eitaa logo
رضا ابوذری
361 دنبال‌کننده
36 عکس
7 ویدیو
0 فایل
انتشار اشعار، لحظه‌ها و اطلاع‌رسانی برنامه‌های رضا ابوذری ارسال پیام: @reza_aboozari صفحه‌ی من در اینستاگرام: instagram.com/rezaaboozari ارسال پیام به صورت ناشناس: https://harfeto.timefriend.net/16737190453623
مشاهده در ایتا
دانلود
آتش که گرمِ سوختن در شد دنیا چقدر بی در و پیکر شد آتش وزید و با دم جانسوزش گلبرگ یاس بود که پرپر شد آتش نشست بر در و بر دیوار داغِ نشسته بر دل حیدر شد اشک خدا سه قطره چکید آن شب اشک خدا سه آیه‌ی کوثر شد دستاس ایستاد، زمان لرزید خاک زمانه بود که بر سر شد هم خنده‌ی وجود و عدم خشکید هم چشم آسمان و زمین تر شد سر را به چاه برد و دلش لرزید بغضش شکست و چند‌ برابر شد در سالنامه‌ی دل ما دیگر هر روز، روزِ روضه‌ی مادر شد @rezaaboozari
امشب دوباره یادِ تو افتادم آن روزها نمی‌رود از یادم هم‌خانواده‌ی شبِ اندوهم با خاطراتِ گم شده همزادم شب‌ها بدون اشک چه می‌کردم؟ شادم از این‌که دل به غمت دادم با آینه هرآینه گفتم آه ای کاش می‌رسید به فریادم از من به غیرِ هیچ نمی‌ماند خاکسترِ رها شده در بادم.. @rezaaboozari
دلم گرفته که این روزها خودم باشم بدون دغدغه، تنها، رها خودم باشم همیشه آینه‌ی این و آن شدن.. کافی‌ست همیشه دیگری ام، پس کجا خودم باشم؟ سکوت بهتر از این قیل و قال و همهمه‌هاست رها کنید مرا بی‌صدا خودم باشم چقدر چیدن واژه... جنون شعر بیا! که بین این همه شاعرنما خودم باشم چقدر صورتکم را عوض کنم ای شهر؟ چه بهتر است کمی بی ادا خودم باشم همیشه و همه‌جا باب میلتان بودم اجازه هست که این بار را خودم باشم؟ @rezaaboozari
اگرچه خسته از آماجِ تیرِ زخم زبانی نبینمت که از این غم، گرفته‌ای! نگرانی! به آب‌های گل آلودِ کینه کار ندارم به رغم حیله‌ی مرداب‌ها تو در جریانی همان که از دل تاریخِ رنج، یک‌تنه رد شد تنِ تناورِ تنهای من، هنوز همانی! خدا نیاورد آن روز را، زمین بهاری! ببینمت که گرفتارِ دستِ باد خزانی چقدر چین و چروک زمان نشسته به جانت ولی هرآنچه که می‌بینمت هنوز جوانی عجب قصیده‌ی نابی شده‌ست نام بلندت همیشه و همه جا مثل شعر، ورد زبانی @rezaaboozari
گناهم چیست غیر از عشق ورزیدن؟ چه می‌خواهم به جز مهر و وفا دیدن؟ صدای من به گوشش می‌رسد اما خودش را می‌زند دنیا به نشنیدن! چه طنزی تلخ تر از اینکه در شادی فراموشم شده آداب خندیدن جوابم را چنان دادند که دیگر گذشتم تا ابد از خیرِ پرسیدن! مرا زخمی به زانو در نیاورده خودم دیگر ندارم نای جنگیدن گمانم نعمتی بالاتر از این نیست؛ نفهمیدن! نفهمیدن! نفهمیدن! @rezaaboozari
تو را به قصد تقرّب، به نام دین زده‌اند تمام روضه همین است، با یقین زده‌اند تو را زدند همان پیرمردهایی که به نام سجده فقط مُهر بر جبین زده‌اند به نامه‌های فراوانشان امیدی نیست جماعتی که فقط تیر از کمین زده‌اند عجیب نیست که حالا زمین زدند تو را از این قبیله که روی تو را زمین زده‌اند ببین امانت روح‌الامین به یغما رفت که دستبرد به گنجینه‌ی امین زده‌اند بگو تقاص ستمگر صدا نخواهد داشت همیشه چوب خداوند را چنین زده‌اند @rezaaboozari
تار می‌دیدم جهان را پیش از این خسته بودم از دو دنیا پیش از این آنچنان فرقی برای من نداشت جنگل و صحرا و دریا پیش از این قسمت من دوستت دارم نبود در خیال و خواب حتی پیش از این تا چنین غرق تماشایت شوم غرق بودم در تمنا پیش از این گرچه حالا نیز دستم خالی است بیش از این‌ها بود اما پیش از این بعد از این شاید به دست آرم تو را عشق! ای بیگانه با ما پیش از این @rezaaboozari
بکشان به سوی نجف مرا، به اشارتی، به علامتی تو بخوان مرا که از آن سرا، نرود کسی به ندامتی تو زلالِ رودی و من کفم، به هوای عشق مشرّفم نکند رَود غمت از کفم، که تو انتهای کرامتی به مذاقم اخم تو چون شکر، همه مهربانی است پدر که نوازشی‌ است مختصر، بکنی اگر که ملامتی همه غرق حیرت و زمزمه، به هوای کیست همهمه؟ نظر تو برده دل از همه، تو که بی قیام قیامتی بگشا به گفتنِ خطبه لب، به حلاوت است چون رطب که نبوده غیرِ کلام رب به چنین شکوه و فخامتی چه بگویم از وَجنات تو، جَلوات تو، سَکنات تو همه خیره مانده و مات تو.. که چه صولتی! که چه قامتی! همه جان شدم تو که آمدی، منِ رو سیاهِ به این بدی صلوات ناب محمدی، به چنین امیر و امامتی... @rezaaboozari
دیر یا زود می‌رسد از راه با سپاه ستاره حضرت ماه تاجدار ملوک انس و ملک بر سرش تاج روشنای پگاه از وجودش منور است جهان به عدم کرده است نیم‌نگاه بانگ اهلا و سهلا از همه سو می‌رسد در قدوم او ناگاه او که بر روی دوش خود دارد پرچم لا اله الا الله تا که نام حسین می‌آید می‌شود اشک‌های او خونخواه کاسه بردار و سوی او بشتاب از گدایان ندارد او اکراه @rezaaboozari
بیا سنگینیِ بارِ گناهم را نبین امشب مقدّر کن برایم بهترین‌ها را همین امشب برای استجابت فرصتی بهتر نخواهم یافت گره خورده‌ست احیا با امیرالمؤمنین امشب تمام عمر با خود، گرمِ جنگی تن به تن بودم به دیدارت می‌آیم از جدالی سهمگین امشب پناهِ من همین سجاده و تسبیح و قرآن است نگاهی کن به این درماندۀ گوشه‌نشین امشب شب قدر است و جا خوش کرده بغضی در گلوی من مقدّر می‌شود آیا برایم اربعین امشب؟ به فردایم امیدی نیست، اکنون دستگیری کن همین حالا، همین حالا، همین امشب، همین امشب @rezaaboozari
روزیِ هر روزِ من به قدر سلامی بی مددِ لب زدن، بدون کلامی دست به سینه، نگاه جانب گنبد ردّ و بدل می‌شود چه مهرِ مدامی می‌شود از حس و حال صحن تو فهمید خواهر دردانه‌ی کدام امامی! هرچه بخوانم تو را تو بهتری از آن نور نگنجد به قاب و قالب نامی شعله‌ای از داغ خود بزن به وجودم پیش تو دشوار نیست پختن خامی گردشِ تابوت من به دور ضریحت وه چه سرانجامی و چه حُسن ختامی! @rezaaboozari
جز در هوای صحن تو گریان نمی‌شود ابری که بغض کرده و باران نمی‌شود در چشم زائران تو این اشک شوق چیست؟ حرف نگفته‌ای‌ست که پنهان نمی‌شود عالیجناب! این دل سرگشته‌ی غریب تا نذر توست بی سر و سامان نمی‌شود سرّ چهارده عددی ای کمال دین بی حبّ تو کسی که مسلمان نمی‌شود جز در حریم مِهر تو ای مهربان‌ترین جایی گدا مجاور سلطان نمی‌شود مثل دخیل، بغض گره خورده‌ی دلم جز بر ضریح، دست به دامان نمی‌شود مادر! بدون ترس رهایش کن و ببین کودک میان صحن هراسان نمی‌شود قلبم کبوتری است که جلد حرم شده دردی‌ست درد عشق که درمان نمی‌شود @rezaaboozari
جان در وجود آمد و اینسان مقدّر است سررشته‌ی حیات به دستان حیدر است هرکس که چشم داشته دیده‌ست در غدیر دست علی‌ست آن که به دست پیمبر است قرآن ناطقی‌ست که لب بسته در سکوت نهج‌البلاغه‌ای‌ست که بالای منبر است در هرچه سختی است علی را صدا‌ بزن کو آن‌ دری که بسته‌تر از باب خیبر است؟ من نیز سائلانه به راهش نشسته‌ام چشم فقیر اگر که به رویش منوّر است دور خمار می‌رود آری خم غدیر در دست با کفایت ساقیّ کوثر است @rezaaboozari
رضا ابوذری
"الهی که من هم در این غم بمیرم" #صدای‌رثا قسمت اول شعرخوانی #رضا_ابوذری در رثای #حضرت_سیدالشهدا_
الهی که من هم در این غم بمیرم الهی که ماه محرّم بمیرم الهی که در لحظه‌ی احتضارم بگویم حسین و همان دم بمیرم الهی که دست مرا هم بگیری که پای سیاهیِ پرچم بمیرم الهی همه عمر خود اشک باشم که در روضه‌های تو نم نم بمیرم الهی که عشقت به رویم بخندد که با گریه و سوز و ماتم بمیرم مرا زنده کن بعد هربار مردن که بار دگر هم از این غم بمیرم شکستی.. شکستی.. شکستی.. شکستی بمیرم بمیرم بمیرم بمیرم... @rezaaboozari
از کرم پهن است هرسو سفره‌ی اِنعام او او که پیچیده ست در دنیا به خوبی نام او از گدایانِ سحرخیزِ قدیمش آفتاب نور بر‌ می‌خیزد از صبحِ بلند بام او دستِ خالی برنگشته از مسیرش هیچکس دست و دل باز است از بس وسعت اکرام او ای که می‌گردی به دنبال صراط المستقیم چشم وا کن! این تو و این روشنای گام او من که می‌گویم صلای جنگ دارد در قفا صلحِ تیغِ مصلحت اندیشِ ناآرام او می‌توان فهمید از بسیاریِ خون جگر زهر را عمری ست می‌ریزد جهان در کام او @rezaaboozari
رضا ابوذری
#رضا_ابوذری #کلیپ #موکب_کلمات #پیاده‌روی_اربعین @rezaaboozari
به بارگاه تو می‌آورم پناه دوباره خوشا پناه به آن صحن و بارگاه دوباره به جاده می‌زنم این بار هم به شوق نگاهی.. به این حقیر بیفتد مگر نگاه دوباره چو قطره‌ایم به دریای بی‌کران تو راهی گدا پناه می‌آرد به سوی شاه دوباره برادریم در این راه رنگ فرق ندارد که هم سفید می‌آید، که هم سیاه دوباره امیدوار به لطف تو دل به جاده زدم باز که بازگردم از این راه، سر به راه دوباره هزار بار هم از خود مرا اگر که برانی به بارگاه تو می‌آورم پناه دوباره طریق نجف - کربلا @rezaaboozari
رضا ابوذری
🎼🎙 زمانه به جز یک دقیقه سکوت برای بشر سوگواری نکرد! #رضا_ابوذری #غزه 🇵🇸 @rezaaboozari
﷽ دریغا دلی را بهاری نکرد کسی را به لبخند یاری نکرد زمانه به جز یک دقیقه سکوت برای بشر سوگواری نکرد فغان بود و خون بود و غم بود و مرگ ولی هیچ کس جان‌نثاری نکرد مگر‌ می‌شود دید و از غم نسوخت؟ مگر‌ می‌شود بی‌قراری نکرد؟ مگر می‌شود دید و ساکت نشست؟ مگر می‌شود دید و کاری نکرد؟ دریغا دریغا که دست کسی برای کمک پافشاری نکرد زمین بانگ هل من معین، برنداشت جهان ناله‌ی انتحاری نکرد مبادا بر این‌ زخم بی التیام از این اشک‌ها سیل جاری نکرد مبادا اگر خشک شد اشک چشم به خون دل خویش زاری نکرد مبادا دعای فرج را نخواند شب و روز چشم انتظاری نکرد! @rezaaboozari
زمین تیره شد، آسمان تار شد جهان بر سرم بی تو آوار شد فرات از لبانت که محروم ماند به داغ مداوم گرفتار شد همین که به چشم تو تیری نشست به چشمم جهان تیره و تار شد برادر کجایی که پشتم شکست سپاهم بدون علمدار شد صدای فغان از حرم می‌رسد گمانم سکینه خبردار شد.. @rezaaboozari