eitaa logo
نسیم فقاهت و توحید
627 دنبال‌کننده
4.8هزار عکس
2.1هزار ویدیو
99 فایل
•┈┈✾🍀﷽🍀✾┈┈• این کانال شامل ؛ 📚 جلسات سخنرانی و تدریس #رضا_خانجانی و همچنین؛ 📤 نشر بیانات متفکران و شخصیتهای طراز اول #انقلاب_اسلامی ارتباط با مدیر @samenolhojajjj
مشاهده در ایتا
دانلود
✅از حضرت صادق عليه السلام روايت می كند كه فرمود: اوّلين تابوتی كه در اسلام ساخته شد تابوت فاطمهء اطهر سلام الله عليها بود. زيرا آن بانو در آن بيماری كه از دنيا رفت به اسماء فرمود: من لاغر شده‌ام و گوشت بدنم از بين رفته است، آيا يك چيزی كه بدنم را بپوشاند برای من درست نمی كنی ؟ اسماء گفت: آن موقعی كه من در حبشه بودم يك نوع تابوت می ساختند، اگر مايل باشی من شكل آن را به شما نشان دهم؟ فرمود: مانعی ندارد. اسماء گفت: يك تختی را آوردند، آنگاه آن تخت را برعكس به روی زمين نهاد، دستور داد تا شاخه‌های خرمايی هم آوردند، آن شاخه‌های خرما را به پايه‌های آن تخت تابيد و يكپارچه روی آنها انداخت و گفت: اين شكل همان تابوتيست كه من ديدم. 🖤 فاطمهء اطهر سلام الله عليها فرمود: نظير اين تابوت را برای من بساز و بدنم را به وسيلهء آن بپوشان! خدا بدن تو را از آتش محفوظ بدارد! بحار الأنوار ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@rkhanjani
7.65M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥ثواب هدیه دادن اعمال به (عج)🎙 استاد عالی @rkhanjani
◀️ ▶️ 📝 تا الآن نکات مختلفی را درباره گفت و گوی خواستگاری گفته ایم. 🔹 برای این‌که تا اندازه‌ای شما را در چینش سؤال‌های خواستگاری کمک کرده باشیم، قصد داریم در چند بخش، سؤالات خواستگاری را به عنوان نمونه بیاوریم. 🔻امّا قبل از آن، بهتر است نکاتی را متذکّر شویم: 1⃣ چینش این سؤال ها از اوّل تا آخر، به این معنا نیست که شما هم از اوّلین سؤال، شروع کنید و به آخرین قسمت خاتمه دهید. اصلاً بهتر است سؤالات به صورت پراکنده پرسیده شود تا از حالت کلیشه‌ای بیرون بیاید. 2⃣ وظیفۀ اصلی این بخش، خط‌دهی به شما در جهت تنظیم سؤالات مفید برای جلسۀ خواستگاری است. این‌ سؤالات، فقط نمونه است و شما می‌توانید سؤالات دیگری را به این مجموعه اضافه کنید. 3⃣ ممکن است برخی از این پرسش‌ها برای شما مهم نباشد و برخی دیگر، اهمّیت ویژه‌ای برای شما داشته باشد و در اینجا نیامده باشد. قبل از جلسۀ خواستگاری، با جهتی که این پرسش‌ها به شما می‌دهد، سؤالاتی را که بر اساس معیارهای شما مهم است، بنویسید و در جلسۀ خواستگاری مطرح کنید. 4⃣ فراموش نکنید که بسیاری از جوانان به جهت این‌که تجربۀ زندگی مشترک نداشته‌اند، از پاسخ برخی از این پرسش‌ها تصویر مبهمی در ذهن دارند. از همین رو بهتر است که این دسته از پرسش‌ها با تفکر و دقت و حتّی مشورت بیشتری، در جلسات بعدی پاسخ داده شود. ◀️ ▶️ 🔵 بخش اول: آینده زندگی 1⃣ به نظر شما، مهم‌ترین عامل موفّقیت در زندگی چیست؟ 2⃣ چه صفاتی را برای همسر آیندۀ خود لازم می‌بینید؟ 3⃣ در زندگی به کجا می‌خواهید برسید؟ 4⃣ چه توقّعات مهمّی از همسر آیندۀ خود دارید؟ 5⃣ بزرگ‌ترین آرزوی زندگی‌تان چیست؟ 6⃣ نظر شما در بارۀ مراسم عقد و عروسی چیست؟ 7⃣ نظر شما در بارۀ مهریه چیست؟ 8⃣ زندگی در شهرهای دیگر را چگونه می‌بینید؟ 📚نیمه دیگرم، کتاب اول، ص۷۸ -۷۶. ⬅️ ادامه دارد... 🖤 @rkhanjani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
نسیم فقاهت و توحید
#رمان_مسیحا #قسمت_سی_ونهم ﷽ حورا: وقتی برگشتم داخل ساختمان خانم قدیریان جلو پرید و گفت: «مادرت خیلی
﷽ حورا: راننده ابروانش را با تعجب بالا برد و پرسید: -میخوای بری مریوان؟ چرا؟ به ظاهرت نمیخوره کرد باشی غریبی؟ +از طرف بسیج اومدم میخوام برم پیش بقیه نیروها که دارن کار میکنن... -آهان پس با جهادیایی! جاموندی یا اومدی دنبال کاری؟ +میخواین زنگ بزنم مسئولمون از طرف بسیج کل صحبت کنین باهاشون؟! -نه بابا جان بیا منم میرم مریوان بار کتاب دارم برا بسیجیا +ممنونم میشه این زنجیر عقبو باز کنید؟ -میخوای عقب بشینی؟!....خیلی خب بابا جان +بازم ممنون با تردید رفتم و کنار کارتن های کتاب نشستم. تمام مدت باخودم فکر میکردم که میروم و ایلیا را هم با خودش برمیگردانم. اما بال پرنده کوچکم خیالش هرگز به طوفان حوادث پیش رو نمی رسید. ماشین که حرکت کرد موج باد خنک توی صورتم چنگ زد. چادرم را دور خودم پیچیدم و زانوانم را به هم نزدیک تر کردم. تمام مسیر به ایلیا فکر میکردم. کمتر از یک ساعت بعد بود که جاده ی مارپیچ به شهر مریوان رسید. ماشین کنار یک چایخانه توقف کرد. راننده پیاده شد و همانطور که کارتن ها را خالی میکرد، گفت: «اینجا میان کتابا رو تحویل میگیرن یعنی... » آهسته و با احتیاط پیاده شدم و پرسیدم: «میشه بگید به کی تحویلشون میدین؟» راننده آخرین کارتن کتاب را زمین گذاشت و گفت: «من به کاک مسلم تحویل میدم ایناهاش این جوونه که با لب خندون میاد... » کیفم را روی شانه ام گذاشتم و چادرم را روی سرم کشیدم بعد رو به راننده  پرسیدم: «کرایه چ... » راننده کلامم را قطع کرد و گفت: «حرف پولو نزن باباجان من کُرد نیستم ولی خیلی ساله اینجا رانندهام شما بسیجیا به داد مردم زجرکشیده اینجا نرسین کی میرسه.... » راننده وسط حرفهایش یکدفعه به سمت کاک مسلم چرخید و او را بغل گرفت. باهم رو بوسی و احوال پرسی کردند.  بعد راننده چیزی به کاک مسلم گفت که من فقط کلمه”بسیج” را فهمیدم. کاک مسلم با شلوار کردی و پیرهن  خاکی رنگش جلو آمد. نگاهش را پایین انداخت و سلام کرد.حورا نگاه گذرایی به ریش مشکی و صورت آفتاب سوخته اش انداختم و بعد   گفتم: «سلام...شما از محل دانشجوهای اعزامی تهران خبر دارین؟» کاک مسلم تسبیحش را از چیبش بیرون آورد و با لهجه کردی پاسخ داد: -همه بچه های جهادی باهم کار میکنن اینکه کی از کجا آمده نمی دانیم. شمامیتانی.... +من اومدم دنبال ...یکی از اعضای خانواده ام شاید به اسم بگم بشناسیدش، ایلیای... -مگر کسی هم هست این پهلوانه نشناسه!؟ کمتر از یک هفته دیوارهای مدرسه را بردن بالا...خدا خیرشان بده، بفرمایید می رسانمتان. +من...ممنون کاک مسلم به طرف مینی بوس کهنه ای رفت و در را باز کرد. یک مشت بچه قدم و نیم قد ریختند بیرون کمک کردند کارتن های کتاب را بالا بردند. کاک مسلم به طرف چهره حیرانم چرخید و گفت: بفرمایید. پس از تأمل کوتاهی سوار مینی بوس شدم و کنار بچه ها نشستم. ذوق و شادی بچه ها آنقدر زیاد بود که انگار بهترین روز عمرشان رسیده! مدتی بعد به فضای خاکی و پر از گل و بلوک رسیدیم. ماشین نگهداشت. من هم دنبال بقیه پیاده شدم.  محو تماشای بچه هاشدم که چطور با اشتیاق دنبال جوانهای بسیجی میدویدند و در ساختن مدرسه به آنها کمک میکردند.صدای خنده های سبکشان در سرم منعکس میشد. ناگهان کاک مسلم از کنارم رد شد و با جوانهایی که با لباسهای شبیه بههم با آرام جهادسازندگی مشغول کار بودند، صحبت کوتاهی کرد بعد آمد جلو و گفت: «کاکاتان بعد از نماز صبح رفته با سپاهی ها جاده را تعمیر کنن، دوستانش گفتن که شاید تا شب برنگرده شما میتانی ... هنوز سرش را بالا نیاورده بود که رفتم...  به قلم سین کاف غفاری 🌸 @rkhanjani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🏴سلام علیکم 🏴 📌ﻓـﺎﻃـﻤـﻴــــﻪ ﻣــــﻮﺝ ﺁﻩ ﺷﻴـﻌـﻪ ﺍﺳﺖ ﺑﻴـﺖ ﺍﻻﺣـــــﺰﺍﻥ ﻧـﮕـﺎﻩ ﺷﻴـﻌـﻪ ﺍﺳﺖ 📌ﻓـﺎﻃـﻤـﻴـــــﻪ ﺗـﺎ ﺭﻭﺍﻳــﺖ مـی شـود ﺩﺭﺏ ﺳــﻮﺯﺍﻥ ﺑﺎ ﻟـﮕــﺪ ﻭﺍ مـی شـود 📌ﻓﺎﻃـﻤﻴﻪ ﻓﺼـﻞ ﺑـﻴـﻌـﺖ ﺑﺎ علی ﺳﺖ ﺟﺮﻡ ﺯﻫـــــﺮﺍ ﮔﻔﺘﻦ یک ﻳﺎ ﻋﻠﻰ ست 🏴 🤲🌷 💎 ╭═━⊰🍂🌺🌺🍂⊱━═╮          @rkhanjani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
زیارت حضرت زهرا س: یامُمْتَحَنَةُ امْتَحَنَكِ اللّٰهُ الَّذِي خَلَقَكِ قَبْلَ أَنْ يَخْلُقَكِ فَوَجَدَكِ لِمَا امْتَحَنَكِ صابِرَةً، وَزَعَمْنا أَنَّا لَكِ أَوْلِياءٌ وَ مُصَدِّقُونَ وَصابِرُونَ لِكُلِّ مَا أَتَانَا بِهِ أَبُوكِ صَلَّى اللّٰهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ، وَأَتىٰ بِهِ وَصِيُّهُ، فَإِنّا نَسْأَلُكِ إِنْ كُنَّا صَدَّقْناكِ إِلّا أَلْحَقْتِنَا بِتَصْدِيقِنَا لَهُما لِنُبَشِّرَ أَنْفُسَنا بِأَنَّا قَدْ طَهُرْنا بِوِلايَتِكِ.السَّلامُ عَلَيْكِ يَا بِنْتَ رَسُولِ اللّٰهِ، السَّلامُ عَلَيْكِ يَا بِنْتَ نَبِيِّ اللّٰهِ، السَّلامُ عَلَيْكِ يَا بِنْتَ حَبِيبِ اللّٰهِ، السَّلامُ عَلَيْكِ يَا بِنْتَ خَلِيلِ اللّٰهِ، السَّلامُ عَلَيْكِ يَا بِنْتَ صَفِيِّ اللّٰهِ، السَّلامُ عَلَيْكِ يَا بِنْتَ أَمِينِ اللّٰهِ، السَّلامُ عَلَيْكِ يَا بِنْتَ خَيْرِ خَلْقِ اللّٰهِ، السَّلامُ عَلَيْكِ يَا بِنْتَ أَفْضَلِ أَنْبِياءِ اللّٰهِ وَرُسُلِهِ وَمَلائِكَتِهِ، السَّلامُ عَلَيْكِ يَا بِنْتَ خَيْرِ الْبَرِيَّةِ، السَّلامُ عَلَيْكِ يَا سَيِّدَةَ نِساءِ الْعالَمِينَ مِنَ الْأَوَّلِينَ وَالْآخِرِينَ، السَّلامُ عَلَيْكِ يَا زَوْجَةَ وَلِيِّ اللّٰهِ وَ خَيْرِ الْخَلْقِ بَعْدَ رَسُولِ اللّٰهِ @rkhanjani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا