⭕️ داستانی تکان دهنده از متحول شدن یک اعدامی!
سه جوان یک دختر را هنگام خروج از #مدرسه
می دزدند واو را سوار ماشین می کنند وبا تهدید به خارج از شهر میبرند بعد از اطمینان از مکان اورا از #ماشین پیدا می کنند تا جنایت راانجام دهند در این موقع ناگهان دختر می گوید....
ادامه داستان..
ادامه داستان...
https://eitaa.com/joinchat/209911813C0a3d2f3434
ادامه داستان واقعی سنجاق شده🔰
برای #بیماران_قلبی پیشنهاد نمیشود...❌
#داستان_واقعی_ترسناک
🚷نزدیکای غروب بود وسط جاده #جنگلی ماشینم خاموش شد هر کاری کردم روشن نشد پیاده شدم موتور ماشینو چک کردم فایده نداشت در ماشینو بستم و پیاده راه افتادم ، یه #ماشین بی سر و صدا کنارم ایستاد منم عجله کردم در ماشینو باز کردم و بدون اینکه داخل رو نگاه کنم سوار شدم سرمو که بلند کردم دیدم هیشکی تو ماشین نیست یهوماشین به حرکت افتاد و ناگهان...😱
ادامه این داستان ترسناک در لینک زیر👇😰
https://eitaa.com/joinchat/786432361C8a68984601
#گوشیم و روی حالت #ضبط گذاشتم و کنار در #ماشین قایمش کردم و به #نامزدم گفتم :
+عزیزم پیش اون داروخونه یک لحظه صبر کن
اون دوتا داخل ماشین تنها شدن از عمد یکمی کارم رو طول دادم بعدش سوار ماشین شدم و بدون اینکه متوجه بشن #گوشیم رو برداشتم .
تا رسیدن به خونه دل تو دلم نبود و #اولین موقعیتی که تنها شدم #صدای_ضبط_شده رو گوش دادم و وقتی حرفاشون با خواهرم رو شنیدم چشمام سیاهی رفت و …
❌ https://eitaa.com/joinchat/904921429Cd28fff2656 ❌
#سرنوشت_من_با_نامردی_خاهرم😔