👈آرتروز فکری
آرتروز نوعی از بیماریست که به مفاصل حمله میکند و نتیجه اش این میشود که بیمار نمیتواند مفاصلش را به راحتی تکان دهد...
❤️ ❤️
و اما ...👇
آرتروز فکری متفاوت است؛
بیماریای است که وقتی به انسان حمله میکند، فرد قدرت خلاقیتش را از دست
می دهد و دیگر نمیتواند نوآوری کند، همیشه مستأصل است و قادر به یافتن راهحلهای جدید نیست...
مغز هنوز هم این تواناییها را دارد اما چون آرتروز گرفته قادر به تفکر و خلاقیت نیست و نمیتواند تمام قدرت خود را بهکار بندد...
فرد مبتلا به آرتروز فکری در هر سن و سالی که باشد از فکر کردن و خلاقیت و آموختن رنج میبرد، نمی تواند کتاب بخواند، نمی تواند برنامههای آموزشی و مفید را تماشا کند و نمیتواند از دیگران بیاموزد؛
درچنین حالتی فرد دوست دارد در همین وضعیتی که هست بماند و خود را از هر حرکتی دور میدارد...
درنتیجه کارها را طوطیوار انجام میدهد و درنهایت در "تلۀ روزمرهگی" گرفتار میشود.
❤️ @khanjanidroos ❤️
👌مهم نیست چقدر در یک کاری عقب هستیم
👈مهم اینه که با چه قدرت و انگیزه ای
می خواهیم کار را شروع کنیم !!
❤️ @khanjanidroos ❤️
#امام_زمان_شناسي
در دعای ندبه میخوانیم:
«نَحْنُ عَبِيدُكَ التَّائِقُونَ إِلَى وَلِيِّكَ الْمُذَكِّرِ بِكَ وَ بِنَبِيِّكَ، خَلَقْتَهُ لَنَا عِصْمَةً وَ مَلَاذا، وَ أَقَمْتَهُ لَنَا قِوَاماً»
«خدایا! ما بندگانی هستیم که مشتاق ولیّ تو هستیم و او ما را به یاد تو و پیامبرت میاندازد، او را خلق کردی تا موجب عصمت ما و پناهگاه ما باشد، او را موجب قوام زندگی ما قرار دادی»
«تائق» به معنی مشتاقی است که از شدت شوق از جای خود کنده میشود، و این حالت نشانی از شدّت اشتیاق انسان است. میزان شوق ما به «ولی خدا» باید به نحوی باشد که از جای خود جدا شویم، یعنی اشتیاق ما موجب حرکت و هجرت ما شود. نه حرکتی که صرفاً ظاهری و صوری باشد، بلکه حرکتی که با پیشرفتی معنوی همراه باشد.
@khanjanidroos
در زندگی لحظه هایی هست که انسان می تواند درآن لحظه ها راه های طولانی ودرازی راطی کند!!!
وموقعیت هایی پیش می آید که انسان می تواند بارهای سنگین اش را به مقصد برساند!!!
خنک آنها که این لحظه هارا می شناسند،،،
واین فرصت ها را درک می کنند،،،،
واز آنها بهرهبرداری می کنند!!!!
@khanjanidroos
. 🍃🌺🍃
از علامه جعفری پرسيدند چه شد که به اين کمالات رسيديد؟
ايشان در جواب خاطره ای از دوران طلبگی تعريف می کنند که هر چه دارند از کراماتی است که به دنبال اين امتحان الهی نصيبشان شده است.
ايشان می گويند:ما در نجف در مدرسه صدر اقامت داشتيم.خيلی مقيدبوديم در ايام سرور،مجالس جشن بگيريم وايام سوگواری راهم مجلس عزا داشته باشيم.
شبی مصادف شده بود با ولادت حضرت فاطمه زهرا"سلام الله عليها".اول شب نماز مغرب وعشا خوانديم.آن گاه با فکاهياتی مجلس جشن وسرور ترتيب داديم.آقايي بود به نام شيخ حيدر علی اصفهانی که معدن ذوق بود.بعد از شب نشستيم،شربت هم درست شد مدير مدرسه مان مرحوم آقا سيد اسماعيل اصفهانی هم آن جا بود.به آقا شيخ علی گفت:آقا!شب نميگذره حرفی داری بگو!
ايشان يک تکه کاغذ روزنامه در آورد.عکس يک دختر بود که زيرش نوشته بود"اجمل بنات عصرها"(زيباترين دختر روزگار).
گفت:آقايان!من درباره اين عکس از شما سؤالی می کنم،
اگر شما را مخير کنند بين اين که با اين دختر به طور مشروع وقانونی ازدواج کنيد(از همان اولين لحظه ملاقات،عقد جاری شود وحتی يک لحظه هم خلاف شرع نباشد)وهزار سال با کمال خوش رويي وبدون غصه زندگی کنيد،يا اينکه جمال علی (عليه السلام)را مستحباًزيارت وملاقات کنيد،کدام را انتخاب می کنيد؟
سؤال خيلی حساب شده بود.يک طرف،دختر حلال وزيبا وهزار سال زندگی بی دغدغه بود،
ويک طرف ديدار کوتاه حضرت علی عليه السلام.
گفت :آقايان!واقعيت را بگوييد!جانماز آب نکشيد درست جواب دهيد.
اول مدير مدرسه کاغذ را گرفت ونگاه کرد وخطاب به پسرش که در کنارش نشسته بود با لهجه اصفهانی گفت:سيد محمد!ما يک چيزی بگوييم نری به مادرت بگويي ها؟
معلوم شد نظر آقای مدير چيست.همه زدند زير خنده.
کاغذ را به دومی دادند.گفت:
آقا شيخ علی !اختيار داری ،وقتی آقا(مدير مدرسه)اين طور فرمودند مگر ما قدرت داريم کپ خلافش را بگوييم...آقا فرمودند ديگه!دوباره خنده را ه افتاد.
نفر سوم گفت:آقا شيخ حيدر!
اين روايت از امام علی عليه السلام معروف است که فرمودند:ای حارث حمدانی !
هر کس بميرد مرا ملاقات میکند.
پس ما ان شاءالله در موقعش جمال علی عليه السلام را ملاقات می کنيم!باز همه زدند زير خنده.
نفر چهارم گفت:آقا شيخ حيدر،گفتی زيارت آقا مستحبی است؟گفتی آن طرف هم شرعی صد در صد؟آقا شيخ علی گفت :بلي.گفت چه عرض کنم والله.(باز هم خنده حضار)
نفر پنجم من بودم.اين کاغذ را دادند دست من.ديدم که نمی توانم نگاه کنم،کاغذ را رد کردم به نفر بعدی،گفتم:من يک لحظه ديدار علی عليه السلام را به هزاران سال زندگی با اين زن نمی دهم.
يک وقت ديدم يک حالت خيلی عجيبی دست داد.تا آن وقت همچو حالتی نديده بودم؛شبيه به خواب وبی هوشی.بلند شدم وبه حجره رفتم.يک دفعه ديدم يک اتاق بزرگی است يک آقايي نشسته صدر مجلس،تمام علامات وقيافه ای که شيعه وسنی درباره امام علی عليه السلام نوشته اند در اين مرد صادق است.يک جوانی در سمت راستم نشسته بود،پرسيدم:اين آقا کيست؟
گفت:اين آقا خود علی "عليه السلام"است.من سير او را نگاه کردم... .
آمدم بيرون،رفتم همان جلسه،کاغذ رسيده بود دست نفر نهم يا دهم،رنگم پريده بود.نمی دانم شايد مرحوم شمس آبادی بود خطاب به من گفت:آقا شيخ محمد تقی شما کجا رفتيد وآمديد؟نمی خواستم ماجرا را بگويم، اگر می گفتم عيششان بهم می خورد،اصرار کردند ومن بالا خره قضيه را گفتم.خيلی منقلب شدند.
خدا رحمت کند آقا سيد اسماعيل(مدير)را خطاب به آقا شيخ حيدر گفت:آقا ديگه از اين شوخی ها نکن،ما را بد آزمايش کردی!
اين ازخاطرات بزرگ زندگی من است.
حالا....
باید چشم رو یه چیزایی ببندیم تا لیاقت دیدن مهدی رو پیدا کنیم....طاووس خواهی جور هندوستان داره خوش به حال کسی که میفهمه داشتن مهدی فاطمه لذت بخش ترینه
🍃 یابن الحسن نگاااااااهی !!! 🍃
اللهم عجل لولیک الفرج
@khanjanidroos
یابن الحسن!!!
در هرچه بنگرم تو نمودار بوده ای
ای نانموده رخ توچه بسیار بوده ای
"وحین ارجوک راجیا"
فقط این رابگویم؛
که ای عزیز زهرا چشمانم سوی دیدن تو را ندارد،،،،،،
هرچند؛
" فاجدک فی المواطن کلها لی جارا"
یعنی؛
تورا همه جا درکنارم می یابم!!!
@khanjanidroos
با خودت #تکرار کن؛
«امروز تمام ﺩﺭهای ﻭﻓﻮﺭ ﻧﻌﻤﺖ ﮐﺎﺋﻨﺎﺕ ﺭﺍ ﺑﺴﻮﯼ ﺧﻮﺩ ﺑﺎﺯ ﻣﯽ ﮐﻨﻢ ﻭ ایمان دارم که ﻫﯿﺠﺎﻥ،ﻋﺸﻖ ﻭ ﺷﺎﺩﮐﺎﻣﯽ ﻭﺟﻮﺩﻡ ﺭﺍ ﻓﺮﺍ ﻣﯽ ﮔﯿﺮﺩ....
خداوندا سپاسگزارم»
@khanjanidroos
💕اینقدر انرژی منفی به هم ندیم
اینقدر مشکلاتمون رو تند و تند برای بقیه بازگو نکنیم تا خودمون تخلیه شیم.
اینقدر نق نزنیم... غر نزنیم
اینکار بهرهکشی عاطفی از آدمهاست.
در جواب "خوبی؟" بجای بازگو کردن سیلی از بدبختیها، بگیم آره و قسمت خوبِ روزمون رو با دوستمون تقسیم کنیم.
تعریف کردن یک داستان خندهدار از روزت، هم خودت رو شاد میکنه هم دوستت رو...
ولی نالهکردنهای پیدرپی حال همه رو خراب میکنه.
@khanjanidroos
🌸🍃
#کلام_علما
#آیت_الله_قاضی
💠مرحوم علامه طباطبایی و آیت الله بهجت از آیت الله قاضی نقل میکنند که میفرمودند: اگر کسی نماز واجبش را اول وقت بخواند و به مقامات عالیه نرسد مرا لعن کند.
♻️مرحوم آقای سید هاشم رضوی هندی میفرمایند:
روزی یکی را به محضر آقای قاضی آوردند که مثلا آقا دستش را بگیرد و راهنمایی اش کند.
مرحوم آقای قاضی فرموده بودند: به این آقا بگویید که نماز را در اول وقت بخواند.
بعد معلوم شد که آن آقا وسواس در عبادات داشته و نماز را تا آخر وقت به تأخیر میانداخته است.
@khanjanidroos
✅پرسش:
کتابي در مورد افزايش اعتماد به نفس لطف کنيد معرفي کنيد از نظر ديگران ادم خجالتي هستم اما تو جمع دوستان اينطوري نيستم فقط مجالس رسمي يکم کم حرف ميزنم اين از ديد ديگران خجالتي بودن
✅برای حل این مشکل، اصول و نکات زیر را باید مورد توجه قرار دهید:
1. قبل از هرچیز باید دانست که کسب چنین مهارتی مشکل نیست و گمان نشود مهارت سخن گفتن بدون اضطراب در برابر دیگران، موهبتی است که به تعدادخاصی از مردم داده شده است؛ بلکه هر فردی که مشتاق آن باشد و تلاش کافی کند، می تواند استعدادش رادر این زمینه پرورش دهد و به آن دست یابد.بنابراین، اصل اول برای مواجهه شدن با این مشکل، باور داشتن خود و پیدا کردن اعتماد به نفس کافی نسبت به موفقیت دراین امر است.
2. ایجاد آمادگی نسبت به آنچه که می خواهید بیان کنید یا با دیگران به گفت وگو بنشینید و یا درباره آن سخنرانی کنید، لازم است، در صورتی که ندانید چه می خواهید بگویید، نمی توانید احساس اعتماد به نفس داشته باشید.
3. تمرین کنید. این اصل، مهم ترین مرحله کار است. ترس همیشه از بی اعتمادی ناشی می شود و عدم اعتماد به نفس، نتیجه عدم آگاهی بر توانایی انجام دادنکار است. عدم آگاهی نیز از نداشتن تجربه ناشی می شود. بنابراین در هر کاری تمرین و تجربه موفقیت آمیز، لازم است تا به طور کلی ترس زایل شود.
4. نکته بعد، تدریجی بودن است. مهارت و توانایی راحت برای صحبت کردن در جمع، باید به طور تدریجی ایجاد شود و نه در زمان محدود و کوتاه. بنابراین توقع نداشته باشید که اضطراب اجتماعی پس از چند هفته، معالجه و درمان شود و ممکن است یک سال طول بکشد تا برخی نشانه های رفتاری این ترس و اضطرابکاملاً از وجودتان رخت بربندد؛ زیرا این مشکل برای مدت طولانی همراه شما بوده است و به تدریج نیز از شما دور خواهد شد؛ ولی نباید از طولانی شدن درمانخسته شوید.
5. نکته دیگر درمان گروهی و برون ریزی اضطراب برای دیگران است. در بین هم کلاسی ها و دوستانتان افرادی را که از این مشکل رنج می برند، شناسایی کنیدو در جلسه ای گرد هم آیید و نگرانی و اضطراب خود را اظهارکنید. با این کار متوجه خواهیدشد که شما تنها فردی نیستید که دچار اضطراب اجتماعی هستید ودرخواهید یافت که افراد دیگری هم هستند که شبیه شما می باشند. علاوه بر این، در چین جلساتی زمینه مناسبی برای راحت صحبت کردن و سخن گفتن درجمع دوستانی که از مشکل واحد و مشابهی رنج می برند، بیشتر فراهم می شود و از آرامش بیشتری برای اظهار وجود برخوردار خواهید شد؛ زیرا تجربه نشانمی دهد که ترس و اضطراب این افراد در چنین جمع هایی کمتر بوده، راحت تر به حل مشکل خود می پردازند.
6. اعتماد به نفس خود را تقویت کنید. شاید بتوان گفت که یکی از ریشه های اصلی اضطراب اجتماعی و ترس از روبه رو شدن در جمع و صحبت کردن در برابردیگران، ضعف اعتماد به نفس است.
برای فائق آمدن براین مشکل، باید به سراغ منشأ و ریشه اصلی آن رفت و به حل آن پرداخت. ضعف اعتماد به نفس، ارتباطی با درجه موفقیت او ندارد؛زیرا گاهی افرادی هستند که به درجات عالی ترقی نایل می شوند، ولی از عدم اعتماد به نفس رنج می برند و احساس عدم لیاقت می کنند و خود را انسانی نالایق،بی ارزش تصور کرده، حاضر نیستند در حضور دیگران توانمندی ها، شایستگی ها و استعدادهای درونی و بالفعل خود را بروز دهند و در نتیجه کم رو و خجالتی هستند و اگر برای حل آن تلاش نکنند، استعدادها وتوانایی های بالقوه وی شکوفا نخواهد شد. دیل کارنگی که خود یک سخنران موفق و مشهور غرب است،کتابی تحت عنوان «اعتماد به نفس یا آیین سخنرانی» دارد که در مقدمه آن چنین آمده است:
«این کتاب به نام اعتماد به نفس ونحوه تکامل آن از طریق سخن گفتن برای استفاده عموم تهیه شده و بسیاری از قواعد و دستورالعمل های مفید آن جهت غلبه بر ترس و کسب اعتماد به نفس طراحی شده تا با به کاربستن آن قواعد، شخص بتواند باگشاده رویی و آسودگی خاطر بادیگران سخن بگوید».
بنابراین، وی رمز اصلی و شاه کلید موفقیت در کاهش اضطراب اجتماعی و ایجاد توانایی جهت راحت صحبت کردن در جمع و حضور دیگران را تقویت اعتماد بهنفس دانسته است. شما نیز می توانید با مطالعه این کتاب و به کار بستن راهکارهای عملی، آن به تقویت اعتماد به نفس و نتیجه قطعی آن، یعنی راحت سخنگفتن در برابر دیگران، دست یابید.
کتابهاى: روشهاى افزایش عزت نفس از اسماعیل بیابانگرد. رموز اعتماد به نفس از رابرت آنتونى، ترجمه اسماعیل کیوانى، روانشناسى اعتماد به نفس، از پیرداکو، به خود اعتماد کنید، از پترستر، ترجمه دکتر سرورى و جوان و نیروى چهارم زندگى از محمد رضا شرفى جهت مطالعه معرفى مى شود.
🌾🌹🌾🍃🌾🍃🌹
@Khanjanidroos
سلام زیبای درون🌸
صبح بخیرصولت برون
وقتی تظاهر بچیزی نمیکنی
غم بیهوده نمی خوری، رضایت
بالا را که داری، پائین با همه
کثرتش، غبار غم و تشویش
به ردای ظاهر با شوکت
و صفای باطن پاکت
نمی نشیند.🌺
╭─┅─🍃🌸🍃─┅─╮
🆔➯ @khanjanidroos
╰─┅─🍃🌸🍃─┅─╯
🍃🌹
خیلی وقتها به امتحان دیکته فکر میکنم، اولین امتحانی که در کودکی با آن روبرو شدم.
چه امتحان سخت و بی انصافانهای بود.
امتحانی که در آن، نادانستههای کودکی بیدفاع، مورد قضاوت بیرحمانه دانستههای معلم قرار میگرفت.
امتحانی که در آن با غلطهایم قضاوت میشدم نه با درستهایم.
اگر دهها صفحه هم درست مینوشتم، معلم به سادگی از کنار آنها میگذشت اما به محض دیدن اولین غلط دور آن را با خودکار قرمز جوری خط میکشید که درست هایم رنگ میباخت. جوری که در برگه امتحانم آنچه خود نمایی میکرد غلطهایم بود.
دیگر برای خودم هم عادی شده بود که آنچه مهم است داشتهها و تواناییهایم نیست بلکه نداشتهها و ضعفهایم است.
آن روزها نمی دانستم که گرچه نوشتن را میآموزم اما ...
بعدها وقتی به خواهر کوچکترم دیکته میگفتم همان گونه قضاوت کردم که با من شد وحتی بدتر.
آنقدر سخت دیکته میگفتم و آنقدر ادامه میدادم تا دور غلطهای خواهرم خط بکشم.
نمیدانم قضاوتهای غلط با ما چه کرد که امروز از کنار صفحه صفحه مهربانی دیگران میگذریم اما با دیدن کوچکترین خطا چنان دورش خط میکشیم که ثابت کنیم تو همانی که نمیدانی، که نمیتوانی.
کاش آن روزها معلمم، چیز مهمتری از نوشتن به من میآموخت.
این روزها خیلی سعی می کنم دور غلطهای دیگران خط نکشم.
این روزها خیلی سعی میکنم که وقتی به دیگران میاندیشم خوبیهایشان را ورق ورق مرور کنم.
@Khanjanidroos
✅بر اساس پژوهش های انجام شده، شادترین و موفقترین ازدواج ها آنهایی هستند که زن بتواند پس از دعوا و جر و بحث، هرچه سریعتر کنترل و آرامش خود را به دست آورد.
@khanjanidroos
دعوا کن ، ولی با کاغذت ، اگر از کسی ناراحتی یک کاغذ بردار و یک مداد هر چه خواستی به او بگویی روی کاغذ بنویس خواستی هم داد بکشی ، تنها سایز کلماتت را بزرگ کن نه صدایت را. آرام که شدی برگرد و کاغذت را نگاه کن. آنوقت خودت قضاوت کن. حالا میتوانی تمام خشم نوشته هایت را با پاک کن عزیزت پاک کنی. دلی را هم نشکانده ای و وجدانت را هم نیازرده ای...
خرجش همان مداد و پاک کن بود، نه بغض و پشیمانی.
گاهی میتوان از کوره خشم پخته تر بیرون آمد...
@khanjanidroos
داشتیم با ماشین تو خیابون رد میشدیم که یه بنده خدایی از کوره در رفت و به ما فحش داد...!
همکارم برگشت و پرسید اون چی گفت؟
با اینکه هم تعدادمون تو ماشین زیادتر بود و هم قوی تر بودیم، جواب دادم هیچی...
حرفی که زد راهحلی برای مشکلات ما نبود و ربطی به زندگی ما نداشت، بگذریم.
باید یاد بگیریم که از بین تمام حرفهای دیگران، چه زشت و چه زیبا، دنبال راهحلی برای مشکلاتمون باشیم نه دنبال پاسخ دادن و درگیری ذهنی برای هر حرفی!
مگر چقدر بیکاریم که دائماً دنبال حرف و ذهن مردم باشیم!
آرامشمون رو به رفتار دیگران وابسته نکنیم و قدر تکتک ثانیههای زندگیمون رو بدونیم.
مگه میشه؟!
بله؛ اگه بخوایم میشه.
پول نمیخواد فقط یه لحظه سکوت و عبور خرج داره.
بیاییم متفاوتتر به زندگی بنگریم.
@Khanjanidroos
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ لحظه ی سختِ شهادتِ امام زمان!
🔻آیا میدانید بعد از شهادتِ امام زمان، امام حسین بر بدنِ مُطهر ایشان نماز می خواند و حک.ومت جهانی ایشان را ادامه میدهد؟
#استاد_عالی
@khanjanidroos