✅ میروی، اما فقدانت دردناک است...
...اين ماه با ما به خوبى رفتار كرد. سحرها و شبهايش را در اختيار ما گذاشت و طلوع و غروبش را براى ما داشت.
«قَدْ أَقَامَ فِينَا هَذَا الشَّهْرُ»؛ مدتى با ما همراه شد و با ما اقامتى كرد.
«مُقَامَ حَمْدٍ»؛ خيلى حميد بود و پَستى نداشت.
«وَ صَحِبَنَا صُحْبَةَ مَبْرُورٍ»؛ و با خوبى با ما رفتار كرد.
«وَ أَرْبَحَنَا»؛ و به ما سود رساند.
«ثُمَّ قَدْ فَارَقَنَا»؛ حالا او دارد از ما جدا مىشود.
«عِنْدَ تَمَامِ وَقْتِهِ وَ انْقِطَاعِ مُدَّتِهِ وَ وَفَاءِ عَدَدِهِ. فَنَحْنُ مُوِدِّعُوهُ»؛ و ما هم داريم با او وداع و خداحافظى مىكنيم.
«وِدَاعَ مَنْ عَزَّ فِرَاقُهُ عَلَيْنَا»؛ به گونهاى داريم توديع و خداحافظى مىكنيم، كه جدايى از او براى ما سنگين است.
هنوز عطشش را داريم، هنوز كوزهاى را آب نكردهايم، هنوز حتى دستهايمان را هم نشستهايم و آبى به سر و صورتمان نزدهايم.
«وَ غَمَّنَا وَ أَوْحَشَنَا انْصِرَافُهُ عَنَّا»؛ به گونهاى داريم وداع مىكنيم كه جدايى از او براى ما سنگين است و برگشت او از ما، مغموم و مستوحشمان كرده است.
«وَ لَزِمَنَا لَهُ الذِّمَامُ الْمَحْفُوظُ وَ الْحُرْمَةُ الْمَرْعِيَّةُ وَ الحَقُّ الْمَقْضِىُّ»؛و حال كه دارد از ما جدا مىشود، ما در جدايى و فراق او، حقوقى را كه او بر ما داشته را به عهده گرفتهايم. ذمه او را بر خودمان واجب و لازم مىدانيم و گردنمان را در گروى او گذاشتهايم.
اگر ما از ماه رمضان داريم جدا مىشويم، به گونه اى جدا نمىشويم كه پشت سر او خوشحال باشيم و به گونه اى جدا نمىشويم كه در جدايى از او به يادش نباشيم و آنچه را كه در ما سبز كرده و در ما كاشته است را بكنيم و دور بريزيم، بلكه اين ماه براى ما «ذمام محفوظ» و «حرمة مرعية» و «حق مَقضّى» و انجام داده شده دارد.
اينها خصوصياتى براى رمضان است.
@rkhanjani
🔰 یک ربع خطبه عربی خواند
از آسمان اورشلیم گدازه و از زمینش مجاهد جوشید!
تخصص علی،خیبر شکنی است
@rkhanjani
#دلنوشته_مهدوی
🍃اگر نباشۍ
سنگ روے سنگ بند نمیشود ڪه هیچ...
آسمان به زمین میرسد...
مے دانم ڪه هستی
فقط...
ڪاش پیدایت میڪردم...
🍃 #الّلهُمَّ_عَجِّلْ_لِوَلِیِّڪَ_الْفَرَج
@rkhanjani
نسیم فقاهت و توحید
#دام_شیطان 🔥 #قسمت_یازدهم 🎬 بابا بیچاره فکرمیکردبه خاطربرخوردش من اینجورشدم ,برای همین مهربان تراز
#دام_شیطان 🔥
#قسمت_دوازدهم 🎬
وارد ساختمان شدیم,گویا خونه ی یکی از مسترهای زن بود,انگار نیمه های جلسه بود که رسیدیم,ازچیزی که میدیدم خیلی تعجب کردم,
برخلاف جلسه ی قبل که معنوی و روحانی بود اینجا مثل تگزاس میموند!
