❤️#زندگینامهشهدا
🧡#روایت_عشق
💛#شهیدعباسبابایی
💚#سالروز_شهادت
🌷او با روحیه شهادتطلبی به همراه شجاعت و ایثاری که در طول سالها در جبهههای نور و شرف به نمایش گذاشت، صفحات نوین و زرینی به تاریخ دفاع مقدس و نیروهای هوایی ارتش نگاشت و با بیش از ٣٠٠٠ ساعت پرواز با انواع هواپیماهای جنگنده، قسمت اعظم وقت خویش را در پروازهای عملیاتی و یا قرارگاهها و جبهههای جنگ در غرب و جنوب کشور سپری کرد و به همین ترتیب چهره آشنای «بسیجیان» و یار وفادار فرماندهان قرارگاههای عملیاتی بود و تنها از سال ١٣٦٤ تا هنگام شهادت، بیش از ٦٠ مأموریت جنگی را با موفقیت کامل به انجام رسانید.
🌷برای پیشرفت سریع عملیاتها و حسن انجام امور، تنها به نظارت اکتفا نمیکرد، بلکه شخصاً پیشگام میشد و در جمیع مأموریتهای جنگی طراحی شده، برای آگاهی از مشکلات و خطرات احتمالی، اولین خلبان بود که شرکت میکرد.
🌷سرلشکر بابایی به علت لیاقت و رشادتهایی که در دفاع از نظام، سرکوبی و دفع تجاوزات دشمنان از خود بروز داد، در تاریخ ۶۶/۲/۸، به درجه سرتیپی مفتخر شد.
شادی روح شهدا #صلوات
ٱللَّٰهُمَّصَلِّعَلَىٰمُحَمَّدٍوَآلِ مُحَمَّدٍوَعَجِّلفَرَجَهُم🌺
#زندگینامهشهدا 🍃
#روایت_عشق 🌺
#شهیدمصطفےصدرزاده 🌸
🕊مصطفی صدر زاده متولد ۱۹ شهریور ۱۳۶۵ در شهرستان شوشتر استان خوزستان در خانوادهای مذهبی به دنیا آمد. پدرش پاسدار و جانباز جنگ تحمیلی و مادرش از خاندان جلیله سادات هستند.
🌷مصطفی ۱۱ ساله بود که از اهواز به همراه خانواده به استان مازندران و پس از دو سال به شهرستان شهریار استان تهران نقل مکان و در آنجا ساکن گردید.
🕊ایشان دوران نوجوانی خود را با شرکت در مساجد و هیئتهای مذهبی، انجام کارهای فرهنگی و عضویت در بسیج و یادگیری فنون نظامی سپری کردند. در دوران جوانی درحوزه علمیه به فراگیری علوم دینی پرداخت، سپس در دانشگاه دانشجوی رشته ادیان و عرفان شدند، همزمان مشغول جذب نوجوانان و جوانان مناطق اطراف شهریار و برپایی کلاسها و اردوهای فرهنگی و نظامی و جلسات سخنرانی و… برای آنان بودند.
🌷نتیجه ازدواج ایشان در سال ۸۶، دختری به نام فاطمه و پسری به نام محمدعلی است.
شادی روح شهدا #صلوات
ٱللَّٰهُمَّصَلِّعَلَىٰمُحَمَّدٍوَآلِ مُحَمَّدٍوَعَجِّلفَرَجَهُم🌺
#زندگینامهشهدا ❤️
#روایت_عشق 🍃
#شهیدمصطفےصدرزاده 🌸
مصطفی صدر زاده در سال ۹۲ برای دفاع از دین و حرم بیبی زینب (س) با نام جهادی سید ابراهیم، داوطلبانه به سوریه عزیمت و به علت رشادت در جنگ با دشمنان دین، فرماندهی گردان عمار و جانشین تیپ فاطمیون شد، سرانجام پس از چندین بار زخمی شدن در درگیری با داعش، ظهر روز تاسوعا مقارن با ۱ آبان ۹۴ در عملیات محرم در حومه حلب سوریه به آرزوی خود، یعنی شهادت در راه خدا رسید و به دیدار معبود شتافت و در گلزار شهدای بهشت رضوان شهریار آرام گرفت.
شادی روح شهدا #صلوات
ٱللَّٰهُمَّصَلِّعَلَىٰمُحَمَّدٍوَآلِ مُحَمَّدٍوَعَجِّلفَرَجَهُم🌺
#زندگینامهشهدا❤️
#روایت_عشق🌼
#شهیدسیدعلیاندرزگو🌸
همسر شهید «اندرزگو» میگوید:
«تا مدتها نمیدانستیم آقا شهید شده است. منتظر بودیم او با امام به ایران برگردد. وقتی امام آمد ما را نزد ایشان بردند. امام خبر شهادت ایشان را به ما دادند. باور نمیکردم، ولی امام تأیید کردند و فرمودند: سید بزرگوار شهید شده است. بعدها «تهرانی»، شکنجهگر ساواک، شیوه شهادت سید را بازگو کرد و مزار او را در «بهشت زهرا» در قطعه ۳۹ به ما نشان داد.
شادی روح شهدا #صلوات
ٱللَّٰهُمَّصَلِّعَلَىٰمُحَمَّدٍوَآلِ مُحَمَّدٍوَعَجِّلفَرَجَهُم🌺
#زندگینامهشهدا 📚
#روایت_عشق 🌼
#شهیدسیدعلیاندرزگو 🌹
روز هجدهم رمضان، سید در «تهران» با یکی از دوستانش تلفنی تماس گرفت و به او اطلاع داد که فردا افطار به منزل او خواهد رفت. ساواک از این مکالمه باخبر شد. مأموران غروب روز بعد یعنی نوزدهم رمضان که مصادف بود با دوم شهریور سال ۱۳۵۷، نزدیک افطار در محل قرار حاضر شدند و او را محاصره کردند. سید که نمی خواست زنده به دست ساواک بیفتد به گونهای حرکت کرد که مأموران فکر کنند مسلح است و قصد تیراندازی دارد. پس رگبار گلوله را به سویش گشودند و او در زیر آخرین اشعههای خورشید خون رنگ نوزدهم رمضان در خون خود غلتید. در آخرین لحظات حیات چند برگ از نوشتههای محرمانه دفترچه یادداشتش را در دهان گذشت و فرو داد تا به دست ساواک نیفتد.
#روایت_عشق🌸
#زندگینامهشهدا❤️
#شهیدسیدعلیاندرزگو🌿
«سیدعلی اندرزگو» در ماه رمضان سال ۱۳۱۸ خورشیدی در شهر تهران به دنیا آمد.سختی کار و زندگی موجب شد تا تحصیل را رها کند و مشغول کار شود، ولی در همان حال به علوم دینی روی آورد و دروس فقه و اصول را خواند. در نوجوانی با شهید «نواب صفوی» آشنا شد و در ستمستیزی، از او الهام گرفت. در قیام ۱۵ خرداد سال ۱۳۴۲، به عرصه مبارزه با رژیم شاهنشاهی ورود یافت و مورد تعقیب مزدوران ساواک قرار گرفت.
او پس از قیام ۱۵ خرداد دستگیر شد و در زیر شکنجههای طاقتفرسا اعترافی نکرد و آزاد شد. از آن زمان، وارد شاخه نظامی «هیئت مؤتلفه اسلامی» شد و در اولین حرکت خود در حالی که ۱۹ ساله بود، در اعدام انقلابی «حسنعلی منصور»، سرسپرده آمریکا و عامل تصویب «کاپیتولاسیون» و تبعید امام خمینی (ره)، همکاری کرد.
#زندگینامهشهدا 🌹
#روایت_عشق 💚
#شهیدسیدعلیزنجانی🌸
🕊تاریخ تولد : ۱۳۶۷/۰۶/۲۴
🌷محل تولد : زینبیه – دمشق – سوریه
🕊تاریخ شهادت : ۱۳۹۸/۱۲/۰۹
🌷محل شهادت : ادلب – سوریه
🕊وضعیت تاهل : متاهل با ۲ فرزند
🌷محل مزار شهید : بیروت – روضه الحوراء زینب (س)
سید علی احمدی زنجانی فرزند مرحوم آیت الله سید ابراهیم زنجانی و از یک مادر لبنانی در دمشق( زینبیه) متولد شد تا سن ۱۳ سالگی در زینبیه کنار حرم عمه ی سادات زندگی کردند و بعد از فوت پدرشان همراه با مادر گرامیشان به لبنان سفر می کنند سید علی نزدیک به ۵ سال به ایران جهت تعلّم دروس حوزوی سفر می کنند،
و بعد از چند سال به لبنان برمی گردند و همان جا هم ازدواج می کنند و از زمان شروع فتنه در شام در کنار حرم عمه سادات، مشغول به دفاع از حرم همراه با قوات رضوان حزب الله می شوند.
تا اینکه در تاریخ نهم اسفند ماه نزدیک نماز مغرب توسط پهپاد های آمریکایی در ادلب سوریه به درجه رفیع شهادت نائل می آیند.
شادی روح شهدا #صلوات
ٱللَّٰهُمَّصَلِّعَلَىٰمُحَمَّدٍوَآلِ مُحَمَّدٍوَعَجِّلفَرَجَهُم🌺
#زندگینامهشهدا🌿
#روایت_عشق💛
#شهیدطالبطاهری🌹
در تهـران متولـد شد. در سال دوم دبیرستان بود که جنگ تحمیلی آغاز شد و در همان زمان به عضویت کمیته مرکزی تهران درآمد و بعد از دیدن دوره های آموزش نظامی سه بار به جبهه هـا اعـزام گردیـد و در آخـرین حضورش در جبهه، در عملیات فتح المبین از ناحیه کمر مجروح شد.
چون ممکن بود عمل جراحی برای خارج نمودن ترکش، منجر به قطع نخاع وی شود به تشخیص پزشکان برای استراحت به منـزل منتقل شد ولی پس از دو هفته و قبل از بهبودی کامل، مجدداً اجـازه رفـتن بـه جبهـه را از والـدینش گرفت و این بار پدرش هم تصمیم گرفت به همراه او برای انجام کـارهـایی از قبیـل جوشـکاری بـه منطقه جنگی برود. از این رو طالب برای تهیه بلیت به ترمینال رفت.
این دوران مصادف با فعالیت ها و اغتشاشات سازمان منافقین (مجاهدین خلق ) بود و به دلیل لو رفـتن خانه های تیمی سازمان، مسئولان رده بالای آن
گروهک، دستور شناسایی و ربودن افراد مؤمن انقلابـی و مشکوک در حوالی این خانه ها را، تحت عنوان عملیات مهندسی داده بودند. از این رو طالب طاهری به همراه محسن میرجلیلی توسط اعضای مرکزیت بخش ویژه سازمان شناسـایی و ربـوده شـده و بـه یکی از خانه های تیمی در خیابان بهار، که از قبل برای شکنجه آماده شده بود، منتقل شـدند و بـر اثـرشکنجه های وحشیانه و وهشتناک و با تزریـق آمپـول سـیانور و در حـالیکـه هنـوز نفـس داشـتند در بیابان های اطراف تهران زنده به گور شدند.
شادی روح شهدا #صلوات
ٱللَّٰهُمَّصَلِّعَلَىٰمُحَمَّدٍوَآلِ مُحَمَّدٍوَعَجِّلفَرَجَهُم🌺
#زندگینامهشهدا🌺
#روایت_عشق🌸
#شهیدطالبطاهری🌼
پس از دو هفته از زمان خروج شهید طاهری از منزل برای تهیه بلیت، پدرش از شهادت فرزنـد خـود مطلع و از او خواسته شد تا برای آخرین دیدار و
شناسایی طالب طاهری به کمیته برود. او که قادر به تشخیص جسد نبود به یاد مجروحیت و ترکش داخل کمر فرزندش افتاد و با فکر اینکه از این طریق او را
شناسایی کند متوجه سوختگی بدن شهید طاهری بـا اتـوی برقـی در همـان ناحیـه شـد. وی بـا جمع آوری اسنادی در زمینه شکنجه و شهادت آن شهیدان به اتفاق هیئتـی از طـرف دولـت وقـت بـه سازمان ملل متحد در ژنو رفت و شکایت کرد و به افشاگری جنایات سازمان مجاهدین پرداخت.
طالب طاهری در ۱۷ سالگی در تهران به شهادت رسید.
شادی روح شهدا #صلوات
ٱللَّٰهُمَّصَلِّعَلَىٰمُحَمَّدٍوَآلِ مُحَمَّدٍوَعَجِّلفَرَجَهُم🌺
#زندگینامهشهدا 📚
#روایت_عشق 🌸
#شهیدحجتاصغریشربیانی⭐️
برای اطرافیانش گره گشا بود و اگه کسی دچار مشکلی می شد، حجت برای رفع مشکل طرف حتما اقدام می کرد، با این روحیه ای که داشت همه جذبش می شدند.
خودش مجرد بود اما برای ازدواج بچه های هیئت کمک مالی زیاد می کرد، برای هیئت هر کاری می کرد از جمع کردن بچه ها گرفته تا طراحی و چاپ بنر و… خلاصه هر کار که روی زمین بود،توسط پسرم حجت انجام می شد.
شادی روح شهدا #صلوات
ٱللَّٰهُمَّصَلِّعَلَىٰمُحَمَّدٍوَآلِ مُحَمَّدٍوَعَجِّلفَرَجَهُم🌺
#زندگینامهشهدا🌻
#روایت_عشق💚
#شهیدنویدصفری🌸
💠شهید صفری ارادت خاصی به شهید مدافع حرم رسول خلیلی داشت؛
در ادامه متن و یکی از دست نوشتههای شهید صفری خطاب به شهید خلیلی را مشاهده میکنید:
"سلام به خون شهیدان! سلام به ارواح شهیدان! سلام به انگیزه شهیدان!
سلام به روزی که متولد شدند و روزی که در خون خود غلطیدند و شهید شدند. سلام به مدافعین حرم آل الله! و سلام به محمدحسن(رسول) خلیلی!
⚘رسول جان سلام! از روز اولی که بر مزار تو آمدم و تو را در آنجا آرام دیدم و با یک دل پرشور و بیطاقت از محاصره عمه جان زینب(س) و آن شعر که روی مزار تو حک شده بود دیدم، از همان زمان دل به تو دادم و هر پنج شنبه که با دوستان به بهشت زهرا(س) میآمدم، حتما به تو سر میزدم.
تا این که یک روز خود تنهایی به آنجا آمده بودم و بر سر مزار تو نشسته بودم ناگهان متوجه تاریخ تولد تو شدم و این که شما چهار ماه از حقیر کوچکتر از لحاظ سنی هستید!
و الا که شما بزرگ و چراغ راه ما هستید و ناگهان قلبم از جای کنده شد و به خود گفتم خاک عالم بر سرت که رسول چهار ماه از تو کوچکتر است، جهاد کرد و یک سال است به مراد دل و به زیارت ارباب رفته است و تو تنها کاری که میکنی این است که بر سر مزار او میآیی و روضهای میخوانی؛
از همان جا تمام سعی خودم را کردم که به تو برسم و این جاماندگی و دور افتادن را جبران کنم.
من از دیار حبیبم به دور افتادم
بیا بیا گل نرگس برس به فریادم
💐یا صاحب الزمان(عج)!
از شما خواهش میکنم که بساط رفتن حقیر مذنب را فراهم کن.
#زندگینامهشهدا🌈
#روایت_عشق🌼
#شهیدنویدصفری🧡
🌷ولادت: ١٣۶۵/۴/۶
🕊زادگاه: تهران
🌷شهادت: ۱۳۹۶/٨/١۸
🕊سن: ٣١
🌷محل شهادت: دیرالزور_سوریه
🕊آرامگاه:بهشت زهرا_تهران
شادی روح شهدا #صلوات
ٱللَّٰهُمَّصَلِّعَلَىٰمُحَمَّدٍوَآلِ مُحَمَّدٍوَعَجِّلفَرَجَهُم🌺