باید که خدا نام تو طاها بگذارد
با خلق تو منّت به سر ما بگذارد
جبریل، میان حرمت پا بگذارد
داغی به دل گنبد کسرا بگذارد
حالا که در آفاق، نگاه تو درخشید
آتشکده را سرد کن ای مشعل توحید
خیرات کن از نور دلت اهل محل را
برهم زده عقل و خردت، جنگ و جدل را
انداخته ابروی کجت، لات و هبل را
دید آمنه در چهرهء تو خیر العمل را
پیش حجر الاسود چشمان سیاهت
صد طایفه گشتند مسلمان نگاهت
داروی غم و حال پریشان قریشی
ختم رسل و مالک ایمان قریشی
جانم به فدای تو که سلطان قریشی
از اولش آقای یتیمان قریشی
هرکس گذرش بر در میخانه ات افتاد
یک جرعه زد و گفت که روح پدرت شاد
تصویر تو نه! وجه خدا در نظر ماست
ذکر صلوات تو فقط بال و پر ماست
تا روز جزا سایهء تو روی سر ماست
همشهری سلمان تو بودن هنر ماست
ما جمع گداهای تو لالیم به والله
ما خاک کف پای بلالیم به والله
راهی که به سوی تو بود، سوی بهشت است
لبخند بزن، خنده ات آن روی بهشت است
از عطر تنت، مکه پر از بوی بهشت است
شادیم که زهرای تو بانوی بهشت است
نازل شده در منزل تو سورهء کوثر
در غار حرایت متجلی شده حیدر
تقدیر مسلمانی ما پشت در توست
در دست خلیل آن شب کعبه، تبر توست
هر معجزه، یک جلوهء شق القمر توست
پس رادّ الشمس علی از یک نظر توست
قرآن شدی و منطق تفسیر گرفتی
با دست علی قبضهء شمشیر گرفتی
در شعب ابی طالب علی یارِ تو بوده
تیغش همه جا فاتح پیکارِ تو بوده
حیدر ز ازل حیدر کرارِ تو بود
حتی شب معراجِ تو پاکارِ تو بوده
ظرفی که تعارف به تو شد ظرف علی بود
حرفی که خدا زد به خدا حرف علی بود
در وادی عشق تو دلِ ناخلفم بُرد
موج غزلت اینطرف و آنطرفم بُرد
من را به حرم، مستی و شور و شعفم بُرد
از گنبد خضرای تو سوی نجفم بُرد
بیرون زده از باغ تو صد شاخهء طوبا
انگور نجف چیده ام از خانهء زهرا
ما را چو اویس قرنت عاشقِ خود کن
سجاده نشینِ سحر خالقِ خود کن
جان علی و فاطمه ات لایقِ خود کن
زوّار بقیع پسر صادقِ خود کن
بی حبّ تو قرآن خدا را نگشودیم
ما منتظر مکهء بی آل سعودیم
تا اینکه از افلاک، ز صادق خبر آمد
از عرش خدا، رزق دو چشمان تر آمد
از حوزهء علمیهء او روضه در آمد
گفتیم حسین و حرمش در نظر آمد
از خاک بقیعش دل ما را نتکانید
ما را به حسینیهء صادق برسانید
#حضرت_محمد_ص
#امام_صادق_ع
#میلاد
@reza_dinparvar101
کار کسادِ من به دعای تو پا گرفت
معراج چشمهای تو دست مرا گرفت
قبل از رسیدن تو بُت قلب من شکست
تو آمدی و کعبه ی ما را خدا گرفت
عطرت اویس شهر قَرَن ساخت از من و
جان مریضم از نفَس تو شفا گرفت
جبریل در جوار نگاهت، امین شده
از بس به عشق تو دم یا مصطفا گرفت
پیغمبر حرا شده ای از همین شروع
زهرا شبی به مصحف جان تو جا گرفت
باید خدا جهان مجدّد بیاورد
تا که دوباره حضرت احمد بیاورد
دیدیم تخت و تاج سلیمانی تو را
خواندیم آیه های مسلمانی تو را
قرآن نوشت موقع واللیّل و والضحّی
تفسیر های سجده ی طولانی تو را
حاتم گدای خانه ی سلمان شده است چون
دارد به دست، قیچی سلمانی تو را
هم می کِشیم صورت خود را به خاک پات
هم می چِشیم مزّه ی دربانی تو را
ای سفره ات وسیع تر از کُلّ کائنات
دادند دست فاطمه مهمانی تو را
حبل المتین ما کنفی از عبای توست
باغ بهشت، گوشه ای از آیه های توست
عرض دعا به محضرتان می برم زیاد
وقت دعایتان شده بال و پرم زیاد
ای لعل آن لب شکرین، جام ناب من
بوی شراب می وزد از ساغرم زیاد
خال سیاهتان حجر الاسود من است
دارم به عشقتان تب و شوق حرم زیاد
من دست و پا شکسته شدم سائل شما
همچون بلال هم بخرید از سرم زیاد
گوشه کنار گنبد خضرا چه سرّی است
مستم، هوایی نجف و حیدرم زیاد
اصحاب کهف هم سگ دربار حیدرند
بی حبّ مرتضای تو ما را نمی خرند
حرف گدای پشت در تو علی علی
حرز و دعای هر سفر تو علی علی
اسفند را به مجمر آتش که ریختیم
هی گفته ایم دور سر تو علی علی
بین قنوت بودی و گفتی خدا خدا
دیدم پُر است دور و بر تو علی علی
روزی برای خیبر علی از تو ذکر خواست
آمد سریع در نظر تو علی علی
وقت خوش و بِش تو و زهرا رسید و شد
راز و نیاز مختصر تو علی علی
در گوش من اذان علی و اذان توست
هرخیر و خوبی از نظر مهربان توست
دلبسته ایم! بی سر و سامان صادقیم
ما بینوای سفره ی احسان صادقیم
گفتند شغلتان؟ همه گفتیم عاشقیم
یعنی که صادقانه محبان صادقیم
نان را به نرخ روز گداها نخورده ایم
بین تنور، شیعه ی گُردان صادقیم
بیخود نبوده گریه کن و سینه زن شدیم
ما مبتلای ذکر حسین جان صادقیم
روز ظهور، رجعت ما دست مهدی است
چون ایستاده در خط پایان صادقیم
روزی شبیه صحن رضا می شود بقیع
همچون ضریح کرببلا می شود بقیع
#حضرت_محمد_ص
#امام_صادق_ع
#میلاد
@reza_dinparvar101