🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹
🍃🌹🍃🌹
🌹🍃
⭕️ چگونه با همسر بهانه جو رفتار کنیم
✅ بهترین کار به هنگام بهانه گیری همسرتان این است که او را به حال خودش رها کنید.
💞💫 یادتان باشد مقابله به مثل کردن، وضعیت را وخیمتر می کند و ماحصلی جز جنگ و دعوا نخواهد داشت.
بپذیرید به هر دلیلی (شغلی، شخصی، اجتماعی و…)، همسرتان آشفته و مضطرب است و بهانه جویی در خانه را به عنوان راهی برای تخلیه هیجان منفی خود انتخاب کرده است.
💞💫 او با بهانه جویی می خواهد استرس و اضطراب درونی خود را کاهش دهد.
پس شما باید هوشیارانه عمل کنید و با توسل به سکوت، غائله را بخوابانید.
💞💫 مطمئن باشید همسرتان پس از آرامش به سراغ تان می آید و با صحبت كردم از شما دلجويي ميكند.
#سبک_زندگی
@rkhanjani
#خانواده_مهدوی
❌خانوماااا قبول دارید وقتی عصبانی میشیم قدرت زبانیمون فوق العاده قوی میشه و میخوایم هر جوری شده با زبون خودمون رو خالی کنیم🙈 : این قضیه خیلی بده ممکنه حرفایی رو بزنیم که اصلا خوب نباشه 😐مثل اینکه تو برای من هیچ کاری نکردی یا ....
اگر چه ما عصبانی هستیم و به بار معنایی اون توجه نداریم ولی مردان بد تلقی میکنن و ما رو قدرنشناس میدونن به همین خاطر رو خودتون در این زمینه کار کنید
و
👈🏻قانون سه ثانیه رو انجام بدید
❤️وقتی میخواید استارت بزنید سه ثانیه صبر کنید بعد استارت بزنید ،
❤️ وقتی خیلی تشنتون هست و قراره آب بخورید سه ثانیه صبر کنید و بعد آب بخورید
❤️وقتی میخواهید سوالی رو هم جواب بدید همین جور
و یواش یواش رو خودتون مسلط میشید
#سبک_زندگی
┅═ 🍃🏡🍃🏡🍃 ═
@rkhanjani🌱
❓سوال
امر و نهی دائم والدین چقدر در عدم #اعتماد_به_نفس کودکان اثر می گذارد؟
#پاسخ
خیلی زیاد! این والدین هیچ گاه نتوانسته اند به کودکانشان اعتماد کنند و قدرت تصمیم گیری به آنها بدهند. در صورتی که والدین هر چقدر به کودکانشان فرصت اشتباه و تصمیم گیری بدهند، آنها در آینده هم اعتماد به نفس بیشتری خواهند داشت و هم در آینده راحتتر تصمیم می گیرند. اگر والدین دائم کودک را کنترل کنند کودک نمیتواند ساده ترین ارتباطات اجتماعی را با دوستان و همکلاسی هایش بگیرد یادمان باشد بخش اعظم شخصیت در کودکی شکل می گیرد.
@rkhanjani
👈🏼 اثبات کارآمدی به حرف نیست، به عمل است
من تأکید میکنم که به وعده و حرف نمیشود اطمینان کرد. حرف، آسان است؛ هر کسی میآید یک ادّعایی میکند، یک وعدهای میدهد، یک حرفی میزند؛ به اینها نمیشود اعتماد کرد؛ باید نگاه کرد و دید که آیا یک عملی در گذشتهی این شخص وجود دارد که این وعده را تأیید کند و تصدیق کند، یا نه؛ اگر چنانچه وجود داشت میشود به او اعتماد کرد، وَالّا نه. بنابراین کارآمدی را با حرف نمیشود تشخیص داد.
۱۴۰۰/۳/۱۴
#مشارکت_حداکثری
#انتخاب_اصلح
@rkhanjani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥خرج امام زمان بشیم تا خرج شیطان نشیم
#استاد_عالی
#حسين_جان❤️
🌹چہڪنم دسٺ خودم نیسٺ بہدل غم دارم
❣️قد یڪ ڪوه ڪہ نہ،وسعٺ عالم دارم
🌹شدهام زار وپریشان نظرے ڪن مولا
❣️ڪہ فقط دیدن شش گوشہ بہ دل ڪم دارم
#شش_گوشہ_حسینم_آرزوسٺ💚
#صلی_الله_علیک_یا_اباعبدالله🌷
#شب_جمعه🌙
@rkhanjani
😈دام شیطانی😈
#قسمت_سی_هفتم🎬
این که استادفروخته ی خودمونه,باورم نمیشد مهرابیان از مهره های اصلی انجمن باشه,مرتیکه ی......
حقوق از بیت المال مسلمانان میگیره وعلیه مملکت جاسوسی میکنه...
درهمین حین یک هایس سفید رنگ از راه رسید,من فکرمیکردم قاهره اخر خطه,اما اشتباه میکردم
معینی اشاره کرد سوارشیم,بدون تعارف ,سریع اولین نفر ,ردیف اخر کنارپنجره نشستم,دوست نداشتم هیچ کدوم از مردها کنارم بنشینن,پشت سرمن ,مهرابیان باکمال پررویی نشست کنارم!!!!
هنوز تو بهت کارش بودم,سرش را آورد پایین وگفت(آینده از آن ماست دختر اقامحسن)...
من چشام قد دوتا گردو شد,یعنی مهرابیان.....
تمام کینه ی قبل تبدیل به مهر واحساس امنیت شد,امنیتی ناشی از بودن, کناریک دوست.
مهرابیان ,اهسته طوری اطرافیان متوجه نشوند توگوشم گفت:خانم سعادت برای درامان ماندن از گزند مردان ,من باید نقش عاشق دلسوخته شمارابازی کنم تا هیچ کس به فکر(دورازجون) تصاحب شما نباشد.
سرخ شدم وسرم راتکان دادم.
هایس حرکت کرد....
معینی نزدیک راننده نشست,هرچی صبر کردیم,یک ساعت ,دوساعت و...,هایس نایستاد,نمیدونم مقصدشون کجا بود.
توراه یه خورده,خوردنی تعارفمون کردند ,مهرابیان همچی برام نازوکرشمه میاورد که خودمم باورم شده بود دوستم داره.
معینی ,برخوردهای مهرابیان رابامن میدید ,اخمهاش تو هم میرفت.
دوتا زن دیگه هم بامردا میگفتن ومیخندیدند از هفت دولت آزاد بودند.
شب شده بود وماهنوز تو راه بودیم,هرازچندگاهی میایستاد مثل این بود که به پلیسی,چیزی برخورد میکرد اما بدون هیچ مزاحمتی راهش را ادامه میداد.
سرم رااوردم پایین واهسته از ,مهرابیان سوال کردم,به نظرت مقصدشون کجاست؟
مهرابیان گفت :اینکه معلومه ,یکی از شهرهای اسراییل..
وااای یعنی ما میریم تو دل .....
بالاخره طرف صبح رسیدیم,مارا به اقامتگاهمون بردند وبه هرکس یک اتاق دادند.
سفارش کردند که خوب استراحت کنید,چون عصر جلسه ی مهمی درپیش داشتیم.
منگ بودم,اصلا نمیدونستم توکدوم شهریم,مهرابیان هم که مدام تذکرمیداد سوال نکنم,حرکت مشکوکی نکنم و...
گیج ومنگ خودم راانداختم روی تختم...
#ادامه_دارد ..
#رمان
🌸 @rkhanjani