eitaa logo
شعر و سبک. رضا نصابی. یا رقیه 09129317823
1.3هزار دنبال‌کننده
185 عکس
304 ویدیو
13 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
4_5882242704426929788.mp3
14.33M
هدیه به حضرت زینب صلوات شور مقتل عاشورا دارو ندارم زینب میون جنجالی حسین در ته گودالی حسین بمیرم بی حالی حسین دارو ندار زینب عزیز ترین افتادی از صدر زین افتادی روی زمین افتادی ثارالله واااا دارو ندار زینب غرق به خونه بدنت سیر نمی شن از زدنت غارت می ره پیرهنت دارو ندار زینب غصه ی خواهر اینه مادرمن می بینه با پا نشست رو سینه دارو ندار زینب پشت ورو کردش با پا تن تورو بی حیا پیشه نگاه زهرا دارو ندار زینب گرفت تا موتو در مشت خواهر تو دیگه کشت ضربه ها شو زد از پشت ثارالله وااااا دارو ندار زینب پیشه نگاه خواهر ضربه می زد بر حنجر جدا کنه تا که سر ثارالله وااا دارو ندار زینب استخونت در هم شد از سرم سایت کم شد سینه ی من پر غم شد دارو ندار زینب تو رفتی و اما من موندم تک و تنها من با لشگر اعدا من تورفتی و من موندم غروب کربلا ای وای مصیبت و بلا ای وا ی قیامتی به پا ای وای رضا نصابی
۲۴ تیر ۱۴۰۳
هدیه به ارباب صلوات زمینه یا شور روضه ای بند اول نوشته در لهوف  در میونه صفوف افتادی تو نوشته در لهوف    زیر تیغ و سیوف جون دادی تو نوشته مقتل  ته گودال شدی بی هوش شدی بی حال نوشته مقتل ته گودال تنه پاکت    شدش پامال بند دوم نوشته که سرت  جلوی خواهرت جدا می شه نوشته که حسین   روخاکا پیکرت رها می شه نوشته مقتل پیش مادر رسید از راه کشید خنجر نوشته مقتل با چشم تر می دید زینب  بریدش سر بند سوم والشمر و جالس و   می بینه مادرش خیر النسا والشمر و جالس و   می خونه خواهرش وا احمدا نوشته مقتل پیشه زهرا یکی می زد تورو با پا نوشته مقتل. پیشه  زینب تنت افتاد زیر مرکب رضا نصابی
۲۴ تیر ۱۴۰۳
🔘🔘🔘🔘 ☑️بنداول بین جنجال تورا می دیدم ته گودال تورا می دیدم با لبی خشک و جسمی مجروح رفتی از حال تورا می دیدم به کنارت  رسید می دیدم تاکه خنجر کشید می دیدم ضربه می زد به رگ های تو سر تو می برید می دیدم خنده های عدو می دیدم تن تو پشت و رو می دیدم بین آن ازدحام آن لشکر نیزه را  در گلو می دیدم غرق به خون شدی تو نیمه جون شدی پیشه نگاهه من   حسین (3) روخاکا افتادی/دیدم که جون دادی پیشه نگاهه من  حسین (3) ....... سیدنا المظلوم  سیدنا العطشان سیدنا الغریب  غریب غریب غریب •┈┈••✾❀🕊💓🕊❀✾••┈┈• ☑️بنددوم نیزه بر بازو زد می دیدم ضربه  بر پهلو زد می دیدم روی سینه نشست  با چکمه پنجه بر گیسو زد می دیدم ازجفا میزدش  می   دیدم بی هوا میزدش  می   دیدم پیر مردی تورا ای داداش با عصا میزدش  می دیدم .... غم به دلم نشست /استخونت شکست به زیر مرکبا  حسین (3) بدونه بال و پر /با دیده های تر می زدمت صدا    حسین (3) سیدنا المظلوم  سیدنا العطشان سیدنا الغریب  غریب غریب غریب •┈┈••✾❀🕊💓🕊❀✾••┈┈• ☑️بندسوم با شرر میزدن زینب  را باکمرمی زدن زینب را تیر و شمشیر و نیزه کم بود باسپر میزدن زینب را معجردخترت را بردند زر و  انگشترت را بردند تن تو ماند به روی خاک و روی نیزه سرت را بردن سیدنا المظلوم  سیدنا العطشان سیدنا الغریب  غریب غریب غریب 💠💠8⃣8⃣0⃣💠💠 •┈┈••✾❀🕊💓🕊❀✾••┈┈•
