eitaa logo
فرزند انقلاب | میلاد حسن‌زاده
2.5هزار دنبال‌کننده
858 عکس
446 ویدیو
58 فایل
آوینی در ساحت انقلاب اسلامی ایستاده و از ادبیات فلسفی برای تبیین آن کمک می‌گیرد. به تعبیری، او فرزند انقلاب است. 📚 #ماجرای_فکر_آوینی پرداختی به انقلاب اسلامی و آنچه بدان مربوط است به سبک شهید آوینی راه ارتباطی🔻 🆔️ @RevolutionSon2
مشاهده در ایتا
دانلود
سکوت تو مرا می‌کُشد 🥀 🍂 مادر، امشب شبِ اول رمضان است، و من غرق در دلتنگی‌ام. آسمان را نگاه می‌کنم، هلال باریک ماه از پشتِ ابرها سَرَک می‌کشد، اما تو را در هیچ‌جا نمی‌یابم. سکوتِ خانه مرا در خود فرو می‌برد. صدایت را می‌جویم، اما دیوارها تنها پژواک غربت را پس می‌دهند. مگر چقدر از من دلگیری که تا ابد پاسخم را نمی‌دهی؟ مگر کدام حرفِ ناپخته‌ام، کدام غفلتِ جوانی‌ام، کدام لحظه که باید کنارت می‌ماندم اما نماندم، تو را از من رنجاند؟ مادر🌹، اگر من بخشودنی نیستم، تو که همیشه مهربان بودی، چرا سکوتت را نمی‌شکنی؟ ▫️یادت هست؟ روزی که نخستین روزه‌ی کاملم را گرفتم، چه شوقی در نگاهت بود. اذان که گفتند، دست‌های کوچکِ مرا گرفتی، مرا به سجاده‌ات نشاندی، بوسه‌ای بر پیشانی‌ام زدی و گفتی: "قبول باشد، پسرم!" و آن روز، برایم سجاده‌ای خریدی؛ سجاده‌ای که هنوز بوی دستان تو را دارد، بوی رمضان‌های کودکی‌ام. 🔹اکنون رمضان آمده، اما بی‌تو! صدای قرآن از مسجد می‌آید: شَهْرُ رَمَضانَ الَّذی أُنْزِلَ فیهِ الْقُرْآنُ... صدایی که همیشه تو را به یادم می‌آورد. اما حالا، قرآن می‌خوانند و من اشک می‌ریزم. دست‌هایم را بالا می‌برم، برایت دعا می‌کنم، اما این دعاها را دیگر تو با آمینِ نرم و آرامت پاسخ نمی‌دهی. مادر، امشب هلال ماه از میان ابرها گذر می‌کند، اما من هنوز در تاریکیِ دلتنگی‌ام اسیرم. نمی‌دانم در کدام سوی این عالم، در کدام منزلگاه نوری، در کدام آغوشِ رحمت خدا آرام گرفته‌ای. اما اگر می‌توانی، اگر می‌شنوی، اگر دلت هنوز به یاد من می‌تپد، در خوابم بیا... بگذار یک بار دیگر، فقط یک بار دیگر، بوی آغوشت را حس کنم. 😔 🖊میلاد حسن زاده 📌 @RevolutionSon
41205کجا-خیمه-بر-پا-کردی-امشب.mp3
29.81M
از آن روزی که نَفَسِ حاج محمود کریمی بر این مناجاتِ افطار نشست، سکوتِ تنهاییِ من شکلی دیگر گرفت. 🔹هر غروب، پیش از آنکه آب را به گلو برسانم، اول صدایش را می‌نوشم؛ صدایی که گویی از عمقِ قرن‌ها انتظار، از پشتِ ابرهای غیبت می‌آید. 🔸تنهایی‌ام را عمداً به این اتاق می‌کشم تا سفره‌ی افطار را نه با نان، که با نامِ او بگسترانم: «اللهم عجل...». 🔹انگار هر «یا مهدی»ای که از بلندگو می‌ریزد، سایه‌ای از دستی نامرئی است بر پُشتِ پنجره، که مشتاقانه بر آن می‌کوبد. 🔸گاهی فکر میکنم شاید او هم همین لحظه، جایی زیر همین آسمان، در حسرتِ همنشینی با گرسنگانِ زمین، افطارش را با آرزویِ دیدارِ ما، آغاز می‌کند... 📌 @RevolutionSon