هدایت شده از سید خانوم🇵🇸'!
از زیبایی های سفر مشهد این بود که دوتا از دوستای مجازیمو هم دیدم ..
به ریحان گفته بودم توحیدخونه وایسا بیام ، رفته بودم توحیدخونه با خودم فک میکردم حاجی چطوری داری دنبال کسی میگردی که تا حالا ندیدیش از نزدیک 😭😂
و خندم گرفته بود که یهو دیدم عه ریحان جلوم ظاهر شد ..
ریحان؛
از زیبایی های سفر مشهد این بود که دوتا از دوستای مجازیمو هم دیدم .. به ریحان گفته بودم توحیدخونه وای
یه گوشه نشسته بودم یه خادم اومد گفت عزیزم دنبال کسی میگردی گفتم دارم دنبال دوستم میگردم ک تاحالا ندیدمش 😂🥲
بعد بین جمعیت یه روسری اشنا دیدم ✨
امروز روز اخر پیش دبستانی بود
و عمیقا ناراحتم و دلم برای تک تک بچه ها و لحظاتی ک کنارشون بودم تنگ میشه
وقتی با بچه ها خدافظی کردم و داشتن از در میرفتن چشمام پر اشک شده بود
هی با خودم میگفتم چقدر مگه پیششون بودم ک انقدر وابستشون شدم
منی ک از بچه ها اصلا خوشم نمیومد
منی ک وقتی یه بچه رو میدیدم اصن دلم نمیخواست نزدیکم بشه
امید وارم هر جا ک هستن سالم و موفق باشن 🪴