتح المبين نتيجه سه ماه تلاش مستمر بود. بعد از سه ماه تلاش موفق شديم به تدبير برسيم . قرار بود در اين عمليات ، در فضاي 60 - 40 كيلومتر از چهار محور : 1 جسرنادري 2 محور ممله و پادگان عين خوش 3 محور شوش 4 محور تنگ رقابيه از طرف تنگ زليجان و ارتفاعات ميش داغ عمل كنيم . قرارگاه لشگر 77 ثامن الائمه كه از چهره ها و يگان هاي سرافراز ارتش و رزمندگان اسلام است در هفت تپه مستقر بود عقبه اش و يگان هايش در غرب كرخه بودند . در كنار آن همرزمان از سپاه تيپ 17 قم تيپ حضرت سجاد و گردان هاي مختلف حضور داشتند و همه آماده عمليات بودند. يك روز در هفت تپه جلسه داشتيم . همه فرماندهان بودند و پيشرفت كار را در قرارگاه كربلا كنترل مي كرديم و جايي كه لازم بود هدايت مي كرديم . جلسه عجيبي شد. برادران ارتش و سپاه يك يك آمدندو گزارش دادند. همه گزارش ها منفي بود و مايوس كننده . جو بسيار نگران كننده اي به وجود آمد. نوبت رسيد به برادر عزيز صفار از قرارگاه فجر از سوي سپاه كه فرمانده تيپ 12 قم بود . با تواضع گفت : « از شما تعجب مي كنم، از حال شما.  مگر ما با توكل به خدا جلو نيامديم » جوان 22 ـ 23 ساله اي در مقابل اساتيد و فرماندهان مي ايستد يك دفعه جو جلسه تغيير مي كند. شرمنده مي شوم. ايشان گزارش مي دهد و ميزان پيشرفت شناسايي خودش را مي گويد. جلسه قوت قلب گرفت چهار راه بحث بر سر اين بود كه از كجا شروع كنيم ارتش مي گفت از جسر نادري و از قرارگاه فتح و سپاه مي گفت نه از چهار محور با هم بايد شروع كرد. من همرزمان ارتش را صدا كردم و گفتم از هر چهار محور عمل مي كنيم . براي عمليات آماده شديم . كارشناسان گفتند نور ماه براي حمله مناسب نيست چون كارشناس بودند پذيرفتيم . گر چه مايل نبوديم تا آمديم تصميم گرفتيم كه آماده شويم . ديديم از قرارگاه فجر تماس گرفتند كه دشمن آتش سنگيني را شروع كرده و به ما فشار مي آورد. از يك طرف فشار دشمن و از طرف ديگر كمبود مهمات همه را نگران كرده بود. آمديم دفع كنيم ديديم دشمن از رقابيه جلو آمده حالت عجيبي پيش آمد. از طرح سه ماهه ما اصلا دو محورش خراب شد چه بايد مي كرديم در قرارگاه كربلا به اين نتيجه رسيديم كه بايد نزد فرماندهي كل قوا برويم و دو تا سئوال مطرح كنيم : 1- چه بايد كرد؟ 2- براي اين طرح ناقص ما استخاره كنيد . بين من و سردار رضايي هماهنگي شد كه من در منطقه بمانم و سردار رضايي به تهران برود. قبل از دوازده و نيم بود كه از ابوغريب خبر دادند دشمن باچند تانک آمده . 👇 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
من پايم رغبت ندادكه بروم پاي بي سيم كه بگويم برگردند. گفتم: شايد ارتشي هاگوش كنند (بدليل سلسله مراتب نظام ) ولي با تك تك فرماندهان صحبت كردم گفتند قلب ما قوي است . ساعت 12 و نيم- يك و نيم - دو و نيم شد و اينها همين طور پيش مي رفتند ساعت سه و نيم صبح كه شد ديدم گفتند ما بيست متري دشمن هستيم رمز عمليات را با قدرت كامل گفتيم بعد از اعلام فرمان حمله تمام فرماندهان و عناصر ستاد رو به قبله دعاي توسل خواندند چه دعايي ! چه ضجه هايي ! چه زاري بود هر كس به حال خودش گريه مي كرد هر لحظه بر شدت گريه اضافه مي شد كه من سر و صداي بي سيم را نزديك صبح شنيدم فكر كردم گير افتاده اند گفتند ما فرمانده تيپ را گرفتيم و بعد هي اسير بود كه به عقب مي آمد. هر چه مي پرسيديم كه چي شده هيچ كس جواب نمي داد. گرفتار بودند آخر. گفتيم فرمانده تيپ دشمن را بياورند. فرمانده تيپ گفت : « ما مي دانستيم بعد از توفيق در مرحله اول شما حتما حمله مي كنيد اين بود كه به همه گفتم آماده باشند همه آماده پشت تيربار و در سنگرها بودند .  تا اينكه ساعت 3 شد ديديم خبري نشد . ما گفتيم ساعت 3 حمله نكرديد پس ديگر حمله نمي كنيد لذا به همه استراحت داديم . خود من آن قدر احساس اطمينان مي كردم كه با لباس زير خوابيدم بعد ديدم طرف رانم درد مي كند (مرا مي زدند كه بيدار شوم و بعد هم اسير شدم ). » مواضع دشمن به سرعت سقوط مي كرد، قرارگاه فجر و قرارگاه نصر اين منطقه را گرفتند ابتكار عمل از دست ما خارج شده بود. ما هر جا را مي گفتيم بگيريد مي گفتند ما از آنجا رد شديم به سردار رضايي گفتم اينجا جاي ما نيست و رفتيم جلو. تا چنانچه سوار بر وانت رفتيم و بعد تا تنگه برغازه آمديم گلوله تانك دشمن جلو ما را گرفت . بيست متري ما خورد و ما پريديم بيرون . عمليات حماسه انگيز با آزادسازي دو هزار كيلومتر از خاك و شانزده هزار اسير به پايان رسيد. بعد از عمليات فتح المبين اواخر مسئوليت خودم در فرماندهي نيروي زميني احساسي به من دست داد كه يك تيپ به نام حضرت ابوالفضل با سه گردان تشكيل دهم و افسران و درجه داران ايماني وارد آن شوند و اين تيپ طوري بگيرد و خيالمان راحت شود. تيپ حضرت ابوالفضل تشكيل شد ، باسه گردان .  براي اينكه از مجموعه هاي خوبي برخوردار شوند به مهندسي نزاجا پانزده روز مهلت داديم كه يك حسينيه بسازد و اين فضا و اطرافش را كه مي بينيد در عرض پانزده روز به وجود آمد. آمدم فرماندهي تيپ را خودم برعهده گرفتم تا فرماندهي نيروي زميني احساس كند اين تيپ براي خودش است . وقتي نماينده امام در شوراي عالي دفاع شدم اين تيپ منحل شد. شب انحلال من در تهران بودم . وقتي خبر انحلال آن را دادند حال عجيبي پيدا كردم . مانند شب عاشوراي امام حسين (عليه السلام ) شد و اكنون من از فرماندهي تيپ تشكر مي كنم و حسينيه تيپ اينجا بايد بماند به اين عنوان آثار جنگ من به تيپ 45 تبريك مي گويم . از صميم قلب مي خواهم كه قدر اين نعمت را بدانند . بايستي به مرور و به تدريج وضع بهتري پيدا كند.   🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا