eitaa logo
رباعی_تک بیت
4.4هزار دنبال‌کننده
240 عکس
8 ویدیو
1 فایل
کانال اول ما @golchine_sher
مشاهده در ایتا
دانلود
یک روز می‌رسد که در آغوش گیرمت هرگز بعید نیست، خدا را چه دیده‌ای... @robaiiyat_takbait
ز بس در دل گل یادت شکوفاست گرفته بوی گل پیراهن من . . . @robaiiyat_takbait
هر چه کاشتم به باد رفت و ماند کاش‌ها و کاش‌ها و کاش‌ها.. @robaiiyat_takbait
دیشب باران، قرار با پنجره داشت              روبوسیِ آبدار با پنجره داشت یکریز به گوش پنجره، پچ پچ کرد چک چک٫ چک چک، چکار با پنجره داشت؟ @robaiiyat_takbait
عمری به جز بیهوده بودن سر نکردیم تقویم‌ها گفتند و ما باور نکردیم @robaiiyat_takbait
دیرگاهیست که افتاده ام از خویش به دور شاید این عید به دیدارِ خودم هم بروم ... @robaiiyat_takbait
ای عشق، زمین و آسمان آیۀ توست بنیادِ ستونِ بی‌ستون، پایۀ توست چون رهگذری خسته که می‌آساید آسایش آفتاب در سایۀ توست @robaiiyat_takbait
رویای آشنای شب و روز عمر من در خواب‌های کودکی‌ام دیده‌ام تو را... @robaiiyat_takbait
سر به زیر و ساکت و بی دست و پا می رفت دل یک نظر روی تو را دید و حواسش پرت شد @robaiiyat_takbait
یک روز می رسد که در آغوش گیرمت هرگز بعید نیست خدا را چه دیده ای ! @robaiiyat_takbait
چنان در دوزخ‌ِ دنیا دلم سوخت که دیگربار، سوزاندن ندارد... @robaiiyat_takbait
گفتیم دمی با غم تو راز نهانی عالم همه را شور و شر اشک خبر کرد سوز جگرم سوخته دامان دلم را آهی که کشیدیم در آیینه اثر کرد @robaiiyat_takbait
دستی به کَرم به شانه ی ما نزدی بالی به هوای دانه ی ما نزدی دیری است دلم چشم به راهت دارد ای عشق، سری به خانه ی ما نزدی @robaiiyat_takbait
وقت آن شد که به گل حکم شکفتن بدهی  ای سرانگشت تو آغاز گل افشانی ها    @robaiiyat_takbait
دیرگاهیست که افتاده ام از خویش به دور شاید این عید به دیدارِ خودم هم بروم! @robaiiyat_takbait
جایی دگر برای عبادت نیافت عشق آمد به گرد طایفه ی ما طواف کرد... @robaiiyat_takbait
ای دل همه رفتند و تو ماندی در راه کارَت همه ناله بود و بارت همه آه کوتاه کنم قصه که این راه دراز از چاه به چاله بود و از چاله به چاه... @robaiiyat_takbait
از من عبور ميکني و دم نميزني! تنها دلم خوش است که شايد نديده اي @robaiiyat_takbait
دستی به کَرم، به شانه ی ما نزدی بالی به هوای دانه ی ما نزدی دیر است دلم چشم به راهت دارد ای عشق، سری به خانه ی ما نزدی @robaiiyat_takbait
دیشب باران، قرار با پنجره داشت روبوسیِ آبدار با پنجره داشت یکریز به گوش پنجره، پچ پچ کرد چک چک، چک چک، چکار با پنجره داشت؟ @robaiiyat_takbait
سر به زیر و ساکت و بی دست و پا می رفت دل یک نظر روی تو را دید و حواسش پرت شد! @robaiiyat_takbait
فردایی اگر باشد باز از پیِ امروز شرمنده چو حافظ ز مسلمانی خویشم @robaiiyat_takbait
دیرگاهی است که افتاده ام از خویش به دور شاید این عید به دیدار خودم هم بروم @robaiiyat_takbait
دستی ز کَرم به شانه ی ما نزدی بالی به هوای دانه ی ما نزدی چندیست دلم چشم به راهت دارد ای عشق، سری به خانه ی ما نزدی @robaiiyat_takbait
ای کاش مرا چشم تماشا باشد یک لحظه زمانه با دلِ ما باشد هر روز که می‌رود به خود می‌گویم: امروز نبود، کاش فردا باشد @robaiiyat_takbait