eitaa logo
نسیم فقاهت و توحید
650 دنبال‌کننده
4.8هزار عکس
2.1هزار ویدیو
99 فایل
•┈┈✾🍀﷽🍀✾┈┈• این کانال شامل ؛ 📚 جلسات سخنرانی و تدریس #رضا_خانجانی و همچنین؛ 📤 نشر بیانات متفکران و شخصیتهای طراز اول #انقلاب_اسلامی ارتباط با مدیر @samenolhojajjj
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بر جلوه ی خلقت پیمبر صلوات بر چهره ی غرق نور اکبر صلوات تقدیم به آن جوان رعنا که بود سر تا به قدم شبیه حیدر صلوات گر ذکر ابوتراب بردارد علی از چشم حریف خواب بردارد علی سلمان محمدی شود نصرانی از چهره اگر نقاب بر دارد علی از خانه ی ارباب خبر می آید بر آل علی تازه پسر می آید در خُلق و مرام و منطق و حُسن و جمال انگار محمدی دگر می آید می بارد از این جمال دلجو صد ماه سر تا به قدم، علی میاید از راه حق است اگر کعبه ترک بردارد لا حول و لا قوة الا بالله...!!🍎🍃 @khanjanidroo ══💝══════ ✾ ✾ ✾
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
Shaban_95-2-19.MP3
6.92M
🔹🔹🔹 المعظم🔹🔹🔹 زمان باقیمانده از ماه شعبان را قدر بدانیم 🔻 📚📣 فایل صوتی بیانات مدظله العالی در ابتدای درس خارج فقه و اصول در حرم مطهر حضرت معصومه سلام الله علیها درباره «دعا و در ماه شعبان المعظم» 📚 شنبه 19 اردیبهشت 1395 ✅ مناجات شعبانیه، از اندک دعاهایی است که همه ائمه معصومین علیهم السلام می خواندند ╭─┅─🍃🌸🍃─┅─╮ 🆔➯ @khanjanidroos ╰─┅─🍃🌸🍃─┅─╯
💐💐 عرض تبریک ولادت باسعادت حضرت (ع) و روز . ❗️ جـــــــــــــــــــوان ، فرصت ها و تهدیدها 🌱 ... قدرتش، غرورش و فرصتى كه دارد به او اين اجازه را مى‌‏دهد كه اين گونه ولخرجى كند؛ از توانمندي‌هايش از و از و از خيلى حساب‏‌كشى نمى‏‌كند. استاد @khanjanidroos
💠 ؛ فرصت ها و تهدیدها ✨ مشكلش اين است، كه تواناست و باكش نيست، اصلًا فكر نمى‏‌كند؛ يعنى، حساب نمى‏‌كند، كه نيروى اين چشم تمام مى‏‌شود، باطرى او آخرين لحظه‏‌هايش را طى مى‌‏كند. با به هر چيزى نگاه مى‌‏كند. با هر چيزى را مى‏‌شنود. با هر چيزى را جمع مى‏‌كند. به هر چيزى اجازه ورود به لحظه‏‌هايش را مى‌‏دهد و باكش هم نيست. خيال مى‌‏كند چون به همان كه مى‏‌خواهد، مى‏‌تواند برسد، هميشه هم همين طور خواهد بود. دليل آن هم اين است كه يا توانمندى‏‌اش او را كرده و يا جهلش به دورى راه و به حجم مشكلات و اندازه‏‌هاى عظيم موانع او را كرده است. ... @Khanjanidroos
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✅من جوانى‌ام را كهنه كردم در اينكه با مستى از تو دور شده‌ام... واقعيتش اين است كه من هنوز براى اين دنيا،براى اين هفتاد سالم كارى نكرده‌ام،برنامه ريزى نكرده‌ام حتى موجودى خودم را ارزيابى نكرده‌ام چه رسد به اين كه بخواهم براى دنياهاى ديگر،برنامه كه هيچ، امكاناتى،بودجه‌اى و وسائلى فراهم بكنم.در دعاى شعبانيه هم هست: «فقد افنيت عمرى فى شرة السهو عنك و ابليت شبابى فى سكرة التباعد منك» ؛ خدايا! من تمامى سرمايه‌ام را با سهو،با فراموشى نابود كرده‌ام. يادم رفته تا كجا مى‌خواهم بروم. «افنيت عمرى فى شرة السهو عنك و ابليت شبابى» ؛ واقعاً جوانى‌مان را كهنه كرده‌ايم، كهنه كه هيچ، پير شديم... من گاهى مى‌خواهم بلند شوم بايد از دست‌هايم كمك بگيرم، از ديوار كمك بگيرم ... من به هر دو داستان اشاره كردم؛ جوان مشكلش اين است كه تواناست و باكش نيست، اصلاً فكر نمى‌كند؛ يعنى حساب نمى‌كند كه نيروى اين چشم تمام مى‌شود،باطرى او آخرين لحظه‌هايش را طى مى‌كند.با چشمش به هر چيزى نگاه مى‌كند.با گوشش هر چيزى را مى‌شنود.با دلش هر چيزى را جمع مى‌كند.به هر چيزى اجازه ورود به لحظه‌هايش را مى‌دهد و باكش هم نيست، خيال مى‌كند چون به همان كه مى‌خواهد، مى‌تواند برسد، هميشه هم همينطور خواهد بود. دليل آن هم اين است كه يا توانمندى‌اش او را مغرور كرده و يا جهلش به دورى راه و به حجم مشكلات و اندازه‌هاى عظيم موانع او را مغرور كرده است و ...اين حرفها تازه شروع روضه است! هنوز اول حرف است. خوب دقت كنيد! حضرت مى‌گويد من جوانى‌ام را تمام كرده‌ام،با سهو و با فراموشى و... «و ابليت شبابى فى سكرة التباعد منك» ؛ من جوانى‌ام را كهنه كردم در اينكه با مستى از تو دور شده‌ام و باكم نبود. دورى كه تو هم پاداشم را مى‌دادى؛ تباعد بود.تنها من از تو دور نشدم، تو هم مرا رها و واگذارم كردى. گفتى بروم درها را بزنم،بن‌بست‌ها را ببينم و تجربه كنم. وقتى از تو نپذيرفتم و هدايت تو را نخواستم، آن وقت تو رهايم كردى.من در مستى، خيال مى‌كردم. مست بودم و متوجه نبودم كه در چه درصدى از مشكلات هستم. «سكرة التباعد» ، مستى و دورى دو طرفه است. ص۱۳۴ @khanjanidroos
🌿داستانهای تربیتی « یک روز عصر از خیابان خلوتی می گذشتم در کنار پیاده رو جوان شوریده و خسته ای را دیدم، مست بود اما مست درد و رنج؛ با خودش حرف می زد نزدیکش شدم با خدا دعوا داشت و او را محکوم می کرد و اعدام می‌نمود. وقتی چشمش به من افتاد خیال کرد که خدا مدافع پیدا کرده است. این بود که ایستاد و من هم ایستادم و رو به من با خدا فریادها داشت ناله هایش را کرد منتظر بود که چیزی بگویم اما حرفی نزدم ؛ پرسید چرا حرفی نمی زنی؟ گفتم : من درد تو را حس می کنم و آنگاه شروع کردم و برایش داستانی از زندگی خودم را شرح دادم. بیچاره برای من گریه افتاد با گریه اش آرامشی گرفت و من هم برایش توضیحی دادم که من با این همه رنج از پا نیافتاده ام که به پا رسیدم و قوی تر شدم من از این دردها درس هایی گرفتم من اسیر بت هایی بودم مثل بت های تو . با این ضربه ها بُریدم ، من با خود گفتم : اصلاً چرا من توقع راحتی و مردانگی داشته باشم؟ و همین که توقع ام عوض شد راحت شدم . من هنگامی که ضربه ها شدیدتر شدند به این فکر افتادم که:  چرا خدا این قدر من را می سوزاند آیا او دشمن من است؟ مگر من را شیطان آفریده است؟ مگر کسی او را مجبور کرده بود؟ اگر مرا دوست نداشت ، اگر من را و ما ها را نمی خواست ، که نمی آفرید؟ ببینم اصلاً محبت را چه کسی آفرید ؟ شور عشق را چه کسی در دل ها ریخت ،جز او ؟! پس چگونه می توانم به او فریاد بزنم که یهودی ها از تو مهربان ترند و جلاد ها از تونرم ترند؟!          من خودم منقلب شده بودم و او هم در برابر هر کدام از این سؤال ها به جرقه ای می رسید و آتش می گرفت که چگونه از دوست بریده و در برابر محبت هایی که او داشته و ضربه هایی که او زده و بت هایی که او شکسته به جای تشکر، فریاد راه انداخته و خود را باخته است. آن گاه به او گفتم : من نمی گویم رنج را تحمل کن و با درد بساز بلکه می گویم این رنج ها را تحلیل کن که از کجا برخاسته اند ؟ آیا خودت به وجود آورده ای ؟ پس بگذار. آیا دیگران برایت ساخته اند ؟ پس خراب کن. و اگر از این هر دو نیست پس، بکوش که بهره اش را بگیری و درسش را بخوانی .         آن وقت گفتم : من هنگامی که خودم عامل بدبختی ام نباشم باکم نیست، که در کجا هستم ؛ چون در هر کلاسی درسی هست و با هر پایی می توان راه رفت. بیشتر از آن چه که دارم از من طلبکار نیستند. گفت :نیشخند مردم ؟ گفتم : من اسیر آن ها نیستم من آمپر دهان آن ها نیستم که همیشه بلرزم. هنگامی که من حسابم صاف بود، خنده های آن ها من را به خودم نزدیک تر می کند.  و در من قدرت و اعتماد به نفس را بارورتر می نماید. @khanjanidroos
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
نکاتی درباره تناسب فرهنگی در ازدواج؛ ✅گاهی پسران و دختران تفاوت های زیادی با یکدیگر دارند و این تفاوت ها را دیگران نیز به آن ها گوشزد می کنند. اما با وجود همه این ها، دوست دارند چشمان شان را روی تفاوت ها ببندند و ازدواج کنند اما عشق به فرهنگ و دیدگاه های همسر تا ابد باقی نخواهد ماند. این عشق از بروز اختلاف ها جلوگیری نمی کند و باورها، اعتقادها و هیجان های انسان غیرقابل تغییرند. این گونه ازدواج‌ها، ناآگاهانه هستند و ازدواجی كه از روی آگاهی نباشد و آشنایی طرفین محدود و عاشقانه باشد و آگاهانه به توافق نرسند، می‌تواند مشكلات زیادی داشته باشد. ✅او را همان گونه که هست بپذیر!!! متاسفانه در فرهنگ ایرانی پذیرش آموزش داده نمی شود و فرهنگ تحمل را می آموزیم (اگر شبیه تو نیست تحمل کن). فرهنگ تحمل فرهنگی است که نهایتا به درگیری و مبارزه ختم می شود و بین زن و مرد فاصله ایجاد می کند. این که تصور کنید همسرتان به خاطر عشق به شما و نفوذ پذیری تان رفتار و عقایدش را در درازمدت تغییر می دهد، غلط است البته تغییرات اندکی رخ خواهد داد زیرا زن و مرد از یکدیگر تاثیر می گیرند . اما مشکل اساسی وقتی است که یکی از طرفین بخواهد به شکل فعال روی دیگری تاثیر گذارد و او را تغییر دهد. آن وقت است که ناخودآگاه مقاومت ایجاد و دردسر شروع می شود. ✅ببینیم چه می شود! برخی مردان و زنان آگاهی کاملی از تفاوت ها دارند و می دانند در بعضی از حیطه های مهم با هم اختلاف سلیقه دارند اما جرأت پرداختن و موشکافی موضوع را ندارند و فقط با خود این جمله را تکرار می کنند که ان شاءالله آن چه که من دوست دارم، اتفاق می افتد. مثل پسری که به زندگی با مادرش بعد از ازدواج (زیر یک سقف) ادامه خواهد داد، دختر نیز اعتراض کرده و پسر می گوید حال ببینم چه می شود. سعی کنید به همه مسایل و واقعیت های زندگی جدی نگاه کنید و از آن ها به راحتی نگذرید. ✅هر کس به کار خود دختر و پسری که