۲۴ تیر ۱۴۰۳
‍ ‍ 🔅 سبک: تلفیقی روضه ای شعر.  کربلایی رضا نصابی 🎙 نفس کربلایی حسین عینی فرد ◼️ 🖋 رونیزه ها سر دیدن سر برادر دیدن غارت معجر دیدن ام المصائب یعنی غنچه پر پر دیدن ضجه مادردیدن شیر خواره بی سر دیدن ام المصائب یعنی لحظه ی غارت دیدن خیلی جسارت دیدن طعم اسارت دیدن ام المصائب یعنی خنده ی اغیار دیدن طعنه و ازار دیدن کوچه و بازار دیدن کوفه غوغا بود وسط نامحرما زینب کبری بود انگاری عیده یکی داره گوشواره به دخترش میده ام المصائب یعنی بزم حرامی دیدن بی احترامی دیدن بازار شامی دیدن ام المصائب یعنی پژمرده لاله دیدن گریه و ناله دیدن مرگ سه ساله دیدن تو کوچه ها و تو بازار  من و زدن من و زدن   من و زدن کنار نیزه ی علمدار من و زدن من وزدن من و زدن ام المصائب یعنی کتک به هر جا دیدن تازیونه ها دیدن ضربه های پا دیدن لگد بر در خورد در شکسته به هستیه حیدر خور د زدن ناموسش و به غرورش برخورد ام المصائب یعنی غصه و غم ها دیدن رد قدم ها دیدن دست قلم ها دیدن ام المصائب یعنی غرقه به خون تن دیدن غارت پیرهن دیدن غرقه به خون تن دیدن
۲۴ تیر ۱۴۰۳
4_6003376364315479974.mp3
4.76M
‍ ‍ شعررضا نصابی. حسین ریاحی به نفس کربلایی  مهدی گلپور بند اول السلام علیک ایهاالعریان ایهاالعطشان ای حسین جان السلام علیک ناطق قران سوره ی رحمان ای حسین جان هم پیرهن تو هم جوشن  تو کل تن تو رفته به غارت هم به سره تو به خواهره تو. به پیکره تو گشته جسارت از خونت تنت تر گشته ثارالله وبن ثاره اسبت بی صاحب بر گشته ثارالله وبن ثاره " بی کفن اباعبدالله " پاره تن اباعبدالله بند دوم روی خاک بیابان با لبه عطشان با تنه عریان افتادی تو پیشه چشمای زهرا روخاک صحرا زدی دست و پا جون دادی تو در بینه گودال رفتی. تو از حال.  ای وای لگد مال شد پیکره تو لحظه ی اخر. شمر ستمگر می زد با خنجر رو حنجره تو روی پیکرت با نیزه دیدم که سنان افتاده به روی نگینت چشم پسته ساربان افتاده " بی کفن اباعبدالله " پاره تن اباعبدالله بند سوم افتادی رو زمین و به روی پیکر نداری تو سر ای برادر بعد تو چی میادش به روزه خواهر بین این لشگر ای برادر میرم با ازار  در کوچه بازار.  در بین انظار   بی تو برادر بزم حرامی  بی احترامی. خنده ی شامی می بینه خواهر روی پیکرت با نیزه دیدم که سنان افتاده به روی نگینت چشم پسته ساربان افتاده " بی کفن اباعبدالله " پاره تن اباعبدالله به قلم: رضا نصابی حسین ریاحی.😭😭😭😭😭 @rezanesabi
۲۴ تیر ۱۴۰۳
4_6005628164129164567.mp3
6.58M
‍ ‍ هدیه به حضرت زینب صلوات شور یا زمینه یا زمزمه مقتل از اقا امام زمان عج معذرت می خوام شعر و سبک رضا نصابی به نفس برادر عزیزم.  کربلایی مهدی گلپور دیگه توونی نداری به تنت  جوونی نداری خواهر تو از غم تو دل خون شده می بینم پر پر زدنت نیزه ای رو تو دهنت قاری قران دهنت پر خون شده شرر تو به جانش نزن چکمه به دندانش نزن بس کن دیگه شمر انقدر زجرش نده سر به سر سرش نزار خنجر رو حنجرش نزار ببین که زهرا مادر من اومده لا اقل تیزش کن خنجر کند که سرو نمی بره لا اقل تیزش کن بزار راحت این گلو رو ببره پا تو بر دار نامرد بو سیده اون سینه رو که مصطفی پاتو بر دار نامرد بزار راحت بزنه که دست و پا وااا.   حسین.    حسین.    حسین   از من نکرد حیا نشست روی سینت با پا نشست به پهلوت نیزه می کنه فرو حسین سر تو از تن می بره از پشت گردن می بره چی کار کنه خواهر تو بگو حسین چقد گیسوت ریخته به هم وضع گلوت ریخته به هم سر تو رو نیزه زدن مقابلم بگو باید چی کار کنم بمونم یا فرار کنم حالا که تنها میونه اراذلم دلم و بد جوری غم و غصه ی تو سوزونده حسین ته گودال تنها پیکر عریانه تو مونده حسین بعد تو من باید تو کوچه بازارا   دربه در بشم بعد تو من باید با شمر و حرمله همسفر بشم رضا نصابی @rezanesabi
۲۴ تیر ۱۴۰۳
‍ هدیه به امام رضا صلوات زمینه مقتل  امام حسین شعرو سبک رضا نصابی به نفس کربلایی محمود عیدانیان یابن الشبیب    یابن الشبیب گریه کن از غم و غربت حسین یابن الشبیب   یابن الشبیب که شدش شکسته حرمت حسین یابن الشبیب     یابن الشبیب تشنه لب سر از تنش بریده شد یابن الشبیب    یابن الشبیب زیر نعل ها بدنش کشیده شد هر چی بود دور و برش   غارت رفت عبا و انگشترش   غارت رفت روی نیزه ها سرش غارت رفت روسریه دخترش غارت رفت امون ای اوای    امون از غربت  یابن الشبیب    یابن الشبیب جدم و تو کربلا سر بریدن یابن الشبیب    یابن الشبیب تنش و به روی خاکا کشیدن یابن الشبیب     یابن الشبیب زینت دوش نبی  کفن نداشت یابن الشبیب      یابن الشبیب یه جای سالمی در بدن نداشت غارت رفت پیروهنه جده من روی خاک موند بدنه جده من پر خون شد دهنه   جده من بوریا شد کفنه  جده من امون ای وای امون از غربت یابن الشبیب     یابن الشبیب خنجر کندو به حنجرش کشید یابن الشبیب     یابن الشبیب سرش و از پشت گردن می برید یابن الشبیب   یابن الشبیب عمه مو با تازیونه  ها زدن یابن الشبیب   یابن الشبیب عمه مو میونه کوچه ها زدن زینب با  غم برادر موندش     زینب با  یک تنه بی سر موندش زینب با  یه دشت پر پر موندش زینب با غارت معجر موندش رضا نصابی
۲۴ تیر ۱۴۰۳
هدیه به ارباب صلوات زمینه یا شور روضه ای بند اول نوشته در لهوف  در میونه صفوف افتادی تو نوشته در لهوف    زیر تیغ و سیوف جون دادی تو نوشته مقتل  ته گودال شدی بی هوش شدی بی حال نوشته مقتل ته گودال تنه پاکت    شدش پامال بند دوم نوشته که سرت  جلوی خواهرت جدا می شه نوشته که حسین   روخاکا پیکرت رها می شه نوشته مقتل پیش مادر رسید از راه کشید خنجر نوشته مقتل با چشم تر می دید زینب  بریدش سر بند سوم والشمر و جالس و   می بینه مادرش خیر النسا والشمر و جالس و   می خونه خواهرش وا احمدا نوشته مقتل پیشه زهرا یکی می زد تورو با پا نوشته مقتل. پیشه  زینب تنت افتاد زیر مرکب رضا نصابی
۲۴ تیر ۱۴۰۳