با جمله ی رندان جهان هم كيشم
خيام ترانه های پر تشويشم
انگار شراب از آسمان می بارد
وقتی كه به چشمان تو می انديشم
#ایرج_زبردست
@robaiiyat_takbait
آهم كه هزار شعله در بر دارد
صد سلسله كوه را ز جا بر دارد
من رعدم و مي ترسم اگر آه كشم
سرتاسر آسمان ترک بر دارد
#ایرج_زبردست
@robaiiyat_takbait
در خواب چراغ تا سحر دستم بود
در خواب كليد هرچه در دستم بود
زيباتر از اين خواب نديدم خوابی
بيدار شدم دست تو در دستم بود
#ایرج_زبردست
@robaiiyat_takbait
تا پاکی و سادگی مرا پیش ببر
تا کلبه ی بی ریای درویش ببر
ای لهجه ی خیس ابرها، ای باران
دستان مرا بگیر و با خویش ببر
#ایرج_زبردست
@robaiiyat_takbait
ما خلوت رخوت زده ی مردابیم
تصویر سراب تشنگی در آبیم
عالم کفنی به وسعت بیخبریست
ای خواب، تو بیداری و ما در خوابیم
#ایرج_زبردست
@robaiiyat_takbait
در خواب چراغ تا سحر دستم بود
در خواب کلید هر چه در ،دستم بود
زیباتر از این خواب ندیدم خوابی
بیدار شدم دست تو در دستم بود
#ایرج_زبردست
@robaiiyat_takbait
صدبار به سنگ کینه بستند مرا
از خویش غریبانه گسستند مرا
گفتند همیشه بی ریا باید زیست
آیینه شدم، باز شکستند مرا
#ایرج_زبردست
@robaiiyat_takbait
باران: تبِ هر طرف ببارم دارم
دهقان: غمِ تا به کی بکارم دارم
درویش نگاهی به خود انداخت و گفت:
من هرچه که دارم از ندارم دارم
#ایرج_زبردست
@robaiiyat_takbait
تا پاکی و سادگی مرا پیش ببر
تا کلبه ی بی ریای درویش ببر
ای لهجه ی خیس ابرها، ای باران
دستان مرا بگیر و با خویش ببر
#ایرج_زبردست
@robaiiyat_takbait
صد بار به سنگ کینه بستند مرا
از خویش غریبانه گسستند مرا
گفتند همیشه بی ریا باید زیست
آیینه شدم، باز شکستند مرا
#ایرج_زبردست
@robaiiyat_takbait
آن گونه تو را در انتظارم که اگر
این چشم بخوابد آن یکی بیدار است
#ایرج_زبردست
@robaiiyat_takbait
در خواب چراغ تا سحر دستم بود
در خواب کلید هر چه در دستم بود
زیباتر از این خواب ندیدم خوابی
بیدار شدم دست تو در دستم بود
#ایرج_زبردست
@robaiiyat_takbait
تا عشق ترانهخوان چشمان غم است
راه من و تو همیشه پرپیچوخم است
ای حسرت روزهای بیبرگشتم
صدبار که عاشقت شوم باز کم است
#ایرج_زبردست
@robaiiyat_takbait
ای صبح نه آبی نه سپیدیم هنوز
در شهر امید ، ناامیدیم هنوز
دیدی که چه کرد دست شب با من و تو
در باز و به دنبال کلیدیم هنوز
#ایرج_زبردست
@robaiiyat_takbait
امشب دلم از آمدنت، سرشار است
فانوس به دستِ کوچه ی دیدار است
آن گونه تو را در انتظارم که اگر
این چشم بخوابد آن یکی بیدار است
#ایرج_زبردست
@robaiiyat_takbait
ما خلوت رخوت زده ی مردابیم
تصویر سراب تشنگی در آبیم
عالم کفنی به وسعت بی خبریست
ای خواب، تو بیداری و ما در خوابیم
#ایرج_زبردست
@robaiiyat_takbait
صد بار به سنگ کینه بستند مرا
از خویش غریبانه گسستند مرا
گفتند همیشه بیریا باید زیست
آیینه شدم، باز شکستند مرا
#ایرج_زبردست
@robaiiyat_takbait
ما خلوت رخوت زده ی مردابیم
تصویر سراب تشنگی در آبیم
عالم کفنی به وسعت بیخبری ست
ای خواب، تو بیداری و ما در خوابیم
#ایرج_زبردست
@robaiiyat_takbait
شب توبه و صبحدم گناه دگری
گشتیم و نیافتیم راه دگری
از چاه به جای آنکه بیرون آییم
کندیم درون چاه ، چاه دگری
#ایرج_زبردست
@robaiiyat_takbait
شب توبه و صبحدم گناه دگری
گشتیم و نیافتیم راه دگری
از چاه به جای آنکه بیرون آییم
کندیم درون چاه، چاه دگری
#ایرج_زبردست
@robaiiyat_takbait