📋 #اطلاع_نگاشت
💠سالروز شهادت
🌷روحانی شهید مدافع حرم #صالح_حسنزاده
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
۲۴آبانماه، #سالروز_شهادت #مدافع_حرم #شهید_محمدرضا_ابراهیمی گرامی باد .🥀
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
#زندگینامه
#شهید_سردار_حاج_محمد_رضا_ابراهیمی
شهید محمدرضا ابراهیمی یزد آبادی در سال ۱۳۴۴ در خانواده ای مذهبی در شهر ابریشم محله یزدآباد شهرستان فلاورجان متولد شد؛
خانواده آنان دارای هفت برادر بود و محمدرضا چهارمین آنها در دوران انقلاب اسلامی نوجوانی سیزده ساله بود.
شب ها به اصفهان آمد و برای تظاهرات شب ها هم در آنجا می ماند؛ به طور مثال مجسمه شاه را که در میدان انقلاب کنونی می خواستند پایین بکشند آنجا حضور داشت و با سنگ به یکی از مأموران زد و تحت تعقیب قرار گرفت به طوری که آن شب دیر به خانه رسید و همه نگران شده بودند.
چند ماهی بیشتر از حمله وحشیانه عراق به ایران نگذشته بود که تصمیم گرفت به جبهه اعزام شود و با تعدادی از نیروهای بسیجی راهی جنوب شد؛
البته که سنش کم بود و هیچ آموزشی هم ندیده بود و به همین سبب نتوانست به منطقه وارد شود؛ نزدیک دو ماه در جهاد سازندگی خوزستان خدمت کرد و بعد به اصفهان آمد و دوره آموزشی فشرده ای را در پادگان غدیر گذراند و پس ازآن به منطقه اعزام شد و در عملیات فرماندهی کل قوا شرکت کرد.
شرط شهید برای ازدواج با همسرش; جنگ تحمیلی تازه شروع شده بود؛ شور و اشتیاق و محمدرضا نشان از آن داشت که تا جنگ ادامه دارد کمتر می شود او را در شهر و دیار خود دید؛
البته که پدر و مادر تصمیم گرفتند پایبندش کنند و از او خواستند ازدواج کند؛ قبول کرد و برای همسرش شرط گذاشت که مانع رفتن او به جبهه نشود و حتی اگر مجبور می شد بعد از مرخص شدن از بیمارستان دوباره به جبهه می شتافت.
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
#وصیتنامه
#شهید_حاج_محمد_رضا_ابراهیمی
بسم الله الرحمن الرحیم
ولاتحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتاً بل احیاء عندربهم یرزقون
اینجانب محمدرضا ابراهیمی فرزند حسن … شهادت می دهم به یگانگی خداوند متعال و شهادت می دهم که حضرت محمد پیامبر و فرستاده اوست و حضرت زهرافرزند او و مادر یازده امام بر حق و همسر امیرالمومنین و در کل شهادت می دهم که این چهارده نور مقدس را خداوند برای هدایت و راهنمای امت خلق کرد و خدا را شاکرم که به من آگاهی داد که خود را در صف مبارزان و مجاهدان در راه دفاع از دین اسلام قرار بدهم و خود را تابع دستورات حضرات معصومین قرار بدهم و بتوان در این برهه از زمان که اسلام عزیز در معرض خطر کفار مسلمان نما قرار گرفته ، خود را در صف مبارزان قرار دهم . هرچند که من رو سیاه کجا و صف مبارزان و دفاع از اسلام عزیز کجا؟!
من به عنوان سرباز کوچک ولایت ، وظیفه خود می دانم هرچند قدم کوچک در این راه بردارم و از حریم ائمه دفاع کنم و ننشینم برای تکه نانی، به اسلام و انقلاب و راه امام عزیز که غیر از سعادت و خوش بینی برای مردم چیزی نمی خواست، نق بزنم. بنده برای آمدن در صف مبارزان سوریه نه کسی به من تحمیل کرده بود و نه از من خواسته شده بود . من مدت ها بود که دنبال آمدن برای مبارزه بودم و خداوند بر من منت نهاد و مرا پذیرفت که در این جبهه قرار گیرم. از فرزندانم می خواهم که در هر کجا که خدمت می کنن. چه در منزل و چه در خدمت به مردم فقط برای خدا کار کنند نه برای دیده شدن . که اگر خدا ببیند همه می بینند و اگر خدا نبیند هیچ کس نمی بیند.
از خانواده ام می خواهم اگر خداون توفیق شهادت به من داد برای من ناراحت نباشند. که من اگر در جنگ شهید نشدم خیلی ناراحت بودم که چرا از صف شهدا جا ماندم و ناراحت حال خود بودم. عزیزانم مرا حلال کنید که اگر شما را اذیت کردم که کرده ام. و از همه دوستان می خواهم که مرا حلال کنید . اگر به کسی اذیتی کرده ام مرا حلال کند که من در پیشگاه خداوند دستم خالیست. اگر من شهید شدم من را در گلستان شهدای یزدآباد در کنار دیگر همرزمانم به خاک بسپارید.
به امید موفقیت اسلام عزیز
۹۴/۰۳/۰۷
ساعت ۶ صبح فرودگاه دمشق
#محمد_رضا_ابراهیمی
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
نیمی فدای #وطن و نیمی هم فدای #حرم شد.
همسر شهید محمدرضا ابراهیمی:
«محمدرضا 30 سال در سپاه خدمت كرد و بعد از بازنشستگي در جهاد مشغول به كار شد. اما بعد از جنگ هم آرام و قرار نداشت. عاشق شهادت بود و دلتنگ رفقاي شهيدش ميشد. هميشه ميگفت چرا من شهيد نشدم. خوشا به حال رفقايم كه شهيد شدند. ميگفت اي كاش باب شهادت باز شود و من هم به آرزويم برسم. من به ايشان ميگفتم شما هر روز يك بار شهيد ميشويد. چون محمدرضا خيلي درد ميكشيد. اما ايشان راضي نميشد و ميگفت آنها كه شهيد شدند معامله را بردند. همه اينها گذشت تا اينكه بحث سوريه و دفاع از حريم اهل بيت پيش آمد. از همان آغاز جنگ زمزمه رفتن و دفاع از حرم را مطرح كرد اما به خاطر جانبازي از اعزامش جلوگيري ميكردند تا اينكه اواخر شهريورماه 1394 بعد از كلي پيگيري و اصرار عازم دفاع از حرم شد. نيمي از جسمش فداي وطن و نيم ديگر فداي حرم شد.»
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
📋 #اطلاع_نگاشت
💠سالروز شهادت
🌷سردار شهید #مدافع_حرم #محمدرضا_ابراهیمی
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
۲۴آبانماه، #سالروز_شهادت #مدافع_حرم #شهید_جلیل_خادمی گرامی باد .🥀
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
#زندگینامه
#پاسدار_مدافع_حـرم
#شهید_جلیل_خادمی
🍃در ۱۵ تیرماه ۱۳۵۶ در روستای امیر حاجیلو از توابع شهرستان فسا دیده به جهان گشود ، وی اولین فرزند خانـواده بود. تحصیلات خود را تا دوره راهنمایی در روستای محلتولد با موفقیت گذراند، و برای ادامه تحصیل بهمراه خانوادهاش به شهرستان فسا عزیمت ڪردند، دوره متوسطه را بطور ناتمام رها کرد و در سال ۱۳۷۴ در سن ۱۸سالگی با توجه به علاقهای که به نهاد مقدس سپاه پاسدارن انقلاب اسلامی داشت به عضویت این نهاد در آمد .
🍃دوره آموزشی عمومی خود را سال ۱۳۷۴ در پادگان شهید حبیب الهی اهواز آغاز کرد و دوره تخصصی اولیه توپخانه را با گرایش قبضه سال ۱۳۷۵ در پادگان ۶۳خاتم الانبیا تهران با موفقیت به اتمام رساند و بعد به گروه توپخانه موشکی ۵۶ یونس (ع) سروستان معرفی و در گردان جندالله بعنوان فرمانده قبضه مشغول خدمت شد و پس از مدتی خدمت در این گردان بنا به نیاز به گردان غدیر منتقل شد.
🍃در سال ۱۳۷۷ گواهینامه پایان دوره آموزشی راکتانداز ۲۴۰ مم را گرفت. در زمستان ۱۳۸۶ چندماه در کردستان در منطقهعملیاتی پیرانشهر با گروه پژاک مبارزه کرد و در سال ۱۳۹۰ به فرماندهی رسد دیدبانی از آتشبار هدفیاب منصوب گردید. وی در طول بیست سال خدمت صادقانه اش در مناطق مختلف حضور فعال و چشمگیری داشت . از جمله ماموریت های تنب بزرگ، تنب کوچک ، بندر عباس، قشم، کردستان .
🍃در سال ۱۳۹۳ برای اولین بار برای دفاع از حرم اهل بیت (ع) راهی کشور عراق شد و ماموریت اول او منجر به آزاد سازی شهر صلاحالدین و تکریت گردید، در ماموریت دوم در مهر ۱۳۹۴ به تهران و از تهران به بغداد اعزام شد و سرانجام در تاریخ ۲۴ آبان ماه سال ۱۳۹۴ در سامرا در جوار مرقد ملکوتی امام حسن عسکری (ع) و امام علی النقی (ع) به فیض شهادت نائل آمد. پیکر پاکش طی یک تشییع با شکوه در زادگاهش روستای امیر حاجیلو در گلزار شهدای امامزاده شهیدان به خاک سپرده شد.
#سالروز_شهادت
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
#سیره_شهدا
جلیل هر زمان از اداره به خانه می آمد تمام خستگی هایش را پشت در می گذاشت و با لبخند وارد خانه می شد. با شور و نشاط خاصی که داشت با صدای بلند سلام می کرد. در این 18 سال روزی نشد که با بی حوصلگی آشپزی کنم همیشه با عشق به همسر و فرزندانم و با تمام وجود آشپزی می کردم.
روزهای پنج شنبه زودتر از ایام هفته تعطیل می شد و به خانه می آمد . سفره را پهن میکردم . محمد و مریم با وجود گرسنگی شدیدی که داشتند، غذا نمیخوردند. همه منتظر آمدن یک نفر بودیم که جمعمان کامل شود و با هم بر سر یک سفره بنشینیم .
روزهای جمعه نیز در خدمت خانه بود. نمی گذاشت به چیزی دست بزنم. تمام کارهای خانه را انجام می داد . از ظرف شستن تا جارو کردن خانه . گاهی دلم برایش می سوخت و به او کمک می کردم . سریع کارها را تمام می کرد غذا را می پخت تا به خطبه های نماز جمعه برسد. اکثرا با دخترم به نماز جمعه می رفت . و در راه بر گشت برای مریم تنقلات می خرید و باهم می خوردند و قتی نزدیک خانه می شد دست و صورتش را می شست که من متوجه نشم..
وقتی هم برمی گشتند سفره را پهن می کردم و همه دور هم جمع می شدیم من و محمد با اشتها غذا میخوردیم ولی آنها نه .... بعدها متوجه شدم که پدر و دختر یواشکی تنقلات می خوردند و سیر بودند که غذا نمیخوردند....
✍به روایت همسربزرگوارشهید
#شهید_جلیل_خادمی🌷
#سالروز_ولادت
ولادت : ۱۳۵۶/۴/۱۵ فسا ، شیراز
شهادت : ۱۳۹۴/۸/۲۴ سامرا ، عراق
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
6.3M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#سیره_شهدا
🔺 دلش نیامد به مادرش بگوید میخواهد شهید شود
🔹برادر #شهید_جلیل_خادمی از آخرین دیدار با او میگوید، شبی که حتی به مادرش هم نگفت دارد میرود، چون میخواست شهید شود ...
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
فرازی از #وصیت_نامه :
بهراستی شهــدایمان . . .
آن انسانهای راستینی هستند ڪہ
سایه ستایش فرشتگانند و خداوند به شهیـد و رقص خونینش در جبهه هایِ نبرد فخر میفروشد و آیه تبارڪالله و احسن الخالقین نازل میڪند ...
شهیـــد پیرو حسینـی است ڪہ
خون خـدا و ثـارالله است.
#پاسدار_مدافـع_حــرم
#شهید_جلیل_خادمی🌷
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani