eitaa logo
نسیم فقاهت و توحید
644 دنبال‌کننده
4.8هزار عکس
2.1هزار ویدیو
99 فایل
•┈┈✾🍀﷽🍀✾┈┈• این کانال شامل ؛ 📚 جلسات سخنرانی و تدریس #رضا_خانجانی و همچنین؛ 📤 نشر بیانات متفکران و شخصیتهای طراز اول #انقلاب_اسلامی ارتباط با مدیر @samenolhojajjj
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
قول میدم به هدف هام برسم شاید امروز شاید فردا شاید چند سال دیگه چیزی که مهم خواسته منه! 🍃 @rkhanjani
بیچاره دستی که گدای مجتبی نیست یا آن سری که خاک پای مجتبی نیست بر گریه ی زهرا قسم مدیون زهراست چشمی که گریان عزای مجتبی نیست 🌴شهادت امام حسن مجتبی علیه السلام تسلیت باد @rkhanjani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
نسیم فقاهت و توحید
#نگاه_خدا💗 #قسمت_چهل‌وسه تا کنار ماشین، دستش را در دستم نگه‌داشتم. ساعت نه به خانه رسیدیم. بابا هم
💗نگاه خدا💗 در مسیر، امیر فقط درحال دعا و قرآن خواندن بود. مریم جون کمی میوه داد تا پوست بکنم و با امیر بخوریم. میوه‌ها را داخل ظرف ریزریز کردم. - بفرما امیر آقا. لبخندی زد و من بالاخره خندیدنش را دیدم. -خیلی ممنون. بابا برای نماز و شام ایستاد. به همراه مریم جون به نمازخانه زنانه رفتم. گوشه‌ای نشستم ،تا نماز مریم جون تمام شود. بابا و امیرطاها هم به نمازخانه‌ی مردانه رفتند. بعد از شام حرکت کردیم . خوابم برد .با صدای امیر بیدار شدم. - سارا خانم ،سارا خانم ،بیدارشین رسیدیم. - ببخشید اصلا حواسم نبود. - اشکالی نداره. - بابا و مریم جون کجان؟ - رفتن واسه صبحانه ،گفتن صداتون کنم. بعد از صبحانه باز به راه افتادیم. ساعت هشت به مشهد رسیدیم. به هتل رفتیم. بابا دو اتاق کنار هم گرفت!یکی از کلیدها به امیر داد و گفت: امیر جان! تو و سارا برین داخل این اتاق ،یه کم استراحت کنید. بعد همه باهم واسه نماز ظهر میریم حرم. تا در اتاق باز شد، ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌خوابیدم که باصدای امیر بیدار شدم. سارا خانم. بیدار شین میخوایم بریم حرم. بلند شدم موهایم را بستم. ،مانتو پوشیدم و روسری گذاشتم. چادر هدیه‌ی مادر جون را روی سرم گذاشتم. چادر به من می‌امد ولی نمیدانم چرا اصلا دوستش نداشتم؟ احساس می‌کرد جلوی راه ‌رفتن را می‌گیرد. امیر پشت سرم ایستاده بود. -خیلی حجاب بهتون میاد. لبخند زدم. بابا و مریم جون پایین منتظر ما بودند. بابا تا من را دید، جلو آمد. پیشانیم را بوسید. - چقدر شبیه مامان فاطمه شدی؟ دلم غنج رفت. وارد صحن حرم شدیم با دیدن گنبد طلایی اشک از چشمانم سرازیر شد. - ساراجان تو مریم برین زیارت ،منو اقا امیر هم میریم زیارت هرموقع زیارتتون تمام شد بیاین همینجا. داخل حرم خیلی شلوغ بود. دور سلام دادیم و برگشتیم به حیاط. بابا رضا و امیر روی فرش نشسته بودند. بابا رضا، با دیدنم ایستاد. -سارا جان، بیا اینجا بشین. منو مریم میریم هتل. شما بعدن بیاین. نشستم کنار امیر. زیارت عاشورا میخواند و آرام اشک می‌ریخت. - آقا امیر.میشه بلندتر بخونین منم گوش کنم؟ ا صدایش آرامم می‌کرد. بغضم شکست. چادرم را روی صورتم انداختم. شروع به گریه کردم. صدای امیر قطع شد. سرم را بالا گرفتم. - چیزی شده؟ - نه هیچی. بعد ادامه داد به خواندن دعا . بعد تمام شدن دعا برگشتیم هتل بابا زنگ زد به رستوران هتل بیایید. ناهار خوردیم وبرگشتیم به اتاقمان. سرم درد می‌کرد. لباسم را درآوردم و خوابیدم. ادامه دارد 🏴 @rkhanjani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ღ ⤵️استادپناهیان‌ میگفت: 🌱°• چراخودت‌رورهانمیکنے؟ دادبزنی‌ازامام‌حسین‌بخوای؟ برو‌درخونہ‌اباعبدالله‌منتش‌روبڪش دورش‌بگرد.. مناجات‌‌ڪن‌باامام‌حسین! بگوامام‌حسینم‌من‌باتوآغاز‌کردم، ولم‌نکنی... دیگه‌نمیکشم‌ادامہ‌بدم متوقف‌شدم...!' امام‌حسین‌بازم‌دستت‌رومیگیره‌فقط بخواه‌ازش...(: @rkhanjani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
8.13M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
یــه مدینــه ... یــه بقــیعِ... شہــادت امــام حسن (؏) 🏴 @rkhanjani
💠امام حسن(علیه‌السلام) می‌فرمایند: همانا بیناترین دیده ها آن است که در طریق خیر نفوذ کند و شنواترین گوش ها آن است که پند و اندرز را در خود فرا گیرد و از آن سود برد،و سالم‌ترین دل ها آن است که از شبهه‌ها پاک باشد* •••┈┈• ༴༅❉༴༅•┈┈••• خوب زندگی کردن شاید سخت باشه! ولی خیلی قشنگ‌تره.... مثلا به جای اینکه چشم‌ات رو قاب نامحرم کنی، به عنوان یه ابزار در راه نیک استفاده کن. مثلا چشمت رو روی اون کودک کار سر چهار راه نبند! اون وقت زندگی مزه داره💝 *تحف العقول صفحه ۲۳۵ حسنی🌱 🏴 @rkhanjani
نسیم فقاهت و توحید
اونهایی که میخوان از #مشاور استفاده کنن☺️👇 📌ویژگی‌های مشاور 🔸هر کسی صلاحیّت مشاوره ندارد. مشاور،
3⃣ صاحب‌نظر بودن ✅ اگر کسی به فلسفۀ مشاوره توجّه کند، بدون تردید، حکم خواهد کرد در هر زمینه‌ای باید با کسی مشورت نمود که در آن زمینه، صاحب‌نظر و متخصّص باشد؛ امّا گاهی در زندگی، از این مطلب روشن، غفلت می‌شود. ❌ برخی از زوج‌ها راه‌های پیشگیری یا برون‌رفت از مشکلات را از کسانی می‌پرسند که صلاحیّت‌های ابتدایی نظر دادن در بارۀ این امور را هم ندارند. 📛بسیاری از این افرادی که طرف مشاورۀ این جوانان قرار می‌گیرند، شکست‌ها و پیروزی‌های اطرافیان خود را همچون قانون و قاعدۀ زندگی به دوستان و اطرافیان خود ارائه می‌دهند. مشاوره با چنین افرادی، اگر چه دل‌سوز هم باشند، زندگی انسان را به مخاطره می‌اندازد. 4⃣ خیرخواه و دل‌سوز بودن مشاور، تنها باید خیر و مصحلت دیگران را در نظر بگیرد. حبّ و بغض‌ها را نباید در مشاوره دخالت داد؛ زیرا در این صورت، نمی‌توان آنچه را که خیر مخاطب است، در نظر گرفت. ممکن است نتیجۀ مشورت با یک مشاور خیرخواه، خلاف میلمان باشد؛ امّا این نتیجه، قابل اعتمادتر از مشورتی است که مطابق میل انسان است؛ امّا از جانب کسی باشد که خیرخواه نیست. ⬅️ ادامه دارد ..... 📚تا ساحل آرامش @rkhanjani