با اعتقادات دینی و اختلاف در نوع اعتقادات ازدواج می‌کنند، حتی اگر قبل از ازدواج به این توافق رسیده باشند که به مسائل مربوط به مذهب کاری نداشته باشند پس از احساسات پرشور جوانی، در زمینه‌های مختلف اختلاف‌نظر و احتمالا ناسازگاری خواهند داشت. برای مثال، ناهماهنگی در انجام فرایض و مراسم دینی می‌تواند زمینه‌ای برای ناسازگاری باشد. نوع تفریحات و سرگرمی‌ها، نحوه حضور در مهمانی‌ها، مسائل مربوط به طهارت و سایر احکام از مسائلی است که زندگی زوج جوان ما را دچار چالش می‌کند. تصور کنید در چنین خانواده‌ای، پای یک کودک هم به میان آید. تربیت و پرورش کودک یکی از زمینه‌های مهم برای ناسازگاری‌های دایمی زن و شوهر خواهد بود. ✅چهارچوب اعتقادات تا 20 سالگی و تا پایان دوره نوجوانی در فرد شکل می‌گیرد و در30 تا 40 سالگی به اوج می‌رسد. بنابراین حتی اگر دختر و پسری در حال حاضر از نظر ظاهری تشابهاتی با هم دارند، نمی‌توان مطمئن بود که تفاوت‌های اعتقادی آنها در آینده بروز نکند و موجبات ناسازگاری و اختلافات را فراهم نکند. بنابراین در انتخاب همسر باید به خانواده، فرهنگ و محیطی که فرد در آن پرورش یافته است توجه کرد. ✅خودتان را به آن راه نزنید گاهی مرد یا زن از پاسخ به بعضی از سوال ها طفره می روند، بحث را به بیراهه می کشانند یا با طنز موضوع را به پایان می رسانند. مثلا نحوه رفت و آمد با خانواده طرف مقابل، نحوه خرج کردن پولی که هر دو درمی آورند یا حق کار کردن زن. با مشاهده چنین جواب هایی از سوی طرف مقابل تان، هرگز به آسانی از آن نگذرید و به طور جدی از او بخواهید در این باره صحبت کند. ✅فرهنگ گذراندن اوقات فراغت و تفریح خانواده ها با هم تفاوت دارد. خانواده ای در روز تعطیل و اوقات فراغت در خانه می مانند هر کس به اتاق خودش می رود و مطالعه یا موسیقی گوش می کند و خانواده ای دیگر دوست دارند به کشور دیگری بروند و اوقات بگذرانند و... در تعطیلات زن و مرد بیشتر در کنار هم هستند بنابراین مهم است که سرگرمی ها و تفریح ها به هم شبیه باشند. ✅حیطه بحث برانگیز دیگر، داشتن یا نداشتن فرزند است. لازم است دختر و پسر درباره بچه دار شدن یا نشدن، زمان آن و حتی تعداد فرزندان با هم صحبت کنند تا کمتر دچار مشکل شوند. @khanjanidroos
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✅مدتی بسیار بی حوصله وعصبی شده ام .به طوری که گاهی حوصله ی انجام واجبات را هم ندارم دائما از فرزندان وهمسرم بهانه جویی میکنم لطفا ذکری را بگویید که آرامش قبلا را به من باز گرداند ؟ ✅برای مبارزه با این روحیه و کاهش یا از بین بردن آن باید با توجه به هر یک از عوامل تاثیرگذار، راه و روش مناسب و راه کار عملی خاصی را اتخاذ کرد. و شاید گفتن ذکر به تنهایی راهگشا نباشد. عوامل مختلفی همچون، نداشتن هدف، نداشتن برنامه صحیح، ضعف و سستی اراده، داشتن افکار منفی و عدم توجه به توانایی‌ها و استعدادهای خویش، خودکم بینی و غیره در ایجاد کم حوصلگی نقش دارند. بنابراین برای مبارزه با این روحیه و کاهش یا از بین بردن آن باید با توجه به هر یک از عوامل تاثیرگذار، راه و روش مناسب و راه کار عملی خاصی را اتخاذ کرد، بدین منظور به نکات و مطالب زیر توجه کنید: 1 - قبل از هر چیز با توجه به توانایی‌ها و استعدادهای خویش هدفی معقول و قابل دسترسی و مطابق با شرایط و امکانات موجود برای خود ترسیم کنید. 2 - به منظور رسیدن به هدف مورد نظر از یک برنامه مدون و جدول زمان بندی شده‌ای استفاده کنید و خود را مقید به انجام آن کنید. 3 - اگر افکار منفی و احساس ضعف و خودکم بینی باعث کم حوصلگی شما شده است، با به خاطر آوردن توانایی‌ها و استعدادها و موفقیت‌های گذشته خویش و توجه به نقاط قوت زندگی، یاس و نا امیدی نسبت به آینده را به امیدواری و خوشبینی نسبت به آینده تبدیل کنید. 4 - یاد خدا و توجه و توکل به ذات مقدس لایزال الهی و طلب کمک و یاری از او نقش موثری در ایجاد آرامش و امید به آینده دارد، بنابراین یاد و توجه و توکل به خداوند را در انجام کارها فراموش نکنید. 5 - باید علل و عوامل ضعف اراده خویش را بشناسید. توجّه کنید ضعف اراده غالبا در عدم اعتماد به بینش و تفکر، عدم شناخت خویش، با ارزش تلقى نکردن خود، عدم امنیت روانى، عدم تدبیر عقلانى در تشخیص امور و تمیز دادن امور از هم، شکست‏هاى گذشته و عوامل باز دارنده رشد و قوت نفس مانند محرومیت، سرزنش و رنج‏هاى مستمر ریشه دارد. زدودن هر یک از این عوامل در پرتو سرمایه گزارى و برنامه ریزى ممکن است. 6 - باید باور کنید مانند دیگر انسان‏ها از توانمندى‏هاى بسیار برخوردارید. فراموش نکنید نقاط قوت انسان از نقاط ضعفش بیش‏تر است. تصمیم خوب در پرتو تکیه بر قوت‏ها، جبران ضعف‏ها و احساس توانمندى شکل مى ‏گیرد. 7 - بکوشید براى هر رفتارى انگیزه‏اى قوى داشته باشید و به ویژه از آثار مثبت تصمیم‏گیرى‏ ها و رفتارهاى خاص خویش به طور کامل آگاه شوید. 8 - از خواب زیاد، پرخورى و دیگر اسباب تنبلى و سستى اراده بپرهیزید. 9 - ورزش مستمر و منظم را که در تقویت اراده بسیار موثر است، فراموش نکنید. @khanjanidroos
💫خودحقیری و ایران ستیزی تا کجا؟ سریال سخیف پایتخت ۶ تمثال اندیشه های خودتحقیر و ایران ستیز است که در جای جای سریال نشان داده شده بعنوان یک نمونه از خودتحقیری وایران ستیزی در این سریال : تقابل بین دو ماشین موجود در سریال است یکی پژو پارس و دیگری مگان پژو پارس که بنام فارس وایران نامیده شده و ماشین بومی شده توسط ایران است به رنگ سیاه درآمده که نماد تیره روزی است و تحمل چهار نفر آدم رو نداره وکف ماشین مدام به زمین میخوره و دائما تصادف می کنه و ابزار انتقال مواد مخدر و وسیله نقل وانتقال یک نماینده مریضو زوار در رفته منفعل و ناتوان شبیه حزب اللهی هاست واین ماشین تصادفی درآخر هم بدلیل مهاجرت گذاشته میشه برا فروش! ومگان‌کروک که مونتاژ وارداتی است و تیزپا و بسیار لاکچری و به رنگ شاد و جذاب با طراحی زیبا و با موسیقی وترانه و وسیله نقل وانتقال بهتاش اون جوان عیاش و رو به پیشرفت تا نشان دهند چه چیزی باعث موفقیت جوان ایرانی است!! سازندگان سریال ازین دوگانه سازی در ماشین های بکار رفته چه مفهومی رو القا می کنند؟ راستی با اینکه سریال بعد از شهادت سردار ساخته شده چرا حتی یک ثانیه در مورد این عزت وافتخار وطن سخنی نگفته؟ وچرا حتی لحظه ای به رذالت و جنایت دشمن ایران وایرانی اشاره ای نکرده؟ آنهم بعد از ساخت پایتخت ۵ در مبارزه با داعش! این تعمدی نیست؟ رضا خانجانی ۶ @khanjanidroos 💎 🌸🍃💎
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
👌قاسم ابن الحسن های ✅ آقای بگویید دیگر روضه حضرت قاسم (ع) نخوانند❗️ فریاد می‌زد: «آقای رییس جمهور! آقای خامنه‌ای! من باید شما را ببینم»❗️ حضرت‌آقا پرسیدند: «چی شده؟ کیه این بنده خدا؟» «حاج آقا! یه است, میگه از اردبیل کوبیده اومده اینجا و با شما کار داره»😳. حضرت‌آقا را که از شانه راستش سر خوره بود درست کرده و می‌فرمایند: «بگو . چه خواهشی❓» شهید بالازاده می‌گوید: آقا! خواهش می‌کنم به آقایانِ روحانی و مداحان دستور بدهید که دیگر روضه حضرت قاسم (ع) نخوانند!😳 حضرت‌آقا می‌فرمایند:چرا پسرم❓ 🔸شهید بالازاده به یک باره ترکیده و سرش را پایین انداخته😭 و با کلماتی بریده بریده می‌گوید: «آقا جان! حضرت (ع) 13 ساله بود که امام حسین (ع) به او اجازه داد برود در میدان و بجنگد، هم 13 ساله‌ام ولی فرمانده سپاه اردبیل نمی‌دهد به جبهه بروم هر چه التماسش می‌کنم, می‌گوید 13 ساله‌ها را نمی‌فرستیم, اگر رفتن 13 ساله‌ها به جنگ بد است، پس این همه روضه حضرت قاسم (ع) را چرا می‌خوانند؟» حضرت آقا را دوباره روی شانه شهید بالازاده گذاشته و می‌فرمایند: «پسرم! شما مگر درس و مدرسه نداری❓ درس خواندن هم خودش یک جور است»شهید بالازاده هیچ چیز نمی‌گوید، فقط گریه می‌کند و این بار هق هق ضعیفی هم از گلویش به گوش می‌رسد. 🔸حضرت‌آقا شهید بالازاده را جلو کشیده و در آغوش می‌گیرند و رو به سرتیم محافظانش کرده و می‌فرمایند: «آقای...! یک زحمتی بکش با آقای ملکوتی (امام جمعه وقت تبریز)تماس بگیر بگو فلانی گفت این آقا رفیق ما است😊, هر کاری دارد راه بیاندازید و هر کجا هم خودش خواست ببریدش, بعد هم یک ترتیبی بدهید برایش ماشین بگیرند تا برگردد اردبیل, نتیجه را هم به من بگویید» 🔸حضرت‌آقا شده صورت خیس از اشک شهید بالازاده را بوسیده😘 و می‌فرمایند: «ما را دعا کن, پسرم درس و مدرسه را هم فراموش نکن, سلام مرا به پدر و مادر و دوستانت در جبهه برسان» و... ╭─┅─🍃🌸🍃─┅─╮ 🆔➯ @khanjanidroos ╰─┅─🍃🌸🍃─┅─╯ 🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃
💫بودجه ای که از بیت المال خرج شد! سریال پایتخت هیچ داستان منسجمی نداشت هیچ قصه کشدار و جذابی را آماده نکرده بود دغدغه قصه و داستان گیرا هم نداشت این را همه اعتراف می کنند زیرا نان فصل های قبلش را میخورد وشخصیت های جا افتاده از سری های قبلش لذا نگرانی از قصه نداشت اما با این‌وجود این سری سریال پر است از نماد ها نماد های غلیظ و پر رنگ که از شدت وضوح و غلیظ بودن تو ذوق انسان می زند اینکه نقی حقوق بگیر و مواجب بگیر نظام است که البته قدرخدمات اورا نمی دانند و او با ریاکاری و تظاهر به دین آنهم دینی که قلبا هیچ باوری به آن‌ندارد برای خود شغلی دست وپا کرده است و البته این شغل هم با هزینه دادن جان عزیزترین کس خانواده خود یعنی کلیه بابا پنجعلی برایش دست وپا شده وباید عصبی بودن و قدر نشناسی نماینده را تحمل کند و اوهم در آخر به زشتی نقی را بخاطر گناه نکرده اخراج کند البته برای خدمت به این نماینده از ماشین خراب و تصادفی و بی کیفیت و البته سیاه رنگی استفاده میکند که با آن مواد مخدر جابجا می شود آنهم به اعتبار حکومتی بودنش.والبته پرچم ایران را به طور دائم روی ماشین سوار می کند تا القای این پیام کند که این نماد ایران است.یک ماشین اوراق تصادفی ولی تولید داخل نقی حتی خانواده خودرا در بازداشتگاه ژاندارمری که از زمان شاه باقی مانده جای داده است که تداعی کننده سیاهی و بدبختی های بی شمار برای او وخانواده اش هست فهیمه این زن شاد قصه و دارای آرایش غلیظ و پر از لباس های رنگ ووارنگ که در آستانه زندگی رویایی وبا مرد دلخواهش هست یکدفعه با برگشت شوهر سابقش روبروست و با رنجوری و غم مجبور است براساس آداب و رسوم و فرهنگ سنتی و براساس احکام‌ دینی ؛ اورا بپذیرد آنهم شوهری بیمار و روانی را!! و ناگهان افسرده و دلگیر و غصه دار شود و لباس های سنتی و قدیمی اش را بپوشد و اینجاست که دین وسنت مانع پیشرفت و شادی ونشاط زن ایرانی نشان داده می شود! بهتاش اما !! حساب جدایی داره؛ جوان بی کار و بی اخلاق و لا ابالی و اهانت کننده به پدر ومادر و اقوام و جوان تمام عیاش فیلم سوار بر ماشین لاکچری و وارداتی و خارجی خود قله های ترقی را طی می کند و در فکر وسودای خارج رفتن است ودرحالی که باشگاه ایرانی قرارداد صدمیلیونی با اون می بندد پیشنهاد چندین میلیاردی باشگاه خارجی قله ترقی او می شود .پس موفقیت در خارج از مرزهاست نه در داخل کشور. والبته نقی آن انسان ساده لوح ولی ریا کار فیلم در آخر برای رسیدن به پیشرفت مجبور است ماشین تولید داخل خودرا به بهانه مهاجرت بفروشد واگرنبود موانع دینی و فرهنگی میتوانست در لهستان داور بین المللی برای مسابقات زنان شود ولی بازهم دین وسنت راه پیشرفت اورا بسته!! والبته موارد بیشمار دیگر از نمادهای ضدیت با عزت ایران وایرانی که از حوصله خارج است اینهمه ضدیت با سنت و فرهنگ ایرانی و اسلامی و خودتحقیری و ایران ستیزی را کجا باید تحلیل کرد جناب صدا وسیما با کدام حجت شرعی بودجه ۲۰ میلیاردی را در حلقوم این غربزدگان و وطن فروشان نمودید تا ایران ودین وفرهنگ مارا به سخره بگیرند! رضا خانجانی ۶ @khanjanidroos 💎 🌸🍃💎
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هفت جمله موثر ۱- با گذشته تان صلح برقرار کنید تا زمانِ حالِ شما را تباه نکند. ۲- آنچه که دیگران درباره شما فکر می کنند اهمیتی ندارد. ۳- زمان همه چیز را التیام می بخشید کمی زمان دهید، فقط مقداری. ۴- هیچ کس دلیل خوشبختی شما نیست مگر خود شما. ۵- زندگی خود را با دیگران مقایسه نکنید، شما درک درستی از ماهیت سفر آنها ندارید. ۶- زیاد فکر (بیخود )نکنید، ندانستن پاسخ همه پرسشها اشکالی ندارد. ۷- لبخند بزنید، همه عالم در خدمت شماست برای بندگی شما. @Khanjanidroos