یک مشت زن بی حجاب ,قاطی مردا هر کدوم یک جام به دستشون که فکر میکنم,ش ر ا ب بود ,با تعجب برگشتم
به سمت بیژن و گفتم اینجا چرا اینجوریه؟؟ اینا که دم از دین و قرب خدا میزنند با نجاست خواری و ش ر ا ب میخوان به قرب الهی برسن؟؟
بیژن گفت:تحمل داشته باش ,تو چون مدارج عالی عرفان را طی نکردی ,درک اینجور چیزا برات امکان پذیر نیست!
تو اینجا نمیخواد کشف حجاب کنی و چیزی بنوشی ,فقط یک اتصال بگیر تا ببینم ظرفیت تعلیم ترمهای بالاتر را داری؟
مثل همیشه نتونستم باهاش مخالفت کنم,
دوتا از مسترها اومدن دوطرفم و به اصطلاح خودشون وصلم کردند به شعور کیهانی...
خدای من همه جا را نورسیاهی گرفته بود
به نظرم میرسید یکی داره کاسه ی سرم را میتراشه😖,دست وپاهام به اختیار خودم نبود و تند تند تکون میخورد ,
ناخوداگاه از جام بلند شدم رفتم سمت آشپزخونه ,
هرچی دم دستم بود شکوندم ,یه کم آروم شدم و اومدم سرجام نشستم.
بیژن که شاهد همه چی بود ,کف زنان آمد کنارم نشست و گفت:آفرین هما,
میدونستم که روح تو ظرفیتش را دارد,
توموفق شدی به شعور کیهانی وصل بشی
اون ظرف شکستنتم ,یک نوع برون ریزی بود از این به بعد تو میتونی کارای خارقالعاده ای انجام بدی...
بعد انگار کسی تو گوشش چیزی گفت
,بلند شد
,پاشو همااا بابات داره میاد سمت دانشگاه,
پاشو تا نرسیده ,من ببرمت...
سریع پاشدم و راه افتادیم ,
تقریبا پنج دقیقه زودتر از بابا رسیدم.
سوار ماشین بابا شدم
میخواستم سلام و علیک کنم
یکهو صدای انگلیسی مردگونه ای از گلوم بیرون آمد.
بابا با تعجب نگاهم کرد
پشت سر هم سوالای مختلف پرسید,
من میخواستم جواب بدم اما با اینکه زبان انگلیسی مسلط نبودم,
بی اختیار، سوالات بابا را با همون لحن صدا و به زبان انگلیسی سلیس جواب میدادم.
خودم گیج شده بودم
و بابا داشت دیوونه میشد...
رفتیم خونه,
مامان آمد جلو ,
بابا زد تو سرش و اشاره کرد به من و گفت:حمیده,دخترت دیوونه شده😭
مامان شونه هام را تکون داد ,
پرسید چت شده هما؟؟؟
اومدم بگم ,هیچی نشده و...
اینبار صدای بچه ای از گلوم خارج شد که
به زبان ترکی صحبت میکرد...😱
خودمم حسابی گیج شده بودم,
بابا اینبار خشکش زده بود و طفلک مامان ازحال رفت..
منو بردن تو اتاقم قرص خواب دادن بخورم تا بخوابم.
فک کنم به گمانشون من واقعا دیوونه شده بودم,
عصر میخواستن ببرنم پیش روانپزشک.
خیلی احساس خستگی میکردم,
آروم آروم به خواب رفتم...
با تکانهای مادرم ازخواب بیدارشدم,
مادر با ترس بهم خیره شده بود.
گفتم:ساعت چنده مامان
مامان پرید بغلم کرد وگفت:خداراشکر خوب شدی,دیگه دری وری به زبون ترکی و انگلیسی نمیگی .
مامان:پاشو عزیزم یه چی بخور ,میخوایم بریم دکتر
گفتم:دکترررر؟
نه من طوریم نیست نمیام.
مامان:اتفاقا باید بیای,همون دفعه ی قبل که تشنج کردی میبایست میبردیمت
..
بالاخره با زور همراه پدرومادرم رفتیم پیش یک روان پزشک...
#ادامه_دارد ...
