نسیم فقاهت و توحید
#رمان_مذهبی_ازجهنم_تابهشت #قسمت_نهم داشتم از خوشحالی میمردم. اخ جون. داشتم میرفتم پیش خواهر همو
#رمان_مذهبی_ازجهنم_تابهشت
#قسمت_دهم
با اینکه اصلا از دخترای محجبه و مذهبی خوشم نمیومد ولی باهاش دست دادم و گفتم:
_ اخی. خوبی؟
فاطمه: مرسی عزیزم. توخوبی؟
یه دفعه یه نفر صداش کرد.
-فاطمه خانم. بدو رفتن.
فاطمه خطاب به من:
عزیزم ببخشید,من باید برم. قابل دونستی با مامانت بیا اونجا.
_ باشه اگه شد.
_ خدانگهدارت
_ بای
فاطمه رفت.منم دوباره رفتم تو فکر. چه دختر خوبی بود. با دختر محجبه هایی که تاحالا دیده بودم خیلی فرق داشت همه دخترای باحجاب اطراف من فوق العاده مغرور بودن و فکر میکردند. چون یه تیکه پارچه مشکی انداختن روسرشون خیلی خوبن و از بقیه برترن. اما تو همین برخورد خیلی کوتاه احساس کردم فاطمه با بقیشون فرق داره .
با اینکه میدونست خصوصیات اخلاقی و اعتقادی من چهجوریه اما خیلی خوب برخورد کرد. البته من این برخورد رو از خادمین حرم امام رضا هم دیده بودم. همین باعث شده بود نظرم کمی نسبت به افراد مذهبی و خانمای محجبه تغییر کنه. کلا اون سفر مشهد، حالا هم دیدار فاطمه همه حرفای عمو رو خنثی و معادلات ذهنی من رو بهم ریخته بود. با صدای زنگ گوشیام به خودم اومدم.
_ جانم مامان؟
مامان: حانیه جان. زهراسادات اینا متوجه شدن که تو اومدی و حرمی الان دارن میان دنبالت که بیارنت اینجا.
_ وای مامان. نه. من الان حوصله ندارم. بعدشم من فقط به خاطر حرم اومدم. نمیام.
مامان: مامان جان! درست نیست. اونا الان راه افتادن من فقط زنگ زدم که خبر بدم. بعدشم شب احتمالا میمونیم. تو بیا بعد شب دوباره میریم.
_ وای مامان از دست شماها. باشه. اه. بای
مامان :خداحافظ
زهراسادات دختر پسرعمه بابا بود که الان هم به خاطر سالگرد پدر بزرگش مامان اینا اومده بودند.
همونجور که تو دلم غر میزدم از حرم اومدم بیرون.
چادرم رو مچاله کردم تو کیفم هدم رو در اوردم شالم رو کشیدم عقب . با صدای دختری که گفت " حانیه سادات" برگشتم و نگاش کردم. ای خدا تاالان بابت حانیه صدا کردن خانواده حرص میخوردم الان سادات هم اضافه شد.
اون دختره: حانیه ای دیگه؟
_ اره
اره گفتن من مصادف شد با پرش اون تو بغلم . واه این چرا اینجوری کرد. البته حق داره. تا جایی که یادمه من و زهراسادات و ملیکا خواهرش خیلی صمیمی بودیم و حالا بعد از شش هفت سال جدایی، حق داشت. ذهنم پر کشید پیش فاطمه. با فاطمه هم خیلی صمیمی بودیم. برام جالب بود که دقیقا همین الان که این همه با خودم و افکارم درگیرم باید دوستای صمیمی قدیمی و مذهبیم رو ببینم.
#ادامه_دارد.
#ح_سادات_کاظمی
🌸 @rkhanjani
1_714780705.mp3
3.76M
📚رمان " جان شیعه، اهل سنت"(12)
♥️" عاشقانه هاای برای مسلمانان"
رویکرد این اثر وحدت شیعه و سنی است. “جان شیعه، اهل سنت” رمانی بلندی است که حکایت از ازدواجی خاص و زندگی مشترکی متفاوت از چیزی که تا به حال در رمان های عاشقانه خوانده ایم، می کند. این کتاب فراتر از تصور مخاطبانش به مفهوم واقعی اتحاد و برادری بین شیعه و سنی پرداخته است.
✍ اثر فاطمه ولی نژاد
🌸 @rkhanjani
رایحہےحـــــیا،عفافوحجابٺ،
اگرچہدلازرهڴذرانــــــــــ نمےبرد
اماحسابےخداࢪاعاشقمےڪند...
ببینلبخندفرشتگانرا
ڪہحالاتوامیڪےازآنهایے...🌱
#چادرانہ🍃
🌸 @rkhanjani
💠 قوانین گفتگو:
. پرهیز از جدال:
از آفات اصلی گفتوگو، جدال(جر و بحث) هست که باعث میشه ارتباط عاطفی دو طرف آسیبهای شدیدی ببینه. اگر احساس کردید که گفتگو در حال تبدیل شدن به جداله خیلی زود تمومش کنید. حتی اگر حق طرف شما بود باز هم جر و بحث نکنید.
پیامبر اکرم(صلیاللهعلیهوآله): من برای کسی که جدال را ترک کند حتی اگر حق به جانب او هم باشد در درجات بالای بهشت و در میانه و باغهای بهشت خانهای را ضمانت میکنم. الخصال، ج ۱، ص۱۴۴
. پرهیز از محاکمه:
به هیچ عنوان گفتگو رو تبدیل به محاکمه نکنید. اکثرا وقتی گفتگو حالت محاکمه به خودش میگیره، طرف مقابل رو به جای پذیرش حق به دفاع از خودش وادار میکنه. هر وقت احساس کردید که همسرتون محکوم شده به روش هنرمندانهای ازش دلجویی کنید تا احساس شکست نکنه.
.حقجویی و حقپذیری:
همیشه احتمال نادرست بودن موضوع خودتونو بدید تا بتونید با دقت بیشتری گفتگو رو دنبال کنید. البته بعضی از مسائل هستند که توی درستیشون شکی نیست، اما خیلی از مسائل مورد گفتگوی ما و همسرمون از این دسته نیست. اگر قبل از گفتگو و در حین گفتگو این احتمال رو بدیم، اونوقت با دقت بیشتری به صحبتهای همسرمون گوش میدیم. در نتیجه ⬅️ درجهی رشددهندگی گفتگو هم بالا میره.
وقتی هم به این نتیجه رسیدید که شما اشتباه میکنید، خیلی زود تسلیم بشید. این کار علاوه بر اینکه همسرتونو به پذیرش فرهنگ گفتگو تشویق بیشتری میکنه، در ایجاد رابطهی صمیمی بین شما بسیار تاثیرگذاره.
. مقدمهچینی کافی:
برای گفتگو درباره هر چیزی مقدمهچینی خوبی داشته باشید. ممکنه اطلاعات و شرایط همسرتون برای پذیرش یک مطلب به قدری کم باشه که لازم باشه شما تا چند جلسه مقدمهچینی کنید. بدون مقدمهچینی و ایجاد شرایط لازم برای پذیرش یک مطلب زحمات شما به هدر رفته و شاید تا مدتها نتونید درباره اون مطلب حتی مقدمهچینی کنید.
. صبر برای نتیجهگیری:
گاهی چندین جلسه صحبت لازمه تا کسی از موضعی که پذیرفته عقب نشینی کنه، پس صبور باشید.
. توجه به حوصلهی همسر:
اگر احساس کردید که گفتگو به طولانی شده و همسرتون دیگه حوصله نداره باقی گفتگو رو به فرصت دیگهای موکول کنید.
🔴 نکته: در بعضی موارد ممکنه با چندین جلسه، گفتگو به نتیجهی مطلوب نرسه در این موارد از قانون مدارا و گذشت استفاده کنید.
#تا_ساحل_آرامش
#کتاب_سوم
💞 @rkhanjani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 نکاتی دربارهی خوش اخلاقی در زندگی مشترک
🔴 #استاد_عباسی
@rkhanjani
#روم٥٠
———🌻⃟————
@rkhanjani
هدایت شده از KHAMENEI.IR
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌷 نماهنگ ویژه | بر دوش ملت، بر بال ملائک
🔻 رهبر انقلاب در نماز جمعه تاریخی پس از شهادت حاج قاسم، تشییع این شهید عزیز را بدرقهای بینظیر در جهان نامیده و این روز را یومالله دانستند. ایشان در طول دو سال اخیر بارها به مناسبتهای مختلف به تبیین زوایای مختلف حضور میلیونی مردم در تشییع شهید سلیمانی پرداخته و در دیدار اخیر نیز از آن واقعه به عنوان نشاندهنده حقیقت و باطن ملت ایران یاد کردند.
🔺️ به همین مناسبت پایگاه اطلاعرسانی KHAMENEI.IR در نماهنگ "بر دوش ملت، بر بال ملائک" به مرور بیانات رهبر انقلاب در وصف تشییع شهید سلیمانی پرداخته است.
📥 سایر کیفیتها👇
https://khl.ink/f/49394
✅قهر کردن باخدا
✍ برخی از ما وقتی حاجتمان روا نمیشود از خدا قهر میکنیم و برخی از غفلت جایی تعریف میکنند من مشکلی داشتم حل نشد دو روز قهر کردم با خدا بعد جواب منو داد !!
این جملات و افعال کاملا رد است. انسان چه در حالت استجابت دعا چه رد شدن دعای خود باید خدا را شکر گوید.
اصولا قهر زمانی معنی دارد که ما از کسی روی برگردانده و به دامان بهتر از او برویم. در حالی که دامانی بهتر از دامان خدا و اهل بیت نیست. پس اگر با خدا قهر کنیم قطعا رفته رفتهدبه دامان شیطان خواهیم افتاد.
چرا که خداوند فرموده است:وَمَنْ يَعْشُ عَنْ ذِكْرِ الرَّحْمَٰنِ نُقَيِّضْ لَهُ شَيْطَانًا فَهُوَ لَهُ قَرِينٌ( زخرف 36) هر کس از یاد من غافل شود شیطان رابر می انگیزم تا هم دم و مونس او شود.
@rkhanjani
هر چیزی را دوست داشته باشی کوچکتر آن میشوی و هر چه شدیدتر دوستش داشته باشی، بیشتر شبیه آن میشوی. شبیه و کوچک کسی باش که ارزشش را داشته باشد..(:
#استادپناهیان
@rkhanjani
4_5965500873093155734.mp3
3.3M
🔹مهاجرت به سمت خدا
🎤 حجت الاسلام عالی
@rkhanjani
میدانی چرا از خاک آفریده شدی، نه از آتش؟
برای اینکه بسازی؛ نه اینکه بسوزانی.
برای اینکه با آب، گـِل شوي و زندگي ببخشی.
تا در قلبت دانهٔ عشق بکاری و رشد دهي و از ميوهٔ شيرينش زندگی را دگرگون سازی!
«وَمِنْ آيَاتِهِ أَنْ خَلَقَكُمْ مِنْ تُرَابٍ»(روم ۲۰)
پس به خاک بودنت ببال و خاکی باش رفیق!
#نکته #زندگی
#در_محضر_قرآن
@rkhanjani
نسیم فقاهت و توحید
#رمان_مذهبی_ازجهنم_تابهشت #قسمت_دهم با اینکه اصلا از دخترای محجبه و مذهبی خوشم نمیومد ولی باهاش دست
#رمان_مذهبی_از_جهنم_تا_بهشت
#قسمت_یازدهم
بلاخره از ملیکا جدا شدم .
ملیکا: زهراسادات توماشینه. بیابریم. گرمه خانم خانما.
_ اها باشه بریم.
ملیکا راه افتاد و منم دنبالش. تا رسیدیم به یه سمند سفید . ملیکا در جلو رو برام باز کرد و خودش هم رفت عقب نشست. سوار شدم و سلام کردم و بعدهم با آغوش زهراسادات مواجه شدم بالاخره بعد از احوالپرسی و این چیزا راه افتاد.
ملیکا: خوب چه خبرا؟ دیگه میای قم و میری حرم؟ مثلا یه زمانی خواهر بودیما.
در جوابش به لبخند اکتفا کردم. راست میگفت همیشه، هرجا،باهم میرفتیم و میگفتیم: ما خواهریم و از این حرفا. ولی اون برای بچگیامون بود خب. جالبه که همه چیزو یادشونه. هم خوشحال بودم و هم ناراحت. ناراحت به خاطر اینکه هنوزهم نمیتونستم خیلی از برخوردای این مذهبیا رو تحمل کنم. چون با اعتقاداتشون مشکل داشتم و خوشحال هم برای اینکه دلم برای دوستام تنگ شده بودو حالا بعد یازده سال داشتم میدیدمشون. البته ناگفته نماند که من خیلی سرد برخورد کردم وظاهرا ناراحت شدن که دیگه حرفی بینمون ردو بدل نشد. منم سکوت رو ترجیح دادم .
زهراسادات: حانیه جان. الان خونه مامان بزرگ اینا خیلی شلوغه مامان اینا گفتن بهت بگم اگه دوست نداشتی بیای اونجا بریم خونه ما.
_ نمیدونم هرجور خودت میدونی .
زهراسادات: پس بریم خونه ما.
.
.
.
.
زهراسادات در رو باز کرد و کنار ایستاد تا من وارد بشم. با وارد شدنم خاطره های خیلی محوی,از کودکی برام زنده شد. چه روزای خوبی رو اینجا گذروندیم.
.
.
زهراسادات با یه سینی شربت وارد پذیرایی شد و نشست کنارم.
زهراسادات: حانیه یه چیزی بپرسم ناراحت نمیشی؟
_ اگه تانیا صدام کنی نه.
_ بابات چجوری حاضر شد تو همش پیش عموت باشی با این اعتقاداتش؟
شونه بالا انداختم.
_ نمیدونم. شاید....
با اومدن ملیکا حرفمون نا تموم موند . خلاصه بعداز کلی شوخی و خنده که من هم طبق معمول مسئولیت خطیر خندوندن بقیه رو داشتم، صدای آیفون، بیانگر اومدن مامان باباها بود...
#ادامه_دارد.
#ح_سادات_کاظمی
🌸 @rkhanjani
959.2K
#پرسش#پاسخ
سلام
همسری دارم که نیازهای روحی و عاطفی مرا برآورده نمیکند بسیار سرد و بی عاطفه است ، آیا باید باز هم اقتدار او را در خانه حفظ کنم ؟ 🤔😐
اگر جواب مثبت است چرا؟ به چه دلیل باید اینکار را بکنم ؟ یک زن چه وظیفه ای در برابر مرد بی مسئولیت خود دارد ؟ 😔
🎵استاد فرائدی
#ویژه/#خانواده
🌸 @rkhanjani
🔵دستور آیت الله بهجت برای دفع جادو و طلسمات و چشم زخم:
۱- هنگام اذان در جایی که زندگی می کند، با صوت جهر و آشکار{صدای بلند مثل نماز صبح}، اذان بگوید.
۲- پس از نماز صبح ۵۰ آیه از قرآن را با صوت جهر و آشکار تلاوت نماید.
۳- دو سوره ی معوّذتین (فلق و ناس) را زیاد بخواند.
۴- پیش از خواب ۴ قل (یعنی سوره های کافرون، توحید، ناس و فلق) را بخواند.
۵- همراه خود قرآن داشته باشد.
۶- آیه الکرسی را فراوان بخواند وآن را نوشته و در خانه نصب کند.
۷- صدقه دادن و تکرار معوذتین و تکرار لاحول و لا قوۀ الا بالله
۸- حرز امام جواد علیه السلام را همراه داشته باشد مثلاً در انگشتری. و این حرز باید روی پوست آهوی ۶ ماهه ی تهامه نوشته شود. (حقیر می گویم طبق احادیث انگشتر ۷جلال و عقیق یمنی اصل هم برای حفاظت خوب است).
درمصباح کفعمی است هر کس سوره یس را بنویسد و با خود حمل کند از شر جن و چشم زخم در امان است.
کتاب پرسش های شما و پاسخ های آیه الله بهجت- جلد اول
@rkhanjani