# گره از مشهد و قم وانگشته برنخواهد گشت برادر، خواهری اینگونه مشـکل می شود پیدا ... 🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 #عیدیی ما با شماست امام رضا #همه_خادم_الرضاییم #خدمت_کریمانه

‌∞♥∞ ❣ #سلام_امام_زمانم ❣ صبح یعنی ... تپشِ قلبِ زمان ، درهوسِ دیدنِ تــو کہ بیایی و زمین، گلشنِ اسرار شود سلام آرزویِ زمین و زمان ❣#لَـیِّن_قَـلبی_لِوَلِیِّ_اَمرِک ❣

🔔نکاتی چند درباره چله ذی القعده☝️ ⚠️از دستش نده،از همین امشب شروع کن‼️ @rkhanjani

#انگیزشے🌵 چقدرخوبہ‌وقتی‌میخوای‌ باخداحرف‌بزنے،نیازنیست‌ بھش‌توضیح‌بدی‌چی‌بہ‌چیہ، یانگران‌نیستی‌کہ‌یہ‌وقت‌، بدبرداشت‌کنہ‌یابھش‌بربخوره(:💔 •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•

💥 چرخه معیوب اعتماد به نفس👆🏻 💠 معمولا افرادی که از اعتماد به نفس پایینی برخوردار هستند، ناخواسته در یک چرخه باطلی قرار می گیرند که روز به روز اعتماد به نفسشان پایین می آید تا جایی که این موضوع باعث آزار آنها می شود. در این حالت یا برای درمان و اصلاح آن اقدام می کنند و نتیجه می گیرند یا اقدام نمی کنند و این چرخه معیوب تبدیل به چاله و تله بزرگتری می شود که با خودش اضطراب، افسردگی و سایر اختلالات را به همراه خواهد داشت. 🔹 برای اینکه کار از اینی که هست بدتر نشود، لازم است فرد از طریق مشاوره، کمبود اعتماد به نفس خودش را اصلاح کند. در این زمینه می توانید از مشاوره تخصصی و رایگان ما در این باره استفاده کنید. 📎 #خانواده_سبک_زندگی 📎 #مشاوره 📎 #مهارتهای_زندگی ╔ ✾ ✾ ✾ ════╗ 🆔 @rkhanjani ╚════ ✾ ✾ ✾

💢 ایده آل خواه نباشیم 💠 خوبه که در موقعیت‌ ها به بهترین حالت ممکن دست پیدا کنیم؛ 🔹اما باور داشته باشیم اگر بهترین حالت هم برایمان ایجاد نشد، باز می توان از آنچه هست بهترین ها را برای موفقیت های بعدی بسازیم. 🔸باید از مسیر زندگی لذت برد و از آنچه که پیش می‌آید هرچند اگر ایده آل ما هم نبود، بهترین ها را ساخت. 🔹بدانیم خیلی از موفقیت ها ریشه در مدیریت ناکامی ها دارند. 🔸 شکست های امروز می توانند پلی باشند برای رسیدن به موفقیت های آینده. 📎 #خانواده_سبک_زندگی 📎 #اخلاق 📎 #مشاوره ╔ ✾ ✾ ✾ ════╗ 🆔 @rkhanjani ╚════ ✾ ✾ ✾ ╝

💠 یا فاطمه شفیعه‌ی ما اشفعی لنا (سرود) 🎙 بانوای : حاج میثم مطیعی 🌸 ویژه‌ولادت #حضرت_معصومه (سلام الله علیها) 🌸 @rkhanjani

🗣اعترافات یک زن از جهاد نکاح #قسمت_دهم رنگ صورت فرزانه عین گچ سفید شده بود... ازصدای پاها معلوم بود چند نفر دارن بالا میان... در اتاق پذیرایی باز بود اولین مرد از جلوی در رد شد ... دومی... سومی.... فرزانه گفت چه خاکی تو سرمون کنیم؟؟ من هم مستاصل گفتم الان زنگ میزنم جلالی... فرزانه گفت تا جلالی بیاد... اشک از گوشه چشمش سرازیر شد روی گونه هاش... توی دلم گفتم خدایا ما دختریم... خدایا تورو به حضرت زهرا ... به اون لحظه توی کوچه.... خدایا بلایی سرمون نیاد... اشک روی صورتم چکید روی کاغذها... تو اون لحظات زجر آور که داشتیم به تمام هویتمون فکر میکردیم از استرس و ترس فقط نگاه های خیس بود که بین من و فرزانه رد و بدل می شد... بعد از چند لحظه فرزانه چاقو را از توی کیفش در آورد بیرون... گفت: به مولا بیان داخل با همین چاقو میکشمشون!!! بعد گریه اش شدت گرفت و گفت اگه نتونم خودمو میکشم... منم در حالی که اشک میریختم با سر کارش رو تأیید کردم... با این حرف فرزانه یاد شهیده معصومه آرامش افتادم... دختری که سال ۶۹ برای حفظ عفت و حیا حاضر شد بدنش تکه تکه بشه ولی عفت و تقواش را نفروشه ... خدایا...خودت مواظب ما باش... با توجه به مکانی که بودیم و افرادی که اونجا بودن همه چی توی اون شرایط طوری بود که خطر و کامل احساس می کردیم... گاهی زمان فقط چند دقیقه است ولی انگار قرار نیست تموم بشه چه لحظات سختی برای من و فرزانه می گذشت... بعد از چنددقیقه خانم مائده اومد داخل اتاق، نفس نفس میزد... بریده بریده گفت:ببخشید معطل شدید... فرزانه در حالی که اشک‌های صورتش رو پاک میکرد گفت: خانم اینجا چه خبر؟! خانم مائده که تازه متوجه چهره های ما شده بود گفت: مشکلی پیش اومده؟ اتفاقی افتاده؟؟ فرزانه گفت ما از شما باید بپرسیم! این آقایون اینجا چکار میکنن؟؟ من ادامه دادم گفتم :خانم ما مثلاً اومدیم برای مصاحبه این چه وضعیه؟! خانم مائده در حالی که داشت در اتاق رو می بست گفت: الان براتون توضیح میدم.... در اتاق که بسته شد فرزانه همون‌طور که لبش رو می گزید نگاه ملتمسانه ایی به من کرد... معترضانه به سمت خانم مائده رفتم و گفتم: چرا در رو می بندید؟؟! داشتم میرفتم در رو باز کنم که یک دفعه صدای یک چیز مهیبی اومد...خانم مائده محکم دستش رو زد به صورتش و گفت یا حضرت محمد... #سیده_زهرا_بهادر @rkhanjani

استاد پناهیان ، به مناسبت روز دختر. #بیان معنوی