#رمان
@rkhanjani
11.62M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌱 یک راه حل عملی برای رسیدن به آرامش
🎵استاد پناهیان
@rkhanjani
#ویژه_خانومهای_محترم
🔴ایده هایی برای بهتر شدن رابطه تون با خانواده همسر :
🌼🍃شاید خیلی هاتون از دست خانواده شوهرتون و مادرشوهر ناراحت و یا حتی اذیت شده باشید.
شاید بینتون الان دلخوری باشه.
ولی سعی کنید عاقلانه و با بزرگ منشی قضیه رو حل کنید.
باور کنید که اگر نتیجه خوبی هاتون رو از اونا نبینید از راه دیگه بهتون میرسه.
آنها را مثل پدر و مادرخودتون بدونید و زود در باره گفتار و رفتارشون قضاوت نکنید و بیشتر حمل بر خوبی و نیکی کنید و خوشبین و مثبت نگر باشید....
یکی از کارهای زیر و به صلاح خودتون انجام بدید.
🌼🍃 میتونید برای عید یک هدیه براش بخرید مثل لباس یا وسایل شخصی که راحتی شو دربر داشته باشه.🎁
یادتون باشه پیش شوهر و پدر شوهرتون بهش بدید
🌼🍃جشن تولد مختصر براش بگیرید نیازی نیست همه باشن همین که یک کیک بگیری براش خیییلی ذوق میکنه
🌼🍃نسل گذشته این هیجانات تو زندگیشون خییییلی کمرنگ بوده مطمئن باشید خیییلی ذوق میکنه و خوشحال میشه
🌼🍃بهش بگید شوهرتون مادرشو دوست داره و همیشه قدردان محبت هاش هست.
🌼🍃اگر خیییلی وقته به جایی که دلش میخواست نرفته حتی خیییلی نزدیک شما شرایط و براش مهیا کنید.👌
🌼🍃خیلی از مادرشوهرامون حتی دوتا محله اون ور تر نرفتن پس دلشون و شاد کنیم.
🌼🍃اگر شرایط مالیتون خوبه ببرید آرایشگاه موهاشو رنگ کنید خیییلی حال و هواش عوض میشه
و خیییلی کارهای دیگه.
🌼🍃بچه ها خودتون بسنجید ببنید چه آرزوی تو دلش هست و به خاطر شرایط زندگی نتونسته بهش برسه در حد توان تون انجام بدید.
🌼🍃عکس خودش یا عکس ازدواج شو روی شاسی بزنید بهش هدیه کنید.
حتی میتونید عکس خانوادگیتون یا کسی رو که خیلی دوست داره بزنید.
🌼🍃 اینو یادتون باشه همه ما مادر هستیم اشتباهات کوچیک و بزرگ داریم پس کسی نه مطلق خوبه و نه مطلق بد.
بیایید با بدست آوردن دل همدیگر مسیر خوشبختی خودمون و بچه هامون و میسر کنیم.
🌼🍃اینو باور داشته باشیم که دعای پدر و مادر در حق اولاد گره گشای تمام مشکلاتمون هست.
🌼🍃یادتون نره اجرای این برنامه ها برای خانواده خودتون هم توصیه میشه
پدر و مادر هر دو طرف رو همیشه تووی
دست داشته باشید ...
@rkhanjani
🔺 روز #لقاء_اهل_معرفت
🎙 حضرت امام خمینی(رحمت الله علیه):
◻️ برداشتی که #اهل_معرفت از عید میکنند، با آن برداشتی که دیگران میکنند بسیار مختلف است.
🔸 آنها بعد از اینکه در ماه مبارک رمضان آن ریاضتها را میکشند و کشیدند، روز عید، روز لقای آنهاست؛ لقاءالله است.
@rkhanjani
«آرزوهات رو بنویس»
و یکى یکى از خدا بخواه، خدا یادش نمیره ولی تو یادت میره چیزى که امروز دارى رو دیروز آرزوش کردی...
———🌻⃟————
@rkhanjani 🌱
1.96M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🍃شب جمعه ست و مرا حسرت يک برگ ِبرات
شب جمعه و دلم تنگ تو ای راه نجات
🍃باز هم فاصله ها بغض ِگلوگير شده ست
السلام ای شه بی يار و قتيل العبرات
@rkhanjani