eitaa logo
رضا ابوذری
359 دنبال‌کننده
36 عکس
7 ویدیو
0 فایل
انتشار اشعار، لحظه‌ها و اطلاع‌رسانی برنامه‌های رضا ابوذری ارسال پیام: @reza_aboozari صفحه‌ی من در اینستاگرام: instagram.com/rezaaboozari ارسال پیام به صورت ناشناس: https://harfeto.timefriend.net/16737190453623
مشاهده در ایتا
دانلود
امشب دوباره یادِ تو افتادم آن روزها نمی‌رود از یادم هم‌خانواده‌ی شبِ اندوهم با خاطراتِ گم شده همزادم شب‌ها بدون اشک چه می‌کردم؟ شادم از این‌که دل به غمت دادم با آینه هرآینه گفتم آه ای کاش می‌رسید به فریادم از من به غیرِ هیچ نمی‌ماند خاکسترِ رها شده در بادم.. @rezaaboozari
شقیق گفت: دیر آمدی! پیر گفت: زود آمدم. گفت: چون؟ گفت: هرکه پیش از مرگ آمده زود آمده باشد. 📚 تذكرة‌الاولیاء 🖋 عطار نیشابوری @rezaaboozari
دلم گرفته که این روزها خودم باشم بدون دغدغه، تنها، رها خودم باشم همیشه آینه‌ی این و آن شدن.. کافی‌ست همیشه دیگری ام، پس کجا خودم باشم؟ سکوت بهتر از این قیل و قال و همهمه‌هاست رها کنید مرا بی‌صدا خودم باشم چقدر چیدن واژه... جنون شعر بیا! که بین این همه شاعرنما خودم باشم چقدر صورتکم را عوض کنم ای شهر؟ چه بهتر است کمی بی ادا خودم باشم همیشه و همه‌جا باب میلتان بودم اجازه هست که این بار را خودم باشم؟ @rezaaboozari
باید که برید از غم و اندوه زمانه باید که به آرامش آغوش تو پیوست.. @rezaaboozari
قلب، خاک خوبی دارد؛ در برابر هر دانه که در آن بنشانی هزار دانه پس می‌دهد. اگر ذره‌ای نفرت کاشتی، خروارها نفرت درو خواهی کرد و اگر دانه‌ای از محبت نشاندی، خرمن‌ها برخواهی داشت. 🖋 نادر ابراهیمی 📚 ابن مشغله @rezaaboozari
اگرچه خسته از آماجِ تیرِ زخم زبانی نبینمت که از این غم، گرفته‌ای! نگرانی! به آب‌های گل آلودِ کینه کار ندارم به رغم حیله‌ی مرداب‌ها تو در جریانی همان که از دل تاریخِ رنج، یک‌تنه رد شد تنِ تناورِ تنهای من، هنوز همانی! خدا نیاورد آن روز را، زمین بهاری! ببینمت که گرفتارِ دستِ باد خزانی چقدر چین و چروک زمان نشسته به جانت ولی هرآنچه که می‌بینمت هنوز جوانی عجب قصیده‌ی نابی شده‌ست نام بلندت همیشه و همه جا مثل شعر، ورد زبانی @rezaaboozari
پیش از تو وجود ما عدم بود فقط اندوه و ملال و رنج و غم بود فقط ما بی تو همه طفل صغیری بودیم گهواره‌ی دستان تو کم بود فقط.. @rezaaboozari
delam be boye.mp3
3.13M
📝 دلم به بوی تو آغشته است.. 🎶 شمس لنگرودی 🌘 @rezaaboozari
گناهم چیست غیر از عشق ورزیدن؟ چه می‌خواهم به جز مهر و وفا دیدن؟ صدای من به گوشش می‌رسد اما خودش را می‌زند دنیا به نشنیدن! چه طنزی تلخ تر از اینکه در شادی فراموشم شده آداب خندیدن جوابم را چنان دادند که دیگر گذشتم تا ابد از خیرِ پرسیدن! مرا زخمی به زانو در نیاورده خودم دیگر ندارم نای جنگیدن گمانم نعمتی بالاتر از این نیست؛ نفهمیدن! نفهمیدن! نفهمیدن! @rezaaboozari
ابوذر که تا دیروز دنبال پای ملخی می‌دوید و به خاطر هیچ زندگی می‌کرد و جان می‌داد، هنگامی که عظمت خود را شناخت که هستی به خاطر او پا گرفته و فرشته‌ها به خاطر او سجده می‌کنند، دیگر حتی بهشت او را تکان نمی‌دهد و جز رضوان و دستور حق او را راه نمی‌اندازد. ما تا یک کاه هستیم با یک نسیم با یک فوت از دهان کودکی زیر و رو می‌شویم و خوشحال می‌شویم و خشم می‌گیریم و می‌ترسیم و امید می‌بندیم. با یک سلام باد می‌کنیم و با یک بی‌توجهی پلاسیده می‌شویم و دق می‌آوریم.. 🖋 علی صفائی حائری 📚 مسئولیت و سازندگی @rezaaboozari