محتوای روایتگری راویان
فیلم بردار مخلص حماسه های #دفاع_مقدس و کارگردان فیلم #تویی_که_نمی_شناختمت #محمد_ابراهیم_سلطانی_فر
#تویی_که_نمی_شناختمت!
فامیل بود. نه آنقدر دور که نشناسمش.
از همان زمان شاه، قبل از #انقلاب ، در بین فامیل زبانزد همه بود.
خودش و خانواده اش.
ایمان، اخلاق و هرچیز خوب که فکرش را بکنید.
واسه همین خیلی دوستش داشتم.
و او هم من را ...
کیف می کرد وقتی در درگیری های جلوی دانشگاه علیه #منافقین ، از طرف صدا و سیما آمده بود فیلمبرداری کند، مرا با آن جثه کوچک می دید که این طرف و آن طرف می دوم.
آنقدر دوستش داشتم که سال 60 وقتی رفتم جبهه، یکی از کسانی بود که در وصیت نامه ام خیلی به او سلام رسانده بودم و آرزو داشتم زیر پیکر شهیدم را بگیرد ...
که نشد!
"محمدابراهیم سلطانی فر" آن دلاورمرد جبهه ها که دوربین فیلمبرداری سلاحش بود، دیشب 21 اردیبهشت 1398 به رحمت خدا رفت.
و رفت به برادر شهیدش " #سعید_سلطانی_فر " پیوست که چند سال پیش از این، بر اثر استنشاق گازهای شیمیایی در جبهه، در غربت به #شهادت رسید و غریبانه و مظلومانه دور از وطن به خاک سپرده شد.
دلم از این سوخت که چندی پیش با دوستان صدا و سیما هماهنگ کردم هرطوری هست بروند سراغ او که حالش خیلی خراب بود و برنامه ای و تجلیلی و ...
و نرفتند.
ابراهیم کارگردان فیلم سینمایی "تویی که نمی شناختمت" بود که خیلی مورد توجه و تشویق مقام معظم رهبری قرار گرفت.
"درود بر داودآبادیها. خانواده ما اصالتاً اهل داودآباد هستند که از توابع استان مرکزی است. طایفه داودآباد در خطه فراهان و اراک به انقلابیون معروفند. یادم هست نوروز سال 58 در اراک بودم که روی دیوارهای شهر نوشته بودند: «درود بر داودآبادیها».
از چند نفر علت این جمله را پرسیدم که در جواب گفتند: تا همین چند وقت پیش مجسمه شاه در میدان مرکزی اراک وجود داشت و کسی جرات پایین کشیدن مجسمه را نداشت تا اینکه داودآبادیها از روستا به اراک آمدند و مجسمه را پایین کشیدند. نوشتن این شعار هم به همین دلیل است.
بعدها که دلیل حزباللهی بودن داودآبادیها را از خودشون میپرسیدیم، میگفتند: «آقا هذا داودآبادی، یعنی امام مثل داودآبادیهاست.» در کل داودآبادیها خیلی غیور و خودجوش و حزباللهی هستند.
از گفتگوی مرحوم سلطانی فر با خبرگزاری فارس
9 شهریور 1392
به قول شهید آوینی:
"اگر شهید نشویم، می میریم!"
و وای بر من
که چند سالی در اوج بی معرفتی، رفتن و دیدن ابراهیم را پشت گوش انداختم.
روحش شاد.
#حمید_داودآبادی
22 اردیبهشت 1398
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
#خاطرات_اسارت
🌷 #ماه_رمضان در نگاه #شهدا🌷
عراقیها به ما خیلی سخت میگرفتند جز ارتباط و تکیه به خدا هیچ راهی نبود تنها امیدمان استعانت خداوند بود یکی از راههای تحکیم ارتباط الهی بحث #نماز و #روزه بود بچههایی که با ما در اردوگاه 12 و 18 بودند تقریبا #ماه_رجب و #ماه_شعبان را در استقبال از ماه رمضان روزه میگرفتند هر چند که روزه گرفتن و نماز خواندن حتی به صورت فرادی هم جرم بود.
روزه گرفتن جرم سنگینتری بود بچهها غذای ظهر را میگرفتند و در یک پلاستیک میریختند چهار گوشه آن را جمع کرده و گره میزدند سپس این غذا را در زیر پیراهن خود پنهان میکردند و افطار میخوردند اگر موقع تفتیش از کسی غذا میگرفتند او را #شکنجه میدادند.
آن غذای سرد ظهر با غذای مختصری که احیانا در شب میدادند را بچهها به عنوان #افطار میخوردند و تا افطار بعد به همین ترتیب میگذشت.
راوی: آقای #مرتضی_حاج_باقر
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
#ماه_رمضان ،بهار خود سازی و عبادت، بهار #قرآن و بهار توجه وذکر و #استغفار واستغاثه به خداست. آن را قدر بدانید .همه قشرهای مردم -مخصوصا جوانان-ماه رمضان را مغتنم شمارند. به خدا پناه ببرند وهدایت وعنایت اورا طلب کنند وبه او اتکا نمایند.
#امام_خامنه_ای (مدظله العالی)
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
🌹 #ماه_رمضـان_در_جبهه_ها 🌹
🌺 بعد از ۴۸ ساعت درگیرے با دشمن
نیمہ شب به اردوگاه رسیدیم ...
🌺 مقداری آب و یڪ جعبه خرما باقے مانده بود ، فرمانده بچه های گردان را به خط ڪرد و گفت : برادرانے ڪہ خیلی گرسنه هستند از این خرما بخورنـد و آنهایے کہ می توانند، تا فـردا صـبح تحمل ڪنند.
🌺 جعبہ خرمـا بیـن بچـه ها دست به دست چرخیـد تا به فرمانــده رسید...
🌺 فرمانـده بہ جعبـه خرمـا نگاه ڪرد، خرماهـا دست نخورده بود ،بچـه ها تنـها با آب قمقمه هایشان افطار ڪرده بودنـد.
🌹ماه #رمضان بود...
🌹تیرماه شصت و یڪ...
🍂 #عملیات_رمضان
🍂 #بفدای_لب_تشنه_ات_یاحسین
🍂 #خاطرات_ناب
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani