⛔️⛔️⛔️⛔️⛔️⛔️
♨️داستان طلاق تلــــخ😓
ساعت1نصفه شب بود که گوشیه زنم زنگ خورد،،تا گوشیو جواب دادم طرف قطع کرد،،یکم مشکوک شدم،،شب بعد دوباره یه اس ام اس اومد که فردا #ساعت 3عصر بیا سر #قرار بهت احتیاج دارم،،ازعصبانیت داشتم میمرد..😤
ساعت 3عصر شدو منم رفتم ببینم زنم با کی قرار گذاشته..😒
رفتم و دیدم جلوی سینما😡...
برای خوندن این داستان جالب کلیک کنید👇👇
https://eitaa.com/joinchat/209911813C0a3d